رژیم ملاها، همانطور که همه میدانیم از روشهای بسیار متنوعی برای تاراج دادن سرمایههای مادی و انسانی جامعه ایران، استفاده کرده است. یکی از این روشها، هزینههای هنگفت در زمینههای نابجا برای ارضای حس قدرت پرستی ارتجاعی ولایت، ورود به عرصه فضا و دست یافتن به تکنولوژی آن میباشد. بنا بر یک اصل ساده علمی، هر حرکت کوچک و بزرگی تنها زمانی به هدف واقعی دست مییابد که زمینههای دستیابی به آن هدف فراهم باشد. تکنولوژی فضا پیچیدهترین و بالاترین سطح از استانداردهای موجود را میطلبد. بهطوری که در دنیا استاندارد ها از نظر درجه سختی به چند دسته تقسیم میشوند. 1- استانداردهای فضایی 2- استانداردهای نظامی 3- استانداردهای صنعتی 4- استانداردهای تجاری
میبینید که استانداردهای فضایی در رده نخست سختگیری و دقت قرار دارد. از طرفی هزینههای مور نیاز در این عرصه بسیار فراتر از هزینههای مورد نیاز در عرصههای دیگر حتی عرصه نظامی میباشد. گاهی هزینهها تا 50برابر بیشتر از اجرای یک پروژه یکسان ولی در استانداردی پایینتر مثلاً استاندارد تجاری تخمین زده میشوند. فاکتور مهم دیگری که یک کشور را تحریک میکند تا وارد عرصه فضا شود نیاز بنیادی کشور میباشد و از سویی نیز میزان توسعه یافتگی باید در حدی باشد که آن کشور نیازهای اساسیتر خود را برآورده باشد با این وجود لازم نیست یک کشور مستقیم وارد عرصه طراحی و تولید ماهواره و پرتاب آن به فضا شود. با این حال امکان سودبردن از دستاوردهای فضا برای آن کشور مهیاست. مثلاً امارات عربی متحده، با خرید هدفمند تعداد زیادی از انواع ماهوارههای تجاری و مخابراتی که پرتاب و قرار دادن آنها در مدارهای مربوطه را نیز کشورهای دیگری برایشان اجرا کردهاند، هماکنون به یک منبع عظیم درآمد دست یافته و از سویی نیز بسیاری از کشورها را وابسته به خدمات مخابراتی و ماهوارهیی خود ساخته است. البته به موازات، فعالیتهایی برای بومی سازی این عرصه را نیز پیگیری میکند. حال برگردیم به ایران و ببینیم چه خبر است؟! در پی طمعهای ارتجاعی و احمقانه ولایت فقیه تمام درآمد نفتی و غیرنفتی کشور به چند عرصه غیرضروری مانند تولید انرژی هستهیی و بمب اتمی، طراحی تولید و پرتاب ماهواره به فضا و در نتیجه ورود به عرصه موشکهای مختلف دوربرد و بالستیک و حتی ماهواره اختصاص یافت. در حالی که کشور ما دارای توانمندیهای بزرگی در زمینه کشاورزی و توریسم و پتروشیمی و فرآوری نفت میباشد و در حالی که ما حتی یک پالایشگاه بهمعنای امروزی نداریم و 90درصد پالایشگاههای ما که از دوره پهلوی به جا ماندهاند، اکنون تنها قادر هستند نفت سیاه تولید کنند! هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که با چنین زمینهای از نیازمندی و توانمندیهای بنیادی، سرمایههای کشور در عرصه فضا! و هسته ای! صرف شود. وقتی کشور ما بهخاطر نداشتن پالایشگاه مجبور به خام فروشی است، کدام شعوری حکم میکند که به جای ساخت پالایشگاههای فرآوری کامل نفت خام، روی به عرصه فضا بیاوریم؟ از طرفی، ورود موفق به عرصه فضا نیازمند داشتن بسترهای لازم اجتماعی، نیروی انسانی ماهر و بهویژه ساختار مدیریتی بسیار سطح بالا است که ما کدامیک را داریم؟ اغلب نخبگان ما در خارج از کشور هستند. مدیریت کشور نیز که قابل دفاع نیست. پس چه لزومی داشت که رژیم از سال 1381 بهطور فعال وارد فعالیت در عرصه فضا شد؟ در این سال سازمان فضایی ایران عملاً وارد فاز فعالیت جدیدی شد و با تزریق میلیاردها تومان، به تدریج زمینه گسترش فعالیتهای فضایی ایجاد گردید. در دوره احمدینژاد تزریق بودجه به این زمینه به اعداد نجومی رسید و به قولی خبر از هزینه کردی بیش از 60هزار میلیارد تومان میشود! در این دوران پژوهشگاه فضایی ایران متشکل از چند پژوهشکده موجود و افزودن ناشیانه چند پژوهشکده با تخصصی متفاوت به این پژوهشگاه، رسمیت یافت. مثلاً پژوهشکده مهندسی جهاد که همان مرکز تحقیقات مهندسی جنگ بود، در دوره احمدینژاد و در پی یک اتفاق خندهدار، در عرض یک روز به پژوهشگاه فضایی تازه تأسیس واگذار گردید. داستان از این قرار است: روزی وزیر کشاورزی برای بازدید، به پژوهشکده مهندسی جهاد واقع در کیلومتر 16جاده قدیم کرج برای بازدید سرزده میرود. مسئولان پژوهشکده وی را به هر بخش و گروهی که میبرند وی میبیند که صدها پروژه نظامی در حال اجرا هستند ولی دریغ از یک پروژه کوچک در زمینه کشاورزی که وزارت متبوعه متولی آن است! (پژوهشکده مهندسی جهاد از دوران جنگ و تحت نام مرکز تحقیقات مهندسی جنگ، برای تولید موشکهای زمین به زمین برای مقابله با توان موشکی عراق گسترش یافت و بعد از جنگ نیز با توجه به انبوهی از تکنولوژی باقیمانده دوران جنگ روی به پروژههای نظامی نهاد و حتی در زمینه تولید سوخت جامد موشکهای دوربرد و بالستیک وارد شد و البته موفقیتهایی نیز کسب کرد) خلاصه وزیر کشاورزی با عصبانیت پژوهشکده را ترک میکند و روی به سوی نهاد ریاستجمهوری و دفتر احمدینژاد مینهد. در همان هنگام دکتر فاضلی رئیس سازمان فضایی در نزد احمدینژاد بوده و درخواست در اختیار گرفتن چند پژوهشکده داشته تا پژوهشگاه فضایی از لحاظ استاندارد رسمیت پیدا کند. (هر پژوهشگاهی باید حداقل سه پژوهشکده را زیر پوشش داشته باشد) وزیر جهاد وارد میشود و با عصبانیت به احمدینژاد میگوید: من در سال چندین میلیاردتومان صرف فقط حقوق پرسنل پژوهشکده مهندسی جهاد میکنم ولی آنها حتی یک گاری هم برای کشاورزی تولید نمیکنند در عوض تا توانستهاند پروژه موشک و زیردریایی و... اجرا کردهاند؟! اینها چه ربطی به وزارت جهاد کشاورزی دارد؟ احمدینژاد هم که استاد تصمیمهای آنی بود، میگوید: خیلی ناراحتی، خوب من تو را از شر این پژوهشکده و مراکزش در استانهای اصفهان، تبریز و فارس نجات میدهم و رو به فاضلی کرده و میگوید: بیا آقای فاضلی شما پژوهشکده میخواستی این هم چهار تا پزوهشکده با تجربه فراوان بگیر برو خدا بیامرزدت!
فاضلی هم هر چند اعتراض میکند که آخر این پژوهشکده که هیچ تخصصی در زمینه فضا ندارد، ولی به هر حال از آنجا که هدف کار نبوده بلکه تلاش برای غارت و قدرت بیشتر بوده قبول میکند و در نتیجه یک پژوهشکده بزرگ با صدها متخصص با تجربه البته در زمینههای بسیار متفاوت از فضا؟! دگردیسی میکنند و به بخش فضا انتقال مییابد؟!
