728 x 90

بحران حضور تعداد محدودی از زنان در ورزشگاه آزادی

زنان در ورودی ورزشگاه آزادی
زنان در ورودی ورزشگاه آزادی

پس از سالها ممنوعیت و تابو بودن حضور زنان در ورزشگاهها سرانجام در تاریخ ۲۴مهر۵۷در مسابقه فوتبال، تعدادی از زنان توانستند به ورزشگاه آزادی راه بیابند. این حضور فقط شامل خبرنگاران و برخی عکاسان خانم و نیز کارمندان خانم فدراسیون فوتبال و اعضای تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان بود و تعداد شرکت‌ کنندگان روی هم رفته به بیش از ۲۰۰تن نمی‌رسید.

بنا‌ به گزارشات مهره‌های خود رژیم و رسانه‌های خارجی رژیم تحت فشار فیفا دست به این کار محدود زد. برخی‌ در داخل رژیم این حرکت را «حضور استثنایی و غیرمترقبه»، «یک مبدأ ماندگار» و «آغاز یک راه جدید در فوتبال ایران» خوانده، آن را به‌عنوان یک گشایش کلی در بوق و کرنا کردند.

خبرگزاری حکومتی ایسنا به‌نقل از دنیای اقتصاد نوشت:

«بازی تدارکاتی حاوی یک حاشیه بسیار مهم بود که می‌تواند آن را در تاریخ فوتبال ایران به‌عنوان یک مبدأ ماندگار کند.

موضوع این است که فدراسیون فوتبال برای بازی دیشب در تلاش بود حدود ۲۰۰تماشاگر زن را روی سکوها ساماندهی کند تا به این ترتیب در یک اتفاق نادر، شمار قابل‌توجهی از بانوان شانس تماشای بازی تیم‌ ملی را به‌دست بیاورند. .... همین مسأله نشان دهنده جدی شدن اراده بازنگری در محدودیت‌های جنسیتی حاکم بر تماشاگران فوتبال است. پیش از این حضور بانوان در ورزشگاههای محل برگزاری مسابقات فوتبال بسیار کم‌سابقه بود و اگر همچنین اتفاقی رخ می‌داد، تعداد زنان تماشاگر به انگشتان دو دست هم نمی‌رسید. همانها هم البته افراد ویژه‌یی بوده‌اند که مجوزهای لازم را به علل گوناگون کسب کرده بودند. حالا اما صحبت از باز شدن درهای استادیوم به روی تعداد بسیار بیشتری از تماشاگران است. آیا این می‌تواند آغاز یک راه جدید در فوتبال ایران باشد؟».

 

اگر تکرار شود دستور می‌دهم به دادستان تهران تا ورود کند!

هنوز ۲۴ساعت از این «گشایش کلی»، «حادثه استثنایی و غیرمترقبه»، «یک مبدأ ماندگار» و «آغاز یک راه جدید در فوتبال ایران» نگذشته بود که رژیم ولایت دایناسوری به اسم محمد جعفر منتظری، دادستان کل کشور را به میدان فرستاد تا بگوید:

«این ماجرا یک هنجار شکنی است....حضور زنان در ورزشگاه آزادی یک آسیب است و هیچ توجیه شرعی ندارد، چرا مخالفیم؟ چون گناه صورت می‌گیرد، تماشای بازی ایراد ندارد اما گناهی که صورت می‌گیرد جای اشکال است».

توجه کنید. این آخوند فاسد و پرورش یافته در ایدئولوژی خمینی، حضور زنان در ورزشگاه را یک «آسیب» می‌بیند. آسیب به کجا؛ «آسیب!» به امنیت نظام، چرا که هنجار شکنی ترمی است که رژیم برای مقولات امنیتی به کار می‌برد و نظام آخوندی که دستگاه سرکوبش بر زن‌ستیزی سوار است نمی‌تواند شکافی در این رابطه را تحمل کند.

جعفری در ادامه، برای توجیه اباطیل خود حضور زنان را معادل «گناه» و «فساد» می‌داند و نظامش را مخالف گناه جار می‌زند، در حالیکه گنداب فساد اساساً در بنیادهای این رژیم و زیر عبا و عمامه آخوندهای حاکم جریان دارد.

اینجاست که آدمی بی‌اختیار به یاد این غزل حافظ شیراز در مورد رفتار دستاربندان ریایی می‌افتد:

«واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

گوییا باور نمی‌دارند روز داوری

کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند.

اگر بالاترین گناه محروم کردن یک خلق و میهن از موهبت خدا دادی آزادی است. اگر بالاترین جرم، کشتن و به بند کشیدن انسان است. اگر بالاترین کفر دروغ بستن به خدا و ارتکاب جنایت به اسم خدا، دین و پیامبر خداست، پس مصداق آن علی خامنه‌ای و آخوندهای دم و دستگاه او هستند.

اگر قرار باشد کسی را به جرم «فساد» در این مملکت دستگیر کنند، اول از همه باید به سراغ خامنه‌ای، روحانی، لاریجانی و آخوندهای حکومتی، قضاییه فاسد و پاسداران و بسیجی‌ها و ابواب جمعی نظام یعنی این مظاهر مجسم کفر و شرک و جرم و گناه بروند.

ببینید دادستان کل رژیم، یعنی آخوندی که دستش تا به مرفق در خون و جنایت فرو رفته، با چه تعابیر سخیف و لمپن‌مآبانه در مورد زنان شریف و آزاده میهنمان صحبت می‌کند. این سخنان برخاسته از افکار قرون‌وسطایی و عقب‌افتاده و فاسد آخوندی در عین نقض ابتدایی‌ترین حقوق زنان و وهنی بزرگ در حق انسانیت معاصر است.

با پوزش از درج این نقل قول، در قسمتی از اظهارات این آخوند دقت کنید.

«از حضور دیروز زنان در ورزشگاه گلایه داریم، نظام ما اسلامی است، ما مسلمان هستیم، وقتی خانمی به ورزشگاه می‌رود و با مردانی که با لباس ورزشی و نیمه لخت مواجه می‌شود و آنها را می‌بیند گناه می‌کند، برخی دنبال این هستند که حریم‌ها را بشکنند».

این کدام «حریم» است که می‌شکند؟! که آخوند ـ جلاد تهدید می‌کند «اگر تکرار شود دستور می‌دهد به دادستان تهران تا ورود کند».

این به کجای نظام برمی‌خورد که تاب تحمل آن را ندارد؟

 

چرا آخوندها نسبت به حضور زنان در ورزشگاه هیستریک می‌شوند؟

این یک سؤال جدی است. آیا واقعاً آنها همان‌طور که ادعا می‌کنند نگران اخلاق اجتماعی، عفت و آداب و رسوم متعارف جامعه و نیز مدافع روابط سالم هستند. آیا آنان نگران این هستند که در محیط‌های اجتماعی کرامت و شخصیت زنان رعایت نشود؟ این است یا کاسه‌یی در زیر نیمکاسه است؟

اگر فیلم‌های جریحه‌دار کننده برخورد گشت ارشاد و نیز نیروهای سرکوبگر رژیم را با زنان و دختران میهنمان دیده باشیم، جواب سؤالمان را به‌خوبی خواهیم گرفت. در این فیلم‌ها که زنان و دختران ایرانی به جرم بیرون بودن چند تار مو یا استفاده از پوششی که در فرهنگ آخوندی جرم تلقی می‌شود، توسط پاسداران و نیروهای سرکوبگر به شکلی موهن مورد اهانت و ضرب ‌و شتم قرار گرفته و دنبال می‌شوند و روی زمین کشیده می‌شوند تا به داخل ماشین هل داده شده و به بازداشتگاه یا محل‌های نامعلوم برده شوند.

این تازه مربوط به بیرون زندان و در روز روشن در خیابان و جلوی چشم جمعیت ناظر است. وقتی کار به زندان و خانه‌های امن می‌کشد، ناگفته معلوم است چه فجایعی در حق زنان و دختران ایرانی روی می‌دهد.

چطور است شرکت زنان برای تماشای مسابقه فوتبال جرم است ولی دست دراز کردن جلوی مردان بیگانه در مترو و گوشه خیابان به‌دلیل فقر و فلاکت امری طبیعی است و از آن «غیرت مشعشع دینی!» در این مواقع خبری نیست.

بنابراین مشکل نگران بودن حول حیثیت و حریم زنان نیست، مشکل در حاکمیتی است که با استفاده از ایدئولوژی منحط جنسیت، نیمی از جمعیت جامعه یعنی زنان را با بهانه حجاب سرکوفت می‌زند، سرکوب می‌کند. مسأله ولی‌فقیه و کارگزارانش فقط و فقط به یک چیز فکر می‌کنند: «حفظ حاکمیت به هر قیمت».

زنان و دختران قهرمان ایرانی در جریان قیام علیه حاکمیت آخوندی پیوسته پیشتاز بوده و هستند. ایران و جهان دید که نخستین بار یک زن ایرانی بود که رو در روی یک سرهنگ نیروی انتظامی ایستاد و از ته دل با تمام نیرو فریاد زد: «مرگ بر خامنه‌ای».

آخوند عبدالله حاج صادقی هم درآمد و گفت: «وارد کردن بانوان داخل استادیوم‌ها یک‌ خطر است».

بله «یک خطر» اساسی برای موجودیت نظام آخوندی است.

به نظر می‌رسد که رژیم آخوندی در مراحل پایانی حیاتش آن‌قدر ضعیف و شکننده شده که تحمل یک مانور محدود و یک رفرم جزیی را ندارد و در مدتی کمتر از یک روز بلافاصله آن را پس می‌گیرد و از حرف و تصمیم قبلی خود عقب می‌نشیند.

البته تردیدی نیست که زنان و دختران قهرمان ایرانی هم‌چنان که در گذشته با پیشتازی و مقاومت ستودنی خود در صحنه‌های قیام این رژیم را بور و کور و مبهوت بر جا نشانده‌اند، در این مورد نیز پوزه این آخوند اراجیف‌گو و ولی‌فقیه‌اش را به خاک می‌مالند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d6a4f735-2d0d-49f3-8da1-dd05bf850cbb"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات