در ۲۵شهریور ۱۴۰۱ با شنیدن خبر پرکشیدن جانگداز مهسا (ژینا) امینی، ابتدا در اطراف بیمارستان کسری و سپس در میدان آرژانتین تهران و دیگر نقاط آن یک قیام سراسری جوانه زد؛ قیامی که با تکثیر شعلههایش به کردستان و دیگر شهرهای ایران، کشور ما را در زیر پای عمامهداران اشغالگر به لرزه درآورد. ابعاد و گسترهٔ آن قیام درخشان تا آنجا حاