روزنامههای حکومتی امروز مهمترین عنوانهای خود را به اظهارات روز گذشته خامنهای که بیان معکوس شنیدن صدای انقلاب مردم و ابراز وحشت از مجاهدین بود اختصاص دادهاند.
آرمان: باید حرفهای مردم را شنید و به آنها پاسخ داد
آفتاب یزد: خامنه ای: باید مطالبات بهحق مردم و حرکات وحشیانه تفکیک قائل شد
ابرار: خامنه ای:مثلثی در این قضایا فعال بود؛ آمریکا و صهیونیستها یک دولت خرپول اطراف خلیجفارس و منافقین
سیاست روز: خامنه ای: زخم مشکلات کشور را درمان کنید
ابراز نگرانی در مورد سرنوشت برجام در روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود:
آفتاب یزد: خامنه ای: باید مطالبات بهحق مردم و حرکات وحشیانه تفکیک قائل شد
ابرار: خامنه ای:مثلثی در این قضایا فعال بود؛ آمریکا و صهیونیستها یک دولت خرپول اطراف خلیجفارس و منافقین
سیاست روز: خامنه ای: زخم مشکلات کشور را درمان کنید
ابراز نگرانی در مورد سرنوشت برجام در روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود:
ابرار: گاردین: ترامپ قصد دارد تا تحریمهای علیه صدا و سیما را باز گرداند
سیاست روز: شمارش معکوس برای مرگ زود هنگام برجام
سیاست روز: شمارش معکوس برای مرگ زود هنگام برجام
ابتکار: گاردین گفت این یک اقدام نمادین خواهد بود که یک پیام محکم را به ایران بدون آن که مثل دیگر تحریمها تاثیرات منفی بر زندگی مردم داشته باشد مخابره میکند. یک منبع مطلع در واشینگتن در این باره به گاردین گفت که ترامپ تصمیم گرفته است بانک مرکزی ایران را بهدلیل آن که بر روی زندگی مردم عادی تاثیر میگذارد تحریم نکند و در عوض برخی نهادهای خاص مثل صدا و سیما را مورد تحریم قرار دهد. در صورت صحت این خبر لغو تعلیق تحریمهای صدا و سیما که جزو تحریمهای هستهیی ایران نقض برجام از سوی آمریکا محسوب میشود وی افزود: همچنین احتمال دارد که همهٴ افراد وابسته به صدا و سیما نیز مورد تحریم قرار بگیرند و حسابهای بانکی آنها در خارج از ایران نیز مسدود شود.
روزنامههای باند روحانی در مورد آثار قیام مردم ایران بر مناسبات خارجی رژیم بهخصوص برجام به نظام هشدار دادهاند. در این هشدارها وجه دیگری از بنبست سرکوب دیده میشود:
روزنامههای باند روحانی در مورد آثار قیام مردم ایران بر مناسبات خارجی رژیم بهخصوص برجام به نظام هشدار دادهاند. در این هشدارها وجه دیگری از بنبست سرکوب دیده میشود:
بهار: همین که آمریکا توانست مسائل داخلی ایران را با دمیدن در بوق شورای امنیت رسانهیی و فراگیر کند، به واقع گامی برای پروژه ایران آزاری بیشتر برداشته، با این امید که از این ره آورد آسانتر به اهداف ضد برجامی خود برسد. معنا و مفهوم اقدام آمریکا در کشاندن اعتراضات اخیر و نا آرامیها در ایران به شورای امنیت آن است که سایه این رخدادها بهویژه مسائل بعد از آن میتواند برجام را تهدید کند و دستمایهای برای فشار بر ایران و در نهایت مستمسکی برای لغو و خروج آمریکا از برجام قرار گیرد. لذا هدف اصلی آمریکا برخلاف آنچه که نیکی هیلی بر طبل آن در شورای امنیت کوبیده است، نه دغدغه حقوقبشری، بلکه تلاش برای همراه سازی بازیگران بینالمللی برای رودررویی با ایران و در نهایت بیاعتبارسازی برجام است.
در سطحی دیگر، اعتراضات و مسائل بعد از آن مورد پایش اتحادیه اروپا و تروئیکای آن و همچنین محافل دنیای عرب نیز قرار گرفته است. بهویژه آن که قرار است این رخدادها با محوریت ملاحظات حقوقبشری در نشست آتی سران اتحادیه اروپا با وزیر خارجه ظریف مورد بررسی قرار گیرد. بدون تردید، حفظ و نگهداشت ملاحظات حقوقبشری میتواند بخشی از دلایل همراهی اتحادیه اروپا با ایران در حفظ برجام باشد.
در شرایطی که نوعی همافزایی از سوی آمریکا، تروئیکای اروپایی، اسرائیل، سعودی و همپیمانان عرب آن علیه برجام در حال شکلگیری است، لازم است که مدیریت سیاسی در ایران مسائل بعد از نا آرامی اخیر از جمله مسأله زندانی شدن تعداد زیادی از معترضان و در مجموع نوع برخورد با این وقایع را دستمایه و بهانهیی برای آمریکا و متعهدانش در جهت بیاعتبار سازی برجام نسازد. لا اقل مدیریت سیاسی کشور باید حساب معترضان را از اغتشاش گران جدا کند.
و از آن مهمتر تلاش کند تا در چنین شرایطی از تکرار ماجراهایی چون کهریزک جلوگیری شود. از سوی دیگر، مدیریت سیاسی کشور باید بهدنبال راهحلی منطقی و در راستای ضرورتهای دموکراسی برای مطالبات معترضان گام بردارد تا از این بزنگاه و گردنه تاریخساز بتوان به سلامت عبور کرد. واقعیت آن است خطر خروج از برجام بیشتر از گذشته در کمین است و اگر حاکمیت نخواهد و یا به جهت دست بالای تندروها نتواند در نوع بر خورد خود با معترضان تجدید نظر کند، چه بسا که در این همافزایی در حال شکل گیری، احتمال نقض و یا لغو برجام از سوی اعضای اروپایی 1+5نیز تقویت شود.
برخی کارشناسان معتقدند ترامپ که پس از اعتراضات اخیر به هر نحوی سعی کرده حمایت خود را از ناآرامیهای ایران ابراز کند، حال با تفکر تشدید همین حمایت دست به افزایش تحریمها و اعلام عدم پایبندی ایران به توافق خواهد زد. و دقیقاً همین اقدام میتواند نابودکننده برجام باشد. از سوی دیگر این احتمال نیز میرود که طرفهای مخالف توافق هستهیی ایران به رئیسجمهور آمریکا برای عدم تأیید توافق فشار وارد کرده و از بازگشت ثروتهای مصادره شده ایران به این کشور جلوگیری کنند.
تهران همواره تأکید کرده به توافق هستهیی پایبند است اما هیچگونه تغییر یا اصلاح در آن را نخواهد پذیرفت؛ نکتهیی که میتواند در درازمدت ترامپ را به خروج از برجام ترغیب کند و همین اقدام میتواند برای پایان اجماع بینالمللی علیه ایران کافی باشد.
در یک روزنامه باند روحانی ادعاهای حکومتی مبنی بر تمام شدن قیام به چالش کشیده شده:
در سطحی دیگر، اعتراضات و مسائل بعد از آن مورد پایش اتحادیه اروپا و تروئیکای آن و همچنین محافل دنیای عرب نیز قرار گرفته است. بهویژه آن که قرار است این رخدادها با محوریت ملاحظات حقوقبشری در نشست آتی سران اتحادیه اروپا با وزیر خارجه ظریف مورد بررسی قرار گیرد. بدون تردید، حفظ و نگهداشت ملاحظات حقوقبشری میتواند بخشی از دلایل همراهی اتحادیه اروپا با ایران در حفظ برجام باشد.
در شرایطی که نوعی همافزایی از سوی آمریکا، تروئیکای اروپایی، اسرائیل، سعودی و همپیمانان عرب آن علیه برجام در حال شکلگیری است، لازم است که مدیریت سیاسی در ایران مسائل بعد از نا آرامی اخیر از جمله مسأله زندانی شدن تعداد زیادی از معترضان و در مجموع نوع برخورد با این وقایع را دستمایه و بهانهیی برای آمریکا و متعهدانش در جهت بیاعتبار سازی برجام نسازد. لا اقل مدیریت سیاسی کشور باید حساب معترضان را از اغتشاش گران جدا کند.
و از آن مهمتر تلاش کند تا در چنین شرایطی از تکرار ماجراهایی چون کهریزک جلوگیری شود. از سوی دیگر، مدیریت سیاسی کشور باید بهدنبال راهحلی منطقی و در راستای ضرورتهای دموکراسی برای مطالبات معترضان گام بردارد تا از این بزنگاه و گردنه تاریخساز بتوان به سلامت عبور کرد. واقعیت آن است خطر خروج از برجام بیشتر از گذشته در کمین است و اگر حاکمیت نخواهد و یا به جهت دست بالای تندروها نتواند در نوع بر خورد خود با معترضان تجدید نظر کند، چه بسا که در این همافزایی در حال شکل گیری، احتمال نقض و یا لغو برجام از سوی اعضای اروپایی 1+5نیز تقویت شود.
برخی کارشناسان معتقدند ترامپ که پس از اعتراضات اخیر به هر نحوی سعی کرده حمایت خود را از ناآرامیهای ایران ابراز کند، حال با تفکر تشدید همین حمایت دست به افزایش تحریمها و اعلام عدم پایبندی ایران به توافق خواهد زد. و دقیقاً همین اقدام میتواند نابودکننده برجام باشد. از سوی دیگر این احتمال نیز میرود که طرفهای مخالف توافق هستهیی ایران به رئیسجمهور آمریکا برای عدم تأیید توافق فشار وارد کرده و از بازگشت ثروتهای مصادره شده ایران به این کشور جلوگیری کنند.
تهران همواره تأکید کرده به توافق هستهیی پایبند است اما هیچگونه تغییر یا اصلاح در آن را نخواهد پذیرفت؛ نکتهیی که میتواند در درازمدت ترامپ را به خروج از برجام ترغیب کند و همین اقدام میتواند برای پایان اجماع بینالمللی علیه ایران کافی باشد.
در یک روزنامه باند روحانی ادعاهای حکومتی مبنی بر تمام شدن قیام به چالش کشیده شده:
جهان صنعت: یک هفته پس از آن که سرلشکر جعفری پایان فتنه را اعلام کرد، سختگیریها کماکان ادامه دارد. علاوه بر این سختگیریهای اینترنتی با همان شدت دنبال میشود.
نیروهای ویژه پلیس کماکان در خیابان و میادین اصلی شهرها حضور دارند. طی روزهای گذشته تشدید پارازیت شبکههای خبری ماهوارهیی هم در دستور کار مقامات امنیتی قرار گرفته... فرماندهان نظامی و انتظامی از حقیر بودن تعداد اغتشاشگران صحبت میکنند و میگویند در مجموع، حدود 40تا 50هزار نفر در کل ایران به انجام این اقدامات مخرب دست زدهاند. در حالی که بر اساس ادعای مقامات نظام، میلیونها نفر در تظاهرات حمایت از جمهوری اسلامی ایران شرکت کردهاند. اکنون میخواهیم اصالت را به ادعای مقامات ایرانی بدهیم، چگونه ممکن است رفتار هفت یا هشت نفر از 10هزار نفر چنان تهدیدی ایجاد کند که تدابیر امنیتی اتخاذ شده کشور را به منطقه بسته امنیتی تبدیل کند؟
هشدار به شراره کشیدن شعلههای قیام و ابراز نگرانی از پیامدهای آن مضمون مشترک روزنامههای هر دو باند حاکم است. در این هشدارها اذعانهای ناخواسته به نفرت جوانان از نظام دیده میشود:
نیروهای ویژه پلیس کماکان در خیابان و میادین اصلی شهرها حضور دارند. طی روزهای گذشته تشدید پارازیت شبکههای خبری ماهوارهیی هم در دستور کار مقامات امنیتی قرار گرفته... فرماندهان نظامی و انتظامی از حقیر بودن تعداد اغتشاشگران صحبت میکنند و میگویند در مجموع، حدود 40تا 50هزار نفر در کل ایران به انجام این اقدامات مخرب دست زدهاند. در حالی که بر اساس ادعای مقامات نظام، میلیونها نفر در تظاهرات حمایت از جمهوری اسلامی ایران شرکت کردهاند. اکنون میخواهیم اصالت را به ادعای مقامات ایرانی بدهیم، چگونه ممکن است رفتار هفت یا هشت نفر از 10هزار نفر چنان تهدیدی ایجاد کند که تدابیر امنیتی اتخاذ شده کشور را به منطقه بسته امنیتی تبدیل کند؟
هشدار به شراره کشیدن شعلههای قیام و ابراز نگرانی از پیامدهای آن مضمون مشترک روزنامههای هر دو باند حاکم است. در این هشدارها اذعانهای ناخواسته به نفرت جوانان از نظام دیده میشود:
آرمان: گسلهای اجتماعی
وقوع ناآرامیها و حوادث هفته اخیر در کشور آنقدر عمق و اهمیت داشت که اخبار مربوط به آن تیتر اول رسانههای جهان باشد.
با ساز و کار اصولی نباید اجازه داد که نارضایتیها به خشم و نفرت تبدیل شده و جامعه را ویران کند. بهنظر میرسد تجربیات گذشته باید درسهایی به ما آموخته باشد. بنابراین نظام تدبیر ما باید بهطور واقعبینانه انرژی ذخیره شده در جامعه را پایش نماید و از انباشتگی انرژی مخرب جلوگیری نمایند.
شرق: پیش از این جامعهشناسان و روانشناسان درباره گسست فرهنگی و شناختی میان نسلها در جامعه ایرانی هشدار دادهاند. خطر فروپاشی و گسل اجتماعی، چالشهای چندگانه و چندلایه اقتصادی، اجتماعی، هویتی و سیاسی در هفته اخیر بارها مورد بحث قرار گرفته است.
امروز چالش پیشرو رقابت طیفها یا دستههای سیاسی اصلاحطلب- اصولگرا نیست؛ بلکه درهیی است میان ۱۶تا ۲۵سالهها و دستههای سیاسی رقیب درون یا بیرون قدرت.
نسلی که چهره ، پوشش، خواندنی و شنیدنی آن برای بیشتر مدیران کشور ناآشنا و مبهم است؛ نسلی که مهارت گفتگو و بازی و همکاری با او کمتر وجود دارد.
سهم ۱۶تا ۲۵سالههای کشور چیست؟ خستگی و آشفتگی مردم (معترض یا غیرمعترض) از زندگی روزمرهای که شادیهای ساده اجتماعی را هم کمتر دارد، یک واقعیت است.
احساس حقارت از خود آن ویرانگرتر است؛ درماندگی در برابر معضلات فزاینده و دیوانسالاری، خوره یک جامعه است. چه کسی به دور از رقابت سیاسی، از مردم، از ۱۶تا ۲۵سالهها یا از بازنشستهها درد و گلایهشان را پرسیده است؟ چه کسی به گفتگوی بیپیرایه با مردم نشسته است؟
روی دیگر ترس و ناامیدی ۱۶تا ۲۵سالهها، بیپروایی و خودویرانگری است.
کدام حزب یا نهاد صدای ۱۶تا ۲۵سالهها، صدای دیپلمهها، صدای مهاجران گمگشته در دوران پرفشار اقتصادی و پیامدهای سیاستهای گذشته و کشمکشها را شنیده است؟
۱۶تا ۲۵سالهها در فضایی که واقعیت دربردارنده لایههای برخط (آنلاین) و بیرونی بوده، زیسته و بالیدهاند. ۱۶تا ۲۵سالهها زیر پوست قوانین حاکم، سالهاست جور دیگری زیستهاند، بیچشمداشت بدون سهمی از روند کند یا تند توسعه کشور، بیآن که راهی به کریدورهای اتاقهای بازرگانی یا تجارت و صنعت و معدن یافته باشند. چه بسیار پشت گیتها ماندهاند.
در کدام نهاد و بخش چه سهمی برای ۱۶تا ۲۵سالهها در نظر گرفتهاید؟ نهادها و سازمانهای دولتی که همواره ناله از فزونی کارکنان دارند و میان حلقه مشخصی از مدیران دست به دست میشوند، نهادها و سازمانهای غیردولتی و شبهدولتی که افراد سفارششده راه به آنها دارند؛ نهادهای بخش خصوصی که تنها حدود هفت درصد اقتصاد ایران را تشکیل داده است، چقدر توان دارند؟
در روزنامههای حکومتی عنوانهای مختلفی در مورد عقبنشینیهای نظام از تصمیمات قبلی دیده میشود. در صفحات داخلی روزنامهها ناگزیری نظام از این تصمیمات و همچنین دیرهنگام بودن آنان گوشزد شده است:
وقوع ناآرامیها و حوادث هفته اخیر در کشور آنقدر عمق و اهمیت داشت که اخبار مربوط به آن تیتر اول رسانههای جهان باشد.
با ساز و کار اصولی نباید اجازه داد که نارضایتیها به خشم و نفرت تبدیل شده و جامعه را ویران کند. بهنظر میرسد تجربیات گذشته باید درسهایی به ما آموخته باشد. بنابراین نظام تدبیر ما باید بهطور واقعبینانه انرژی ذخیره شده در جامعه را پایش نماید و از انباشتگی انرژی مخرب جلوگیری نمایند.
شرق: پیش از این جامعهشناسان و روانشناسان درباره گسست فرهنگی و شناختی میان نسلها در جامعه ایرانی هشدار دادهاند. خطر فروپاشی و گسل اجتماعی، چالشهای چندگانه و چندلایه اقتصادی، اجتماعی، هویتی و سیاسی در هفته اخیر بارها مورد بحث قرار گرفته است.
امروز چالش پیشرو رقابت طیفها یا دستههای سیاسی اصلاحطلب- اصولگرا نیست؛ بلکه درهیی است میان ۱۶تا ۲۵سالهها و دستههای سیاسی رقیب درون یا بیرون قدرت.
نسلی که چهره ، پوشش، خواندنی و شنیدنی آن برای بیشتر مدیران کشور ناآشنا و مبهم است؛ نسلی که مهارت گفتگو و بازی و همکاری با او کمتر وجود دارد.
سهم ۱۶تا ۲۵سالههای کشور چیست؟ خستگی و آشفتگی مردم (معترض یا غیرمعترض) از زندگی روزمرهای که شادیهای ساده اجتماعی را هم کمتر دارد، یک واقعیت است.
احساس حقارت از خود آن ویرانگرتر است؛ درماندگی در برابر معضلات فزاینده و دیوانسالاری، خوره یک جامعه است. چه کسی به دور از رقابت سیاسی، از مردم، از ۱۶تا ۲۵سالهها یا از بازنشستهها درد و گلایهشان را پرسیده است؟ چه کسی به گفتگوی بیپیرایه با مردم نشسته است؟
روی دیگر ترس و ناامیدی ۱۶تا ۲۵سالهها، بیپروایی و خودویرانگری است.
کدام حزب یا نهاد صدای ۱۶تا ۲۵سالهها، صدای دیپلمهها، صدای مهاجران گمگشته در دوران پرفشار اقتصادی و پیامدهای سیاستهای گذشته و کشمکشها را شنیده است؟
۱۶تا ۲۵سالهها در فضایی که واقعیت دربردارنده لایههای برخط (آنلاین) و بیرونی بوده، زیسته و بالیدهاند. ۱۶تا ۲۵سالهها زیر پوست قوانین حاکم، سالهاست جور دیگری زیستهاند، بیچشمداشت بدون سهمی از روند کند یا تند توسعه کشور، بیآن که راهی به کریدورهای اتاقهای بازرگانی یا تجارت و صنعت و معدن یافته باشند. چه بسیار پشت گیتها ماندهاند.
در کدام نهاد و بخش چه سهمی برای ۱۶تا ۲۵سالهها در نظر گرفتهاید؟ نهادها و سازمانهای دولتی که همواره ناله از فزونی کارکنان دارند و میان حلقه مشخصی از مدیران دست به دست میشوند، نهادها و سازمانهای غیردولتی و شبهدولتی که افراد سفارششده راه به آنها دارند؛ نهادهای بخش خصوصی که تنها حدود هفت درصد اقتصاد ایران را تشکیل داده است، چقدر توان دارند؟
در روزنامههای حکومتی عنوانهای مختلفی در مورد عقبنشینیهای نظام از تصمیمات قبلی دیده میشود. در صفحات داخلی روزنامهها ناگزیری نظام از این تصمیمات و همچنین دیرهنگام بودن آنان گوشزد شده است:
آرمان: جزئیات بخشنامه توقف اعدام محکومان مواد مخدر
ابرار اقتصادی: کمیسیون تلفیق تصویب کرد؛ عوارض خروج از کشور؛ 220هزار تومان
افکار: مردم تحمل گرانی جدید را ندارند
ابرار اقتصادی: کمیسیون تلفیق تصویب کرد؛ عوارض خروج از کشور؛ 220هزار تومان
افکار: مردم تحمل گرانی جدید را ندارند
وطن امروز: مصوبه کمیسیون تلفیق: حاملهای انرژی گران نمیشود
وطن امروز: خامنه ای: باید مطالبات مردم را پیگیری کرد
همدلی: جواز زندگی برای مردهها – حبیب محبیان، فرهاد مهراد و فریدون فروغی بعد از مرگ مجوز گرفتند – انتظار، محمدعلی فردین، قاسم جبلی و کوروش اسدی را دق مرگ کرد
ایران: ستاد مبارزه با مواد مخدر از همان ابتدا با موضوع کاهش اعدام در کشور کاملاً مخالف بود.
در سالهای گذشته بهخاطر موارد زیاد اعدام محکومان مواد مخدر به تبع کسانی که پای چوبهدار میرفتند زیاد بود. در نهایت مسئولان به این نتیجه رسیدند با توجه به میزان افزایش کشفیات مواد مخدر و افزایش دستگیری قاچاقچیان انگار اعدام تأثیر خودش را بهعنوان فشار قانونی از دست داده است. چون اگر اعدام تأثیر داشت باید تعداد دستگیری بهویژه در مورد کسانی که قاچاق بزرگ بالای 5کیلو تریاک و 30گرم هروئین و شیشه انجام میدادند، پایین میآمد.
دو بحث مطرح بود؛ یکی اینکه میزان و حجم تولید و توزیع مواد مخدر و روانگردان را که باعث اعدام میشود، بالا ببریم و حکم اعدام را چند برابر میزان فعلی در نظر بگیریم. نکته دوم کیفیسازی است و البته بحث اصلی هم در کیفیسازی اعدام اتفاق افتاد مبنی بر اینکه اعدام برای سه گروه از قاچاقچیان در نظر گرفته شود: گروه اول کسانی که درگیریهای مسلحانه انجام میدهند، مشمول کاهش و توقف مجازات اعدام نمیشوند.
با این اقدامی که مجلس صورت داد به تبع چند هزار نفر از اعدام خارج میشوند ولی نکتهیی که وجود دارد این محکومان وارد حبسهای طویلالمدت میشوند، حبسهایی که مرخصی کم دارند و موارد عفو هم به آنها تعلق نمیگیرد.
پیش از این قاچاقچیان مواد مخدر که محکوم به اعدام میشدند در شرایط خاص عفوهایی میگرفتند که به حبس ابد و بعدها به حبسهای کوتاهتر تبدیل میشد. در شرایط فعلی خوشبختانه اگر کسی به حبس 15سال محکوم شود باید بداند طول سالهای حبسش کم نخواهد شد. نکته دیگر اینکه ایران از نظر حقوقبشر در نتیجه افزایش موارد اعدامی در حوزه بینالملل همیشه زیر سؤال بود، با کاهش موارد اعدام در کشور از لحاظ حقوقبشر هم اعتراضها کمتر خواهد شد.
از سوی دیگر نتیجه اعدام محکومان مواد مخدر پرت شدگی و انزوای اجتماعی خانوادههای این افراد است. مشاهدات نشان داده فرزندان چنین خانوادههایی که بیشترین استرس و اضطراب در آن حاکم بود به نوعی معاند نظام هم شدهاند.
روزنامههای باند خامنهای از افشای کلیپ انتخاب خامنهای به جانشینی خمینی سوز و گداز کردهاند:
همدلی: جواز زندگی برای مردهها – حبیب محبیان، فرهاد مهراد و فریدون فروغی بعد از مرگ مجوز گرفتند – انتظار، محمدعلی فردین، قاسم جبلی و کوروش اسدی را دق مرگ کرد
ایران: ستاد مبارزه با مواد مخدر از همان ابتدا با موضوع کاهش اعدام در کشور کاملاً مخالف بود.
در سالهای گذشته بهخاطر موارد زیاد اعدام محکومان مواد مخدر به تبع کسانی که پای چوبهدار میرفتند زیاد بود. در نهایت مسئولان به این نتیجه رسیدند با توجه به میزان افزایش کشفیات مواد مخدر و افزایش دستگیری قاچاقچیان انگار اعدام تأثیر خودش را بهعنوان فشار قانونی از دست داده است. چون اگر اعدام تأثیر داشت باید تعداد دستگیری بهویژه در مورد کسانی که قاچاق بزرگ بالای 5کیلو تریاک و 30گرم هروئین و شیشه انجام میدادند، پایین میآمد.
دو بحث مطرح بود؛ یکی اینکه میزان و حجم تولید و توزیع مواد مخدر و روانگردان را که باعث اعدام میشود، بالا ببریم و حکم اعدام را چند برابر میزان فعلی در نظر بگیریم. نکته دوم کیفیسازی است و البته بحث اصلی هم در کیفیسازی اعدام اتفاق افتاد مبنی بر اینکه اعدام برای سه گروه از قاچاقچیان در نظر گرفته شود: گروه اول کسانی که درگیریهای مسلحانه انجام میدهند، مشمول کاهش و توقف مجازات اعدام نمیشوند.
با این اقدامی که مجلس صورت داد به تبع چند هزار نفر از اعدام خارج میشوند ولی نکتهیی که وجود دارد این محکومان وارد حبسهای طویلالمدت میشوند، حبسهایی که مرخصی کم دارند و موارد عفو هم به آنها تعلق نمیگیرد.
پیش از این قاچاقچیان مواد مخدر که محکوم به اعدام میشدند در شرایط خاص عفوهایی میگرفتند که به حبس ابد و بعدها به حبسهای کوتاهتر تبدیل میشد. در شرایط فعلی خوشبختانه اگر کسی به حبس 15سال محکوم شود باید بداند طول سالهای حبسش کم نخواهد شد. نکته دیگر اینکه ایران از نظر حقوقبشر در نتیجه افزایش موارد اعدامی در حوزه بینالملل همیشه زیر سؤال بود، با کاهش موارد اعدام در کشور از لحاظ حقوقبشر هم اعتراضها کمتر خواهد شد.
از سوی دیگر نتیجه اعدام محکومان مواد مخدر پرت شدگی و انزوای اجتماعی خانوادههای این افراد است. مشاهدات نشان داده فرزندان چنین خانوادههایی که بیشترین استرس و اضطراب در آن حاکم بود به نوعی معاند نظام هم شدهاند.
روزنامههای باند خامنهای از افشای کلیپ انتخاب خامنهای به جانشینی خمینی سوز و گداز کردهاند:
جوان: اخیراً فیلمی از جلسه خبرگان رهبری خرداد 1368در فضای مجازی و تلویزیون فارسی ملکه انگلیس پخش شد که در آن مقام معظم رهبری بهشدت استدلال میکند... و از برخی حاضران جلسه میپرسند «شما فردا حکم مرا میپذیرید؟» بدون تردید دسترسی به این ویدئو که از اسناد حاکمیتی است از عهده هر بیسروپایی برنمیآید و گویی اتاق شیشهای مد نظر روحانی در چنین مواردی مصداق مییابد... ناشر میگوید ارسالکننده اصرار دارد که هر چه سریعتر و در سالگرد فوت هاشمی پخش شود و نکته سوم اینکه ارسالکننده اصرار دارد در همین روزهایی که برخی شعارهای ساختارشکن دادهاند، پخش شود. لذا ممکن است فیلم آن جلسه سرنوشتساز در بین اسناد شخصی مسئولان وقت مجلس خبرگان بوده باشد.
در روزنامههای باند حسن روحانی نسبت به احتمال خروج آمریکا از برجام هشدار داده و به خوردن جامهای زهر بعدی تلویحا توصیه کردهاند:
در روزنامههای باند حسن روحانی نسبت به احتمال خروج آمریکا از برجام هشدار داده و به خوردن جامهای زهر بعدی تلویحا توصیه کردهاند:
آرمان: ایران باید با این نگاه به مواجهه با این احتمال بپردازد که طرف مقابل کشورمان جامعه بینالمللی است. ایران نباید واکنشی رفتار کند و با ارتباط با سایر ذینفعان در توافق هستهیی زهر احتمالی خروج آمریکا از برجام را بگیرد. طبیعتاً در صورت خروج آمریکا سلسله مشکلاتی برای ایران به وجود خواهد آمد. بهخاطر نقش آمریکا در اقتصاد جهان در صورت عملی شدن این اقدام فشارها علیه کشورمان افزایش خواهد یافت.
روش انتخابی آمریکا کشیدن ایران به سمت رو در رویی با آنهاست. در نتیجه باید طرحهای معقولی از اکنون اتخاذ کرد تا در مقابل تحرکات آمریکاییها مواضع معقول اتخاذ کنیم. سلسه تحولات منطقهیی و بینالمللی از جمله باخت آمریکا در جلسه جمعه گذشته شورای امنیت نشان میدهد که ترامپ در آینده به اقدامات تندتری علیه کشورمان متوسل خواهد شد. آمریکا در مجموع بهدنبال فشار بر ایران برای امتیازگیری است.
آمریکاییها از ایجاد این وضعیت بهدنبال اهداف بلند مدتی برای تغییر رفتار ایران هستند اما در کوتاه مدت بهدنبال امتیازگیری بیشتر از کشورمان هستند. فرض آمریکا در این راستا است که در کنار مباحث هستهیی طبق فرمول خود با ایران رفتار کنند تا امتیاز بیشتری بگیرند.
در حال حاضر در مقابل این اقدام احتمالی آمریکا، ایران باید تصمیم اساسی و راهبردی اتخاذ کند تا تصویر و مسیر آینده خود را مشخص نماید و نباید تصمیمی بگیرد که هزینههای کشورمان بیش از توان شود. در مجموع باید معقول، منطقی و دیپلوماتیک رفتار کنیم.
جمهوری اسلامی: مشکل اصلی آمریکا در مقطع کنونی این است که وجه تمایز چندانی میان ترامپ و اطرافیانش به چشم نمیخورد و اتفاقاً معدود اطرافیانی که هنوز در کنارش باقی ماندهاند نیز دچار نوعی خصلتهای مشترک هستند که برای تصمیمگیری و تصمیم سازی در چنین سطوحی بسیار نگرانکننده به نظر میرسد.
در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع سوز و گداز از شرایط نظام در مورد برجام به چشم میخورد. یک نمونه:
روش انتخابی آمریکا کشیدن ایران به سمت رو در رویی با آنهاست. در نتیجه باید طرحهای معقولی از اکنون اتخاذ کرد تا در مقابل تحرکات آمریکاییها مواضع معقول اتخاذ کنیم. سلسه تحولات منطقهیی و بینالمللی از جمله باخت آمریکا در جلسه جمعه گذشته شورای امنیت نشان میدهد که ترامپ در آینده به اقدامات تندتری علیه کشورمان متوسل خواهد شد. آمریکا در مجموع بهدنبال فشار بر ایران برای امتیازگیری است.
آمریکاییها از ایجاد این وضعیت بهدنبال اهداف بلند مدتی برای تغییر رفتار ایران هستند اما در کوتاه مدت بهدنبال امتیازگیری بیشتر از کشورمان هستند. فرض آمریکا در این راستا است که در کنار مباحث هستهیی طبق فرمول خود با ایران رفتار کنند تا امتیاز بیشتری بگیرند.
در حال حاضر در مقابل این اقدام احتمالی آمریکا، ایران باید تصمیم اساسی و راهبردی اتخاذ کند تا تصویر و مسیر آینده خود را مشخص نماید و نباید تصمیمی بگیرد که هزینههای کشورمان بیش از توان شود. در مجموع باید معقول، منطقی و دیپلوماتیک رفتار کنیم.
جمهوری اسلامی: مشکل اصلی آمریکا در مقطع کنونی این است که وجه تمایز چندانی میان ترامپ و اطرافیانش به چشم نمیخورد و اتفاقاً معدود اطرافیانی که هنوز در کنارش باقی ماندهاند نیز دچار نوعی خصلتهای مشترک هستند که برای تصمیمگیری و تصمیم سازی در چنین سطوحی بسیار نگرانکننده به نظر میرسد.
در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع سوز و گداز از شرایط نظام در مورد برجام به چشم میخورد. یک نمونه:
سیاست روز: گویا تمام دستاوردهایی که تیم مذاکرهکننده کشورمان برای بعد از توافق هستهیی و برنامه جامع اقدام مشترک روی آن حساب باز کرده بود با احتمال خروج آمریکا از برجام رخت میبندد.
قرار بود همه مشکلات اقتصادی کشور با توافق هستهیی و اجرایی شدن برجام برطرف شود هنوز یادمان نرفته که حتی برخی مسئولان نیز تغییر در وضعیت آب و هوایی را به اجرای برنامه جامع اقدام مشترک گره زده بودند!