خلاصه کنم با هزینه 60هزار میلیارد تومانی به جز شکستهای مفتضحانه، چیزی عاید کشور نمیشود. تنها سه ماهواره، ناهید یک و دو و ماهواره SRI که در آزمایشگاه عملکرد نسبی داشتهاند، اکنون که دولت روحانی توان مالی برای ادامه ریختوپاش در زمینه فضا را ندارد، به انبار سپرده شدهاند. تیم متخصص طراح این ماهواره ها که 6سال قبل 40نفر بودهاند اکنون به 6نفر کاهش یافتهاند و آن 34نفر بقیه یا در خارج کشور هستند و یا به زمینههای دیگری پناه بردهاند. ماهواره نوید علم و صنعت که با هزینه بیش از 2میلیارد تومان انجام شد چیزی به جز یک کار دانشجویی و در مقیاس آزمایشگاهی نبوده است ولی دوره احمدینژاد با دروغ و دغل وانمود کردند که ایران با پرتابی موفق، این ماهواره را در مدار قرار داده است؟! در حالی که حتی بر پرسنل اصلی سازمان فضایی نیز معلوم نشد که داستان این پرتاب که همگی اذعان به شکست ان دارند چه بوده است؟! و در پایان بد نیست بگویم که پروژه ارسال میمون به فضا نیز داستانی بچگانه ولی غمانگیز برای هر ایرانی دلسوز کشور بیش نیست. میمون را درون محفظهای قرار داده و با استفاده از موشک بالستیک (پرتابهای) مانند سفیر و در یک پرواز بالستیک بدون هیچ قدرت مانور و کنترلی و در یک شلیک عمودی که کل مدت زمان رفت موشک، 7دقیقه و 37ثانیه بوده است، به ارتفاعی کمتر از 120کیلومتر پرتاب شده و موشک پس از پایان انرژی اولیه پرتاب بهطور ناگزیر، به سوی زمین بر گشته و مدت زمان برگشت نیز با احتساب زمان بیرون پریدن میمون با چتر و... چیزی نزدیک به 13دقیقه ادامه داشته است. یعنی این عملیات یک پرتاب مستقیم بدون هیچگونه امکان مانور یا تزریق درون مداری و یا... . بوده است و حتی به مدار لئو نیز نزدیک نشده است. اما چون به هر حال شما وقتی به خارج از جو زمین که چیزی بین 35کیلومتر تا 70کیلومتر از سطح زمین میباشد، برسید فضا محسوب میشود؟! نتیجه اینکه صرف 60هزار میلیارد تومان هزینه، 15سال زمان و اتلاف توانمندی صدها جوان نخبه و تحصیل کرده در بهترین دانشگاههای کشور و البته ناامید کردن بسیاری از آنان، منجر به تولید سه دستگاه ماهواره غیرعملیاتی و یک پرتاب بدون کنترل میمون به ارتفاع 120کیلومتری زمین، شده است. در حالی که اگر سرمایه حقیقی از دست رفته یعنی خیلی متخصصینی که در اثر این فرآیند فشل و مزخرف، دچار سرخوردگی و یاس و ناامیدی شدهاند، را محاسبه کنیم ارزشی بسیار بیشتر از هزینه ریالی تلف شده در این زمینه به دست خواهد آمد.
کوروش از کرج
میبینید که استانداردهای فضایی در رده نخست سختگیری و دقت قرار دارد. از طرفی هزینههای مور نیاز در این عرصه بسیار فراتر از هزینههای مورد نیاز در عرصههای دیگر حتی عرصه نظامی میباشد. گاهی هزینهها تا 50برابر بیشتر از اجرای یک پروژه یکسان ولی در استانداردی پایینتر مثلاً استاندارد تجاری تخمین زده میشوند. فاکتور مهم دیگری که یک کشور را تحریک میکند تا وارد عرصه فضا شود نیاز بنیادی کشور میباشد و از سویی نیز میزان توسعه یافتگی باید در حدی باشد که آن کشور نیازهای اساسیتر خود را برآورده باشد با این وجود لازم نیست یک کشور مستقیم وارد عرصه طراحی و تولید ماهواره و پرتاب آن به فضا شود. با این حال امکان سودبردن از دستاوردهای فضا برای آن کشور مهیاست. مثلاً امارات عربی متحده، با خرید هدفمند تعداد زیادی از انواع ماهوارههای تجاری و مخابراتی که پرتاب و قرار دادن آنها در مدارهای مربوطه را نیز کشورهای دیگری برایشان اجرا کردهاند، هماکنون به یک منبع عظیم درآمد دست یافته و از سویی نیز بسیاری از کشورها را وابسته به خدمات مخابراتی و ماهوارهیی خود ساخته است. البته به موازات، فعالیتهایی برای بومی سازی این عرصه را نیز پیگیری میکند. حال برگردیم به ایران و ببینیم چه خبر است؟! در پی طمعهای ارتجاعی و احمقانه ولایت فقیه تمام درآمد نفتی و غیرنفتی کشور به چند عرصه غیرضروری مانند تولید انرژی هستهیی و بمب اتمی، طراحی تولید و پرتاب ماهواره به فضا و در نتیجه ورود به عرصه موشکهای مختلف دوربرد و بالستیک و حتی ماهواره اختصاص یافت. در حالی که کشور ما دارای توانمندیهای بزرگی در زمینه کشاورزی و توریسم و پتروشیمی و فرآوری نفت میباشد و در حالی که ما حتی یک پالایشگاه بهمعنای امروزی نداریم و 90درصد پالایشگاههای ما که از دوره پهلوی به جا ماندهاند، اکنون تنها قادر هستند نفت سیاه تولید کنند! هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که با چنین زمینهای از نیازمندی و توانمندیهای بنیادی، سرمایههای کشور در عرصه فضا! و هسته ای! صرف شود. وقتی کشور ما بهخاطر نداشتن پالایشگاه مجبور به خام فروشی است، کدام شعوری حکم میکند که به جای ساخت پالایشگاههای فرآوری کامل نفت خام، روی به عرصه فضا بیاوریم؟ از طرفی، ورود موفق به عرصه فضا نیازمند داشتن بسترهای لازم اجتماعی، نیروی انسانی ماهر و بهویژه ساختار مدیریتی بسیار سطح بالا است که ما کدامیک را داریم؟ اغلب نخبگان ما در خارج از کشور هستند. مدیریت کشور نیز که قابل دفاع نیست. پس چه لزومی داشت که رژیم از سال 1381 بهطور فعال وارد فعالیت در عرصه فضا شد؟ در این سال سازمان فضایی ایران عملاً وارد فاز فعالیت جدیدی شد و با تزریق میلیاردها تومان، به تدریج زمینه گسترش فعالیتهای فضایی ایجاد گردید. در دوره احمدینژاد تزریق بودجه به این زمینه به اعداد نجومی رسید و به قولی خبر از هزینه کردی بیش از 60هزار میلیارد تومان میشود! در این دوران پژوهشگاه فضایی ایران متشکل از چند پژوهشکده موجود و افزودن ناشیانه چند پژوهشکده با تخصصی متفاوت به این پژوهشگاه، رسمیت یافت. مثلاً پژوهشکده مهندسی جهاد که همان مرکز تحقیقات مهندسی جنگ بود، در دوره احمدینژاد و در پی یک اتفاق خندهدار، در عرض یک روز به پژوهشگاه فضایی تازه تأسیس واگذار گردید. داستان از این قرار است: روزی وزیر کشاورزی برای بازدید، به پژوهشکده مهندسی جهاد واقع در کیلومتر 16جاده قدیم کرج برای بازدید سرزده میرود. مسئولان پژوهشکده وی را به هر بخش و گروهی که میبرند وی میبیند که صدها پروژه نظامی در حال اجرا هستند ولی دریغ از یک پروژه کوچک در زمینه کشاورزی که وزارت متبوعه متولی آن است! (پژوهشکده مهندسی جهاد از دوران جنگ و تحت نام مرکز تحقیقات مهندسی جنگ، برای تولید موشکهای زمین به زمین برای مقابله با توان موشکی عراق گسترش یافت و بعد از جنگ نیز با توجه به انبوهی از تکنولوژی باقیمانده دوران جنگ روی به پروژههای نظامی نهاد و حتی در زمینه تولید سوخت جامد موشکهای دوربرد و بالستیک وارد شد و البته موفقیتهایی نیز کسب کرد) خلاصه وزیر کشاورزی با عصبانیت پژوهشکده را ترک میکند و روی به سوی نهاد ریاستجمهوری و دفتر احمدینژاد مینهد. در همان هنگام دکتر فاضلی رئیس سازمان فضایی در نزد احمدینژاد بوده و درخواست در اختیار گرفتن چند پژوهشکده داشته تا پژوهشگاه فضایی از لحاظ استاندارد رسمیت پیدا کند. (هر پژوهشگاهی باید حداقل سه پژوهشکده را زیر پوشش داشته باشد) وزیر جهاد وارد میشود و با عصبانیت به احمدینژاد میگوید: من در سال چندین میلیاردتومان صرف فقط حقوق پرسنل پژوهشکده مهندسی جهاد میکنم ولی آنها حتی یک گاری هم برای کشاورزی تولید نمیکنند در عوض تا توانستهاند پروژه موشک و زیردریایی و... اجرا کردهاند؟! اینها چه ربطی به وزارت جهاد کشاورزی دارد؟ احمدینژاد هم که استاد تصمیمهای آنی بود، میگوید: خیلی ناراحتی، خوب من تو را از شر این پژوهشکده و مراکزش در استانهای اصفهان، تبریز و فارس نجات میدهم و رو به فاضلی کرده و میگوید: بیا آقای فاضلی شما پژوهشکده میخواستی این هم چهار تا پزوهشکده با تجربه فراوان بگیر برو خدا بیامرزدت!
فاضلی هم هر چند اعتراض میکند که آخر این پژوهشکده که هیچ تخصصی در زمینه فضا ندارد، ولی به هر حال از آنجا که هدف کار نبوده بلکه تلاش برای غارت و قدرت بیشتر بوده قبول میکند و در نتیجه یک پژوهشکده بزرگ با صدها متخصص با تجربه البته در زمینههای بسیار متفاوت از فضا؟! دگردیسی میکنند و به بخش فضا انتقال مییابد؟!
خلاصه کنم با هزینه 60هزار میلیارد تومانی به جز شکستهای مفتضحانه، چیزی عاید کشور نمیشود. تنها سه ماهواره، ناهید یک و دو و ماهواره SRI که در آزمایشگاه عملکرد نسبی داشتهاند، اکنون که دولت روحانی توان مالی برای ادامه ریختوپاش در زمینه فضا را ندارد، به انبار سپرده شدهاند. تیم متخصص طراح این ماهواره ها که 6سال قبل 40نفر بودهاند اکنون به 6نفر کاهش یافتهاند و آن 34نفر بقیه یا در خارج کشور هستند و یا به زمینههای دیگری پناه بردهاند. ماهواره نوید علم و صنعت که با هزینه بیش از 2میلیارد تومان انجام شد چیزی به جز یک کار دانشجویی و در مقیاس آزمایشگاهی نبوده است ولی دوره احمدینژاد با دروغ و دغل وانمود کردند که ایران با پرتابی موفق، این ماهواره را در مدار قرار داده است؟! در حالی که حتی بر پرسنل اصلی سازمان فضایی نیز معلوم نشد که داستان این پرتاب که همگی اذعان به شکست ان دارند چه بوده است؟! و در پایان بد نیست بگویم که پروژه ارسال میمون به فضا نیز داستانی بچگانه ولی غمانگیز برای هر ایرانی دلسوز کشور بیش نیست. میمون را درون محفظهای قرار داده و با استفاده از موشک بالستیک (پرتابهای) مانند سفیر و در یک پرواز بالستیک بدون هیچ قدرت مانور و کنترلی و در یک شلیک عمودی که کل مدت زمان رفت موشک، 7دقیقه و 37ثانیه بوده است، به ارتفاعی کمتر از 120کیلومتر پرتاب شده و موشک پس از پایان انرژی اولیه پرتاب بهطور ناگزیر، به سوی زمین بر گشته و مدت زمان برگشت نیز با احتساب زمان بیرون پریدن میمون با چتر و... چیزی نزدیک به 13دقیقه ادامه داشته است. یعنی این عملیات یک پرتاب مستقیم بدون هیچگونه امکان مانور یا تزریق درون مداری و یا... . بوده است و حتی به مدار لئو نیز نزدیک نشده است. اما چون به هر حال شما وقتی به خارج از جو زمین که چیزی بین 35کیلومتر تا 70کیلومتر از سطح زمین میباشد، برسید فضا محسوب میشود؟! نتیجه اینکه صرف 60هزار میلیارد تومان هزینه، 15سال زمان و اتلاف توانمندی صدها جوان نخبه و تحصیل کرده در بهترین دانشگاههای کشور و البته ناامید کردن بسیاری از آنان، منجر به تولید سه دستگاه ماهواره غیرعملیاتی و یک پرتاب بدون کنترل میمون به ارتفاع 120کیلومتری زمین، شده است. در حالی که اگر سرمایه حقیقی از دست رفته یعنی خیلی متخصصینی که در اثر این فرآیند فشل و مزخرف، دچار سرخوردگی و یاس و ناامیدی شدهاند، را محاسبه کنیم ارزشی بسیار بیشتر از هزینه ریالی تلف شده در این زمینه به دست خواهد آمد.
کوروش از کرج