رسانههای حکومتی روز یکشنبه ۲۷مهر صحنهٔ جدال درونی قدرت و ادامهٔ بحران مشروعیت در ساختار حاکمیت بودند. در حالی که روزنامههای تندرو مانند کیهان با لحن امنیتی و تهاجمی، بار دیگر ظریف و اصلاحطلبان را هدف گرفتند، مطبوعات نزدیکتر به دولت پزشکیان از آشفتگی مدیریتی، فساد اقتصادی و ناکارآمدی ساختاری نوشتند. همزمان، مسألهٔ «حجاب اجباری» و «فساد در قرارداد کرسنت» به محورهای جدید نزاع درونحکومتی بدل شد.
ابتکار حکومتی:
در گزارشی با عنوان «حاشیههای خانم وزیر»، از تشدید فشارها برای استیضاح فرزانه صادق مالواجرد، وزیر راه و شهرسازی، خبر داد. ابتکار با اشاره به «قراردادهای میلیاردی مشکوک»، «سفر خانوادگی پرهزینه به کیش» و «ماجرای درگیری در فرودگاه اردبیل»، این وزارتخانه را یکی از کانونهای بحران در دولت پزشکیان توصیف کرد.
آرمان ملی حکومتی:
با تیتر «دلواپسان دنبال دور زدن مصوبه شعام؟» سیاستهای جدید حجاب اجباری را نقد کرد و هشدار داد که «گشتهای تازه امر به معروف» جامعه را به تنش و دوقطبی میکشند. در یادداشتی از حسین مرعشی آمده است: «تندروها با طرح اتاق وضعیت عفاف و حجاب، عملاً در پی برهم زدن آرامش اجتماعی هستند».
اعتماد حکومتی:
در سرمقالهای با عنوان «بر سر شاخ بنشسته، بن مبرید»، نسبت به بینیازی حاکمیت از مردم هشدار داد و نوشت: «توهم بینیازی از رضایت عمومی، خطری راهبردی برای موجودیت کشور است». این روزنامه بهطور غیرمستقیم حملات به محمدرضا باهنر را نشانهٔ سقوط اخلاق سیاسی دانست.
شرق حکومتی:
دو گزارش منتشر کرد؛ نخست درباره پروندهٔ کرسنت و جدال میان چهرههای حکومتی بر سر فساد نفتی که به تعبیر شرق «به مناقشهای تمامعیار درون نظام» تبدیل شده است. گزارش دوم با عنوان «کنایههای پنهان؛ واکنشهای آشکار» به سخنان رحیم صفوی درباره مرگ هاشمی رفسنجانی پرداخت و واکنش محسن هاشمی را بازتاب داد که گفته بود: «در استخر هم میتوان شهید شد». شرق این جدال را نشانهای از تداوم شکافهای تاریخی در رأس حاکمیت دانست.
کیهان حکومتی:
با چند مطلب علیه جواد ظریف و جریان اصلاحطلب، او را «عامل شکست ملی و همسو با آمریکا» معرفی کرد. در گزارشهایی با عناوینی چون «ظریف در حال اجرای کدام مأموریت است؟» و «شلیک نیابتی از پشت به دیپلماسی خنثیسازی تحریمها»، تلاش شد هر گونه انتقاد از سیاست روسمحور خامنهای، به خیانت تعبیر شود. در یادداشتی دیگر، با عنوان «محبوبیت و سرمایه اجتماعی پایدار چگونه تأمین میشود؟» ناکارآمدی اقتصادی دولت را به «مدیران نفوذزده و تنبل» نسبت داد تا بار مسئولیت از ساختار کلان نظام برداشته شود.
کامل رسانههای حکومتی
ابتکار: حاشیههای خانم وزیر
حاشیهسازیها مکرر کار دست وزیر راه و شهرسازی میدهد؟
فرزانه صادق مالواجرد، وزیر راه و شهرسازی، بار دیگر خبرساز شده است. این بار نه بهخاطر انتصاب یا قرارداد تازه، بلکه بهدلیل ماجرایی در فرودگاه اردبیل که روایتهای ضد و نقیض از آن منتشر شده و موجی از انتقادات علیه او در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است؛ در حالیکه همزمان زمزمههای استیضاح او در مجلس بلندتر از همیشه به گوش میرسد. … خبر در فضای مجازی دست به دست شد و تبدیل به موجی از حملات علیه وزیر راه شد. منتقدان دولت پزشکیان، رفتار او را «نماد نخوت مدیران زن کابینه» توصیف کردند و خواستار برخورد با وی شدند.
فرزانه صادق از همان روز رأی اعتماد با حاشیه همراه بود؛ زمانی که مسعود پزشکیان برای جلب نظر مجلس از «نظر مثبت رهبری» درباره او سخن گفت و فضای رأیگیری را تغییر داد. پس از آن، انتصابات پیاپی و عجیب در وزارت راه، تغییر مکرر معاونان، و سپس تفاهمنامه ۶۱ هزار میلیاردی با یکی از شرکتهای وابسته به بابک زنجانی، بارها وزارتخانه را به مرکز توجه رسانهها کشاند.
در ادامه، سفر خانوادگی به کیش که گفته شد هزینهای میلیاردی داشته و سپس توضیح وزارت راه مبنی بر «شخصی بودن سفر»، او را دوباره به صدر اخبار برد. یادمان نرفته که انفجار در بندر شهید رجایی و اظهارات بحثبرانگیز وزیر درباره «عادی بودن زندگی در بندر» موج تازهیی از انتقادها را علیه او ایجاد کرد.
اگر روند کنونی ادامه یابد، ماجرای اردبیل میتواند نه فقط یک حاشیه سیاسی، بلکه مقدمهای برای پایان زود هنگام وزارت فرزانه صادق باشد.
آرمان ملی: دلواپسان دنبال دور زدن مصوبه شعام؟
تجربه دهههای گذشته نشان داده که رویکرد سلبی، برخورد قهری و مجازات محور در حوزه حجاب پاسخ نداده و بیشتر موجبات نارضایتی جامعه و تقابل را بهوجود آورده و تشدید میکند. اما اینکه بخواهند با برخی رویکردها و اقدامات تنشزا جامعه را دوباره بهم بریزند نه تنها قابلقبول نیست بلکه بیشازپیش در زمین دشمن بازی میکنند…. اگر عدهیی بخواهند خود خواسته در جامعه شکاف، دو دستگی و تفرقه کنند بهطور مشخص آب در آسیاب دشمن ریختهاند. … از گشت ثارا... در دهه هفتاد گرفته تا طرح انضباط اجتماعی و گشت ارشاد در دهه ۸۰ و طرح ناظر و طرح نور در دهههای ۹۰ و ۱۴۰۰ نمونه برخوردهای قهری و سلبی با موضع حجاب بوده که جملگی پس از مدتی از دستور کار خارج شده است. واقعیت این است که پس از اتفاقات سال ۱۴۰۱ که در نهایت منجر به جمعآوری ونهای گشت ارشاد از سطح شهر گردید این انتظار میرفت که دیگر شاهد بازگشت چنین رویکردهایی به جامعه نباشیم و سیاستهای قبلی دوباره مورد آزمایش قرار نگیرند. اما باز هم شاهدیم که نه تنها بعضاً ونهای گشت ارشاد به برخی معابر از سطح شهر بازگشته است و بلکه این بار ستاد امر به معروف نیز با با طرحی جدیدی و اسمی جدیدتر دنبال احیای اجرای قانون حجاب است. قانونی بالاترین نهاد امنیتی کشور آن را مسکوت گذاشته است. … . تبعاً اینگونه اقدامات جز تنش و تفرقه در جامعه چیزی بههمراه نخواهد داشت. پیش از این نیز شاهد چنین طرحهایی مثل کلینیک ترک بیحجابی بودیم که با مخالفتهای روزافزون در جامعه کنار رفت. به نظر میرسد ماجرای اتاق وضعیت عفاف و حجاب نیز به سر نوشت طرحهای پیشین دچار شود. … «اتاق وضعیت عفاف و حجاب» و آموزش ۸۰هزار آمر به معروف بازی در زمین کسانی است که از آرامش داخلی عصبی هستند و در تلاش هستند با هر ترفندی مردم را عصبی و ایجاد دوقطبی در کشور کنند». حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در این خصوص اظهار داشت: «تندروها در این زمینه تعیینکننده نیستند و قانون متوقف شده است.
اعتماد: بر سر شاخ بنشسته، بن نبرید
این تصور پیدا شود که «ما برای حکمرانی نیازی به تأیید و حمایت اکثریت مردم نداریم و همینکه عده قلیلی از طرفدارانمان را راضی کنیم، بس است». همین خطای کلان و راهبردی، میتواند پایه و اساسی برای سوءاستفاده دشمنان متعدد ایران شود. اگر چه مردم ایران نشان دادهاند که در بزنگاههای تاریخی توان این را دارند که بین مصالح ملی و اختلافات و نارضایتیهای داخلی تفاوت قائل شوند، اما این وضعیت ناپایدار و شکننده است. … در همین چند روز گذشته بارها سخنانی در ضدیت با اظهارنظر افراد معتدل و باسابقهای چون آقای محمدرضا باهنر بیان شده است. سخنانی آکنده از فحاشی و غلط کردی و شعور نداری و تهدید به خرد کردن دهان و اصرار بر کارهایی که از سوی بخش بزرگی از جامعه پذیرفته نیست. … نشسته بر سر شاخ بن مبرید، دیر یا زود دوباره همین مردم عادی که ظاهرشان را بهانه کردهاید، باز هم منجی کیان کشور خواهند شد. در همیشه بر پاشنه بینیازی از مردم نمیچرخد به این آرامش و صلح ظاهری دلخوش و عادت نکنید، دشمنان ایران زیاد و دوستانش حتی انگشتشمار هم نیستند.
شرق دیلی:
این پرونده کرسنت تبدیل به یک موضوع مناقشه بین جریانها و چهرههای سیاسی شده است. آن مقام اجرائی سابق طرف مقابل را دعوت به مناظره میکند تا با روکردن اسناد و مدارک، فرصتی برای مردم و افکار عمومی ایجاد بشود که مقصر پرونده را بشناسند؛ اما طرف مقابل فقط شانههایش را بالا میاندازد و میگوید جای متهم در دادگاه است، نه بر سر میز مناظره! در پاسخ دعوت رئیسجمهوری اسبق هم باز با بیاعتنایی به او میگوید که باید با یک بچه محصل مناظره کند! لابد منظورش همان دانشآموزی است که در زیرزمین خانهشان در یک قابلمه با روکش تفلون آسیبدیده انرژی هستهیی بار گذاشته بود!… تصور کنید در یک شرکت بورسی مدیران وقت معاملات مشکوکی کرده و منافع سهامداران را به خطر انداختهاند، به گونهیی که ارزش سهام شرکت بهشدت کاهش یافته است. حال آیا سهامداران حق دارند بدانند این دستهگل را کدام مدیر به آب داده است؟ آیا آنان حق دارند با بررسی کارنامه مدیران برای آینده شرکت و شیوه مدیریت داراییشان تصمیم خردمندانهای بگیرند؟ طبعاً هر گونه تلاش برای مخدوشکردن اطلاعات سهامداران و جلوگیری از انتشار واقعیتها در این شرکت بورسی با هر انگیزهای انجام شود، رفتاری مجرمانه است، زیرا امکان واکنش سنجیده را از صاحبان دارایی سلب کرده و موجبات متضررشدن بیشتر آنان را فراهم میکند، زیرا ممکن است ندانسته همان مدیران خاطی و کارنابلد را بهاصطلاح با سلام و صلوات به کار بگمارند.
شرق: کنایههای پنهان؛ واکنشهای آشکار
محسن هاشمی: بخش پرتنش سخنان صفوی، جایی بود که تأکید کرد «من خودم دلم نمیخواهد در استخر بمیرم»؛ جملهای که بیدرنگ واکنش گستردهیی را به همراه داشت. این اشاره آشکار به مرگ آیتالله هاشمی رفسنجانی در استخر بود که همچنان محل ابهام و گمانهزنیهای فراوان است. مرگی که خانواده هاشمی و بخش درخور توجهی از جامعه، آن را پر از سؤال و شبهه میدانند و برخی آن را «مرگی مشکوک» تلقی کردهاند. واکنش محسن هاشمی، فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی، به این کنایه جلب توجه کرد. محسن هاشمی در پاسخ به این سخنان یادآور شد که معمولاً «محل و شیوه شهادت را دشمن انتخاب میکند» و تأکید کرد که حتی «در استخر هم میتوان شهید شد»؛ اشارهیی مستقیم به غواصانی که در جنگ تحمیلی در اروندرود شهید شدند؛ یعنی شهادت بهمعنای جانفشانی و نثار جان در هر مکان و شرایطی ممکن است رخ دهد و این موضوع نباید محدود به شیوههای رایج و شناختهشده شهادت شود. این واکنش فرزند هاشمی بهمثابه دفاعی هوشمندانه در برابر آن بود که مرگ پدرش و ابهامات درباره آن را کماهمیت یا مشکوک قلمداد کنند. محسن هاشمی با تأکید بر افتخار خانواده و مردم به زندگی و مرگ آیتالله هاشمی، خواستار پایان دادن به این نوع کنایهها شد… در آموزههای دینی، شهادت امری باطنی و بر اساس نیات شهید است. وی خاطرنشان کرد: اگر چه بهتر میدانید که معمولاً محل و شیوه شهادت را دشمن انتخاب میکند و در استخر هم میتوان شهید شد؛ همانگونه که غواصان در جنگ تحمیلی در اروند شهید شدند.
اظهارات رحیمصفوی را نمیتوان صرفاً بیانات شخصی و نمادین دانست؛ این سخنان حامل پیامهایی سیاسی، فرهنگی و تاریخی است که در متن تنشها و بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران و منطقه قابل فهمتر میشود. کنایه به مرگ آیتالله هاشمی در استخر، بیش از آن که فقط یادآور یک حادثه باشد، بهنوعی انتقاد ضمنی از شرایط سیاسی امروز ایران و تغییر خطمشیها پس از دوران هاشمی رفسنجانی تلقی میشود
کیهان: هزارپا... ! (گفت و شنود)
گفت: آقای ظریف چند جور حرف میزنه؟!
گفتم: فقط یک نیمنگاه به مواضع ایشان و آقای روحانی و برخی از مدعیان اصلاحات بهوضوح نشان میدهد که خواسته یا نخواسته (و انشاءالله نخواسته) مواضعشان دقیقاً و بیکموکاست با مواضع و خواستههای آمریکا منطبق و مشترک است!
گفت: ایول! بهعنوان مثال، اول گفتند مکانیسم ماشه در برجام نیست! بعد گفتند؛ وجود مکانیسم ماشه در برجام، ترفند تبلیغاتی و کلک آمریکاست! بعد که دیگر جای انکار نبود، گفتند؛ یک نفر به نام فرانچسکو مکانیسم ماشه را در برجام گذاشت! و حالا که معلوم شده همه آنچه گفته و ادعا کرده بودند، دروغ بوده، میگویند مکانیسم ماشه پیشنهاد روسیه بود! در حالی که آقای صالحی تأکید کرده بود که روسیه خطر مکانیسم ماشه را هشدار داده بود ولی تیم ایران نپذیرفت و... .
گفتم: این ادعای ظریف و مدعیان اصلاحات در حالی که روسیه مکانیسم ماشه را غیرقانونی میداند، بسیاری از تحریمهای آمریکا را دور زده است و... مفهومی جز همکاری مستقیم با آمریکا ندارد!
گفت: اصلاً هم به روی خودشان نمیآورند که چه بلائی بر سر ملت آوردهاند و تازه با پرروئی میگویند؛ حالا مگر این خسارت چقدر اهمیت دارد؟!
کیهان: ظریف در حال اجرای کدام مأموریت است؟! (مقاله وارده)
اوایل دهه نود که شرایط اقتصادی کشور قدری دچار تلاطم شده بود، جریان غربگرا با شعار ضرورت مذاکره با آمریکا بهمنظور حل مشکلات اقتصادی و رفع تحریمها توانست از مردمی که آن روزها تحت فشار اقتصادی قرار گرفته بودند رأی بگیرد. این جریان پس از استقرار به مدد شبکهیی از رسانههای وابسته و با پشتیبانی جریان رسانهیی غرب توانست در مدتی کوتاه با شرطیسازی و تصویرسازی دروغین از مذاکره بهعنوان حلالمسائل و فریب افکار عمومی، توان و اندوختههای هستهای را تقلیل و هشدارهای منتقدان و جریان دلسوز انقلاب را نادیده بگیرد. نرمش قهرمانانه تسهیلگری و فرصتسازی نظام برای این گفتمان به منظور عمل به شعارهای پرحجم، جلوگیری از دوقطبیسازی و مسیری بود که تبلیغ و مردم را امیدوار کرده بودند. در طول هشت سال، این گفتمان بهرغم هزینهسازی، میدان دادن به نفوذیها، تبلیغات انبوه، عقبنشینی از اصول انقلاب، آسیب به منافع ملی، ایجاد دوقطبی درون حاکمیت و خسارتهای شدید اقتصادی نهتنها نتوانست از موضعی برابر با غرب تعامل کند، بلکه نتیجه هشت سال همآغوشی با غرب و انجام تعهدات یکطرفه، تعطیلی توان هستهیی، تشدید تحریمها، فشارهای همهجانبه سیاسی-بینالمللی، فروپاشی اقتصادی و از دست دادن گزینههای قابل مذاکره با غرب و در یککلام تحقق خسارت محض بود که دولتهای ۱۱ و ۱۲ را بهدلیل ایجاد فرصتسوزیهای بزرگ به عبرت ملی تبدیل کرد.
کیهان: محبوبیت و سرمایه اجتماعی پایدار چگونه تأمین میشود؟
نباید تأثیر منفی تحریمها را انکار کرد، اما در عینحال، واقعیت این است که امروز بیش از تحریمهای اشباعشده، ترکیب تغافل مدیران با دستکاری و اخلالگری ذینفعان بیثباتی بازار است که مردم را رنج میدهد.
وقتی میوه یا محصولات کشاورزی، با یک قیمت پایین از تولیدکننده خریداری میشود، اما دو تا سه برابر قیمت یا بیشتر به مردم فروخته میشود، هم تولیدکننده کلافه و ناامید میشود، و هم سفره مردم آسیب میبیند.
وقتی منابع ارزی، تسهیلات بانکی و یا فرصتهای اقتصادی (کمیاب)، به شکل غیرهوشمند توزیع شود و به جای حمایت از تولید ملی و معیشت مردم، در جیب دلالان و رانتخوران برود، هم تولید از رمق میافتد، هم معیشت مردم تأمین نمیشود و هم احساس تبعیض را مثل خوره، به جان اعتماد عمومی میاندازد.
رویکرد مدیریتی تنبل (یا نفوذزده) تصور میکند که باید «بازار» را بهحال خود رها کند تا عرضه و تقاضا خود به خود به تعادل برسند! بخش مهمی از بههم ریختگی قیمتها، محصول این نگرش متوهمانه است. اگر مدیریت اقتصادی دولت، بهروز باشد، هر کدام از اجزای تیم باید سه ماه یکبار، گزارش دقیق بدهند که چقدر در رفع موانع تولید، حمایت از طبقات ضعیف و مقابله با اخلالگران فعال بودهاند؟
چرا دار و دسته ظریف از تلاشها برای خنثیسازی تحریمها عصبانیاند؟
کیهان: شلیک نیابتی از پشت به دیپلماسی «خنثیسازی تحریمها»
محمدجواد ظریف و حلقه غربگرای اطراف او که پس از شکست تاریخی برجام، سالهایی را در سکوت و انزوا گذراندند، اکنون با فرار رو به جلو و حمله به دیگران، میکوشند بر ویرانهای که خود ساختهاند، خاکستر تبلیغاتی بپاشند. این طیف با راهانداختن جنجالهای تازه درباره «موشک و مردم»، «پارادایم»، و «روسهراسی»، در واقع پروژه جدیدی را کلید زدهاند: شلیک نیابتی از پشت به مسیر ملی خنثیسازی تحریمها. .
اما آنچه بیش از همه جلب توجه میکند، رفتار کسانی است که خود، نویسندگان این فاجعهاند. محمدجواد ظریف به جای آن که در برابر ملت ایران بهخاطر خسارات گسترده ناشی از نابلدی، بیدقتی و بیدانشی خود پاسخگو باشد، به حمله و فرافکنی روی آورده است. ماجرای فرانچسکو نمونهیی از بیدقتیهایی بود که منجر به از دست رفتن و نابودی منافع ملی ایران توسط کسانی بود که خود را ربالنوع دیپلماسی میدانستند.
ظریف پیش از این نیز در اظهاراتی قابل تأمل در سال ۲۰۰۷، که در مقالهیی از رابین رایت در هفتهنامه نیویورکر آمده است، چهره واقعی و ارزیابی شخصی خود از عملکردش در مقام مذاکرهکننده زمان اصلاحات و رئیس نمایندگی ایران در سازمان ملل را آشکار کرده بود. او صراحتاً گفته بود: «وقتی از مأموریت سازمان ملل به ایران بازگشتم، بهعنوان یک ایدهآلیست احمق دیده میشدم که در زندگی دیپلماتیک خود به هیچ دستاوردی نرسیده، آنهم پس از دادن امتیازات یکجانبه».
این اعتراف تلخ، نه از زبان منتقدان، بلکه از زبان خود ظریف است. او از همان زمان، گرفتار نوعی خودشیفتگی بیمارگونه بود؛ گمان میکرد اگر در برابر غرب امتیاز بدهد، درهای بهشت دیپلماسی به رویش گشوده میشود. اما واقعیت، چیز دیگری بود: غرب، درهای جهنم تحریم و فشار را به روی ملت ایران باز کرد.