قرار بود همزمان با اجرای تعهدات از سوی جمهوری اسلامی، ۶کشور مذاکرهکننده و البته توافق کننده نیز در اجرای تعهدات همگام با تهران حرکت کنند، در واقع پذیرش توافق هستهیی از سوی ایران منوط به رعایت ۹پیششرط مقام معظم رهبری بود که یکی آن پیششرطها، لغو همه تحریمهای هستهیی و غیرهستهیی بود اما، دریغ از اجرای یکی از این تعهدات از سوی آمریکا، چنانچه نه تنها تحریمی لغو نشد بلکه به بهانههای مختلف این تحریمها تشدید شد و حتی بحث بر سر باز کردن برجامهای دیگر و کشاندن ایران پای میزه مذاکره به بهانههایی همچون موشکی و حقوقبشر نیز در دستور کار قرار گرفت!
اروپاییهای بیاراده نیز از ترس آمریکا در اجرای توافق هستهیی دست و پا شکسته عمل میکنند و حتی برخی قراردادهای منعقد شده خود با تهران را منوط به تصمیمگیری آمریکا در قبال برجام دانستهاند!
در این دو سال و نیم هر آنچه تهران متعهدتر بود و سعه صدر نشان میداد و گزارشهای فصلی آژانس بینالمللی اتمی مهر تاییدی بر همه صداقت و اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران بود اما، گستاخی آمریکا و متحدانش بیشتر شده است.
این گستاخی تا آنجا بود که حتی وزیر خارجه آلمان به خود اجازه داد، ضمن دخالت در امور داخلی ایران پیرو اغتشاشات چند روز گذشته، خواستار گفتگوی وزیرخارجه کشورمان و موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ذیل مذاکرات برجامی در سفر هفته آتی آقای ظریف به بروکسل باشد
وضعیت وخیم اقتصادی بهرغم ادعاهای دولت روحانی در صفحات اول روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود:
قرار بود همه مشکلات اقتصادی کشور با توافق هستهیی و اجرایی شدن برجام برطرف شود هنوز یادمان نرفته که حتی برخی مسئولان نیز تغییر در وضعیت آب و هوایی را به اجرای برنامه جامع اقدام مشترک گره زده بودند!
قرار بود همزمان با اجرای تعهدات از سوی جمهوری اسلامی، ۶کشور مذاکرهکننده و البته توافق کننده نیز در اجرای تعهدات همگام با تهران حرکت کنند، در واقع پذیرش توافق هستهیی از سوی ایران منوط به رعایت ۹پیششرط مقام معظم رهبری بود که یکی آن پیششرطها، لغو همه تحریمهای هستهیی و غیرهستهیی بود اما، دریغ از اجرای یکی از این تعهدات از سوی آمریکا، چنانچه نه تنها تحریمی لغو نشد بلکه به بهانههای مختلف این تحریمها تشدید شد و حتی بحث بر سر باز کردن برجامهای دیگر و کشاندن ایران پای میزه مذاکره به بهانههایی همچون موشکی و حقوقبشر نیز در دستور کار قرار گرفت!
اروپاییهای بیاراده نیز از ترس آمریکا در اجرای توافق هستهیی دست و پا شکسته عمل میکنند و حتی برخی قراردادهای منعقد شده خود با تهران را منوط به تصمیمگیری آمریکا در قبال برجام دانستهاند!
در این دو سال و نیم هر آنچه تهران متعهدتر بود و سعه صدر نشان میداد و گزارشهای فصلی آژانس بینالمللی اتمی مهر تاییدی بر همه صداقت و اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران بود اما، گستاخی آمریکا و متحدانش بیشتر شده است.
این گستاخی تا آنجا بود که حتی وزیر خارجه آلمان به خود اجازه داد، ضمن دخالت در امور داخلی ایران پیرو اغتشاشات چند روز گذشته، خواستار گفتگوی وزیرخارجه کشورمان و موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ذیل مذاکرات برجامی در سفر هفته آتی آقای ظریف به بروکسل باشد
وضعیت وخیم اقتصادی بهرغم ادعاهای دولت روحانی در صفحات اول روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود:
افکار: مردم تحمل گرانی جدید را ندارند
افکار: جهانگیری: قبول ندارم معیشت مردم سخت شده است
اقتصاد پویا: حسین راغفر:برخی آمارهای اقتصادی دولت شبیه شوخی است
اقتصادپویا: معاون وزیر اسبق صنعت مطرح کرد: نه نهادهها گران شده و نه تولید کاهش یافته، پس چرا کالاهای اساسی اینقدر گران شده؟
اقتصاد پویا:تخم مرغ 420تومانی فقط در میادین ترهبار یافت میشود
تجارت: رئیس اتاق بازرگانی تهران: کارخانههای بزرگ در آستانه تعطیلی.
تجارت: رئیس اتاق بازرگانی تهران: کارخانههای بزرگ در آستانه تعطیلی.