ایمانوئل کانت (Immanuel Kant) فیلسوف بزرگ آلمانی دوره روشنگری در قرن هجدهم به راستی پدر حقوقبشر نامیده شده است. همان که در آثار همچنان خواندنیاش نشان میدهد آزادی حقی اساسی و همزاد نوع بشر است. کانت دیگر اصول حقوقبشر مانند برابری و استقلال انسانها را از همین اصل بنیادین آزادی انسان، نتیجه میگیرد. این اصول «حق طبیعی» آدمی است. نمیتوان آن را از او گرفت، به هیچ قیمت. اگر همه اشیاء دارای قیمت باشند این تنها انسان است که دارای کرامت است. «هیچ دولتی نمیتواند قوانین بنیادی یا هنجارهای حقوقی یاد شده را وضع و یا اعطا کند، بلکه بر عکس، هر دولتی اگر بخواهد دولت بر حق و مشروع باشد، باید اساساً مطابق آنها ایجاد شده باشد، وگرنه دولتی مستبد یا جبار است» (فصلنامه پژوهش حقوق عمومی۱۳۹۵)
به عبارتی روشن کانت شاخص یک دولت قانونی و مشروع را پذیرش و اجرای حق آزادی منبعث از «حقوق طبیعی» بشر میداند. این دولتها نیستند که میتوانند حقوقبشر را بهرسمیت بشناسند، بلکه برعکس اذعان و حفظ حقوق انسان است که بنیان حقانیت و مشروعیت دولتهاست.
شاخص امروزین در برابر فاشیسم مذهبی
پس از سقوط آخوند رئیسی جلاد ۶۷ از اریکه قدرت تفویض شده به دست خامنهای، رژیم آخوندی بهیکباره در گرداب بحرانهای پیدرپی قرار گرفت. نبود یک رئیسجمهور آلت دست خامنهای، خوابیده در آبنمک و شکست پروژه یکدستسازی و خالص کردن عیار وابستگی کارگزاران نظام، خامنهای مجبور شد از ترس بایکوت سراسری و تحریم رژیم غرق در بحرانش، نمایش انتخابات راه بیندازد. با توجه به رسوایی تحریم سراسری انتخابات مجلس، برای گرم کردن تنور، تن به یکی از اصلاحطلبان قلابی داد تا بازار گرمی کند. اما با همه تبلیغات و دود و دم بنا به آمار رژیم آخوندی در دور اول انتخابات ۸۸درصد مردم ستم دیده و داغدار ایران، سیلی محکمی به گوش خامنهای زدند و انتخابات را تحریم کردند. برای به شکست کشاندن این مقاومت سترگ و مردمی، هر دو باند غالب و مغلوب با تمام قوا به میدان آمدن تا بلکه سدشکنی کنند، اما با همه آمارسازیها اکثریت (بیش از۵۰ درصد) مردم باز سیلی دیگری به نظام مطلقه ولایت فقیه زدند. با اینحال یک مهره دست چندم اصلاحطلبان قلابی از کیسههای رأی خلیفه ارتجاع بیرون آورده شد تا مثلا جلوی هیولای ساختگی خونآشامی گرفته شود و پلیس خوب، پلیس بد را روانه خانه کند.
پزشکیان هنوز نیامده به سر قبر امامش شتافت و پیش از آن هم به مراسم کرنش به خامنهای رهسپار گردید تا به همگان ثابت کند همانی است که خواسته شده است: بدون برنامه مشخص، پیرو منویات رهبر، اجرا کننده برنامههای بیسرانجام رئیسی و خاکپاشی به چشمان تیر خورده جوانان آزاده میهن.
معیار تشخیص استحالهطلبان قلابی از اصلاحطلبان واقعی
رهبر مقاومت در برابر فاشیسم مذهبی، آقای مسعود رجوی بلافاصله و در روز اول انتخاب پزشکیان، بر اساس اعلامیه جهانی حقوقبشر، همچنین میثاق حقوق مدنی-سیاسی مصوب جامعه ملل و همه پروتکلها و قواعد ابتدایی حقوقی، چند شاخص ابتدایی که در جامعه سرکوب شده ایران بهروشنی خواستههای اولیه ملت ایران است را بازگو کردند. چند اقدام روشن و مشخص که محک معتبری برای راست گویی و دروغ و فریبکاری است.
۱-اعلام لغو حجاب اجباری و جمع کردن همه گشتهای سرکوبگر زنان
۲- آزادی همه زندانیان سیاسی و باز کردن در زندانها به روی هیأتهای حقیقتیاب بینالمللی
۳- الغای حکم اعدام و هر گونه شکنجه و مجازاتهای ضدانسانی مانند شلاق و دست بریدن و چشم درآوردن
۴- لغو محدودیتها و فیلترینگ اینترنت
۵- بیرون رفتن نمایندگیهای ولیفقیه و مزدوران بسیج و سپاه و اطلاعات و حراست از دانشگاهها
۶- جمع کردن بیدادگاههای ارتجاع تحت عنوان دادگاههای انقلاب
۷- تأمین حقوق کارگران، زحمتکشان، کارمندان، فرهنگیان، پرستاران و بازنشستگان با نظر خود آنها
۸-کاهش قیمت مایحتاج و خدمات عمومی؛ نان، آب، برق، گاز، بنزین، دارو و مسکن
۹-انحلال شورای نگهبان ارتجاع
۱۰-تجدید انتخابات مجلس بدون التزام به ولایت فقیه با تأکید بر آزادی بیان و اجتماعات.
این شاخصهای ساده، اما تعیینکننده مسیر حق تعیین سرنوشت میلیونها تن از مردم ایران، چند دهه پیش و در دوران خاتمی هم بیان گردیده بود تا صف درستکرداران از فریسیان نابکار تمییز داده شود.
به تجربه ثابت گردیده و با چهار دهه رزم و نبرد خونین جوانان آگاه و دلیر همپای مقاومت سازمان یافته، عیان گردیده است که فاشیسم مذهبی اصلاح شدنی نیست؛ و این ره به ترکستان است، اگرنه اینچنین و تا امروز بارها و بارها در دانشگاهها و مراکز عالی حقوق و سیاست و اندیشه ورزی، آموزههای ایمانوئل کانت تدریس نمیگردید و شاخصی برای حقوقبشر نمیشد.
آری؛ افعی کبوتر نمیزاید.