متأسفانه به نظر میرسد رنج و محنت هموطنان ما که در زلزلهٴ غرب کشور دچار مصیبت شدند، پایان ناپذیر است؛ بیگمان تا وقتی که این رژیم بر سر کار هست و مقدرات کشور و مردم ما را به دست دارد، هر انتظاری جز این بیهوده است، کمااین که روزنامههای خود رژیم نوشتند که زخمهای ناشی از زلزلهٴ رودبار و منجیل بعد از 27سال و زلزله بم بعد از 14سال هنوز در هیچ زمینهیی بهبود پیدا نکرده است. فاجعه به اعتراف پاسدار سلامی معاون سرکرده سپاه «ابعاد این فاجعه بسیار عظیم است حدود 1900روستا تحت تاثیر زلزله بودهاند» (روزنامه جوان-27آبان). بهرغم گستردگی فاجعه دستگاه تبلیغاتی رژیم هم مستمراً تلاش میکند اوضاع را خوب و رو به راه جلوه بدهد.
رسانههای حکومتی در اجرای یک خط فرمایشی به دود و دم در مورد حل و فصل شدن مسائل زلزلهزدگان پرداختهاند. از جمله روزنامه حکومتی اطلاعات در روز 27آبان در صفحه اول خود با درج عکسی از سه بچه با لباسهای مندرس در یک زمین سنگلاخی که بهدنبال یک توپ میدوند نوشته است: «بازگشت به زندگی و آرامش در کرمانشاه». و روزنامه حکومتی ایران در همین روز در صفحه اولش تیتر زده است «صدای پای زندگی در مناطق زلزلهزده» و روزنامه حکومتی شهروند در یک عنوان فوق متناقض نوشته است: «لبخند در ویرانه ها».
اما در خلال این تبلیغات گاه رگههایی از واقعیت، اگر چه خیلی کمرنگ راه پیدا میکند و گاه برعکس ابراز وحشت از پیامدهای اجتماعی خشم مردم و زلزلهزدگان و هشدار به تمامی نظام که خطر سرنگونی در پیش است.
برای نمونه روزنامه حکومتی آرمان در روز 27آبان نوشته است «زلزله درد آور است... چون میبینیم کسانی چنین وضعیتی را فرصتی نه برای کمک و همدردی بلکه برای غارت میبینند». سپس هشدار داده است: «پس از اینها یا در کنار اینها نوبت ناراحتی از مدیران و برنامهریزانی هم هست که در این خصوص خوب عمل نکرده یا نمیکنند... میدانید یکی از علل اصلی (در حوزه علل فکری و ارادی) انقلاب چه بود؟ همینکه بهقدری از مسئولان (راست یا دروغ) بد گفتند و اغراق کردند که نتیجهاش این میشد که برخیزید و براندازید».
اذعان و اعتراف ناگزیر به بیکفایتی نظام و نقش سوء مدیریت در ساخت و سازها بخش دیگری از مطالب رسانههای حکومتی است که ناخواسته ادعاهای بهبود وضع توسط آنها را به سخره گرفته است. مثلاً یک روزنامه از باند روحانی نوشته است: «جای بسی تعجب است که وزیر امور خارجه در توییت خود ابراز داشته «ما در این زلزله به کمک خارجی نیازی نداریم.
نحوه اطلاعرسانی از رویداد سهمگین زمینلرزه در استان کرمانشاه گویای آن است که ما آمادگی مواجهه با بحران را نداریم. انتشار اخبار متناقض و دیرهنگام از این فاجعه بزرگ و شیوه کند و غیرحرفهیی کمکرسانی دستگاههای مسئول خود درد دیگری است که باید برای درمان آن چارهاندیشی شود» (شرق-27آبان).
مشابه این اعترافات در رسانه رسمی رژیم هم دیده میشود.
شبکهٴ افق تلویزیون رژیم در روز 23آبان آبان گزارش داد: «... مهمترین نکتهیی که میشود توی مشاهداتمان امروز به شما عرض بکنم بحث حجم بالای تخریب هاست و نیازهای روزافزون مردم که بهرغم همه تلاشها هنوز بخش زیادی از مردم نتونستند چادر دریافت بکنند، ... مهمترین نیاز مردم تو شرایط فعلی بحث چادر هست ما با بعضی از مردم که صحبت میکردیم میگفتند که توی این شرایطی که شبهای استان سرد هست ما هنوز چادری نداریم».
نکتهٴ قابلتوجه این است که هر چیزی هم که به دست زلزلهزدهها رسیده است، همان چیزهایی است که هموطنان شریف و غیرتمند از سایر استانها به دست آنها رساندهاند؛ البته بعد از اینکه قسمت بیشتری توسط پاسدارها و بسیجیها و مزدوران رژیم چپاول شده است.
رسانههای حکومتی در اجرای یک خط فرمایشی به دود و دم در مورد حل و فصل شدن مسائل زلزلهزدگان پرداختهاند. از جمله روزنامه حکومتی اطلاعات در روز 27آبان در صفحه اول خود با درج عکسی از سه بچه با لباسهای مندرس در یک زمین سنگلاخی که بهدنبال یک توپ میدوند نوشته است: «بازگشت به زندگی و آرامش در کرمانشاه». و روزنامه حکومتی ایران در همین روز در صفحه اولش تیتر زده است «صدای پای زندگی در مناطق زلزلهزده» و روزنامه حکومتی شهروند در یک عنوان فوق متناقض نوشته است: «لبخند در ویرانه ها».
اما در خلال این تبلیغات گاه رگههایی از واقعیت، اگر چه خیلی کمرنگ راه پیدا میکند و گاه برعکس ابراز وحشت از پیامدهای اجتماعی خشم مردم و زلزلهزدگان و هشدار به تمامی نظام که خطر سرنگونی در پیش است.
برای نمونه روزنامه حکومتی آرمان در روز 27آبان نوشته است «زلزله درد آور است... چون میبینیم کسانی چنین وضعیتی را فرصتی نه برای کمک و همدردی بلکه برای غارت میبینند». سپس هشدار داده است: «پس از اینها یا در کنار اینها نوبت ناراحتی از مدیران و برنامهریزانی هم هست که در این خصوص خوب عمل نکرده یا نمیکنند... میدانید یکی از علل اصلی (در حوزه علل فکری و ارادی) انقلاب چه بود؟ همینکه بهقدری از مسئولان (راست یا دروغ) بد گفتند و اغراق کردند که نتیجهاش این میشد که برخیزید و براندازید».
اذعان و اعتراف ناگزیر به بیکفایتی نظام و نقش سوء مدیریت در ساخت و سازها بخش دیگری از مطالب رسانههای حکومتی است که ناخواسته ادعاهای بهبود وضع توسط آنها را به سخره گرفته است. مثلاً یک روزنامه از باند روحانی نوشته است: «جای بسی تعجب است که وزیر امور خارجه در توییت خود ابراز داشته «ما در این زلزله به کمک خارجی نیازی نداریم.
نحوه اطلاعرسانی از رویداد سهمگین زمینلرزه در استان کرمانشاه گویای آن است که ما آمادگی مواجهه با بحران را نداریم. انتشار اخبار متناقض و دیرهنگام از این فاجعه بزرگ و شیوه کند و غیرحرفهیی کمکرسانی دستگاههای مسئول خود درد دیگری است که باید برای درمان آن چارهاندیشی شود» (شرق-27آبان).
مشابه این اعترافات در رسانه رسمی رژیم هم دیده میشود.
شبکهٴ افق تلویزیون رژیم در روز 23آبان آبان گزارش داد: «... مهمترین نکتهیی که میشود توی مشاهداتمان امروز به شما عرض بکنم بحث حجم بالای تخریب هاست و نیازهای روزافزون مردم که بهرغم همه تلاشها هنوز بخش زیادی از مردم نتونستند چادر دریافت بکنند، ... مهمترین نیاز مردم تو شرایط فعلی بحث چادر هست ما با بعضی از مردم که صحبت میکردیم میگفتند که توی این شرایطی که شبهای استان سرد هست ما هنوز چادری نداریم».
نکتهٴ قابلتوجه این است که هر چیزی هم که به دست زلزلهزدهها رسیده است، همان چیزهایی است که هموطنان شریف و غیرتمند از سایر استانها به دست آنها رساندهاند؛ البته بعد از اینکه قسمت بیشتری توسط پاسدارها و بسیجیها و مزدوران رژیم چپاول شده است.