728 x 90

«حالا چی میشه؟ حالا چکار کنیم؟»

سردرگمی و تشویش و تفرقه در رژیم آخوندی
سردرگمی و تشویش و تفرقه در رژیم آخوندی

شرایط انفجاری جامعه که به‌قول اسحاق جهانگیری، معاون آخوند حسن روحانی، به اتاق پر از گازی می‌ماند که با یک جرقه منفجر می‌شود، همه ارکان حاکمیت ولایت فقیه را به لرزه در‌آورده است و تمام سردمداران و مهره‌های آن را به تکان و تلاطم انداخته است.

آنها از آنجا که هیچ مفرّ و راه نجاتی پیدا نمی‌کنند، یا کاسه چه کنم، چه کنم دست گرفته‌اند، یا همدیگر را متهم می‌کنند که تقصیر من نبود، تقصیر تو بود.

یکی از سایتهای حکومتی نوشته است مردم دچار تشویش و التهابند و می‌پرسند: «حالا چی میشه؟ حالا چکار کنیم؟».

البته این یک واقعیت است که مردم تحت ستم ایران ناامید و دچار تشویشند و از سرنوشت فردایشان خبر ندارند، اما قبل از مردم، وضعیت تشویش و التهاب، وصف حال حاکمیت آخوندی است که در وحشت از قیام و سقوط به‌سر می‌برند و خوب می‌دانند که چه کاشته و چه درو خواهند کرد.

اظهارات محمد هاشمی در عداد همین نگرانی است آنجا که «شرایط فعلی» ‌را « بسیار حساس» و دشمن را در کمین می‌داند که «در حال توطئه و هزینه است».

او به سردمداران و مهره‌های حکومتی توصیه می‌کند: «باید حواسمان جمع باشد».(سایت جماران ۱۰تیر ۹۷)

مصطفی فلاحت‌پیشه، عضو مجلس ارتجاع، ضمن یادآوری به‌هم‌ریختگی اوضاع جامعه و به‌هم‌ریختگی اوضاع درونی رژیم، حرکت‌های اجتماعی را برای نظام خطرناک می‌‌داند زیرا «امکان کنترل آن بسیار کمتر است» و «شرایط کشور عادی نیست».(روزنامه‌ ایران ۱۰تیر ۹۷)

فاطمه ذوالقدر، یکی دیگر از نمایندگان مجلس آخوندی هم اعتراف می‌کند: «حال اقتصاد ما خوب نیست، هر روز یک بحران به جامعه بحران‌زده ما وارد می‌شود. مردم یارای مقابله با این همه مشکل را ندارند، خسته شده‌اند. شرایط فعلی با خواست‌های مردم با گذشته تفاوت دارد. باید با شرایط فعلی تصمیم بگیریم». (سایت اعتماد ۱۰تیر ۹۷)

سایت بهار وابسته به باند روحانی ۱۰تیر ۹۷ هم می‌نویسد: «این ۲پرسش دنیای ذهنی این روزهای مردم ماست. تشویش و التهاب جامعه از این است که مردم یک قدمی خود را تاریک می‌بینند، زیرا دولت(در معنای عام آن) نه راهی ترسیم کرده و نه نوری بر آینده‌ انداخته است».

این اعترافات از این واقعیت ناشی می‌شود که از یک طرف قیام‌ها و اعتراضات مردمی و شرایط انفجاری جامعه می‌رود که مهار اوضاع را از کنترل خارج کند و از طرف دیگر همان‌طور که گفته شد، نوری برای آینده وجود ندارد و این دقیقاً معنای بن‌بست لاعلاجی است که رژیم در آن به دام افتاده است.

این نگرانی آنجا مضاعف می‌شود که روزبه‌روز اهرم اصلی رژیم برای مقابله با مردم یعنی سرکوب نیز کارآیی‌اش را از دست می‌دهد، آن‌چنان که فاطمه ذوالقدر هم به آن اعتراف می‌کند: «امروز این موج اعتراضات صرفاً مطالبات یک قشر خاص نیست تا بتوان با قهوه قهریه آن را سامان داد».(سایت اعتماد ۱۰تیر ۹۷)

در یک‌کلام صورت‌مسأله کنونی مردم با این رژیم سرنگونی و «پایان ماجرا»ی هر دو باند است و در این شرایط هیچ هشدار و اخطاری هم توسط مهر‌ه‌ها و رسانه‌های آن نمی‌تواند برای رژیم راه‌گشا باشد و با کاسه چه کنم چه کنم در دست و چه می‌شود نیز هیچ دردی از دردهای بی‌درمان نظام درمان نمی‌شود.

این تمامی واقعیتی است که به بیانهای گوناگون از طرف مهر‌ه‌ها و رسانه‌های هر دو باند به آن اذعان می‌شود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b12ceebb-393b-4bc8-9ab8-98bc911c6ab3"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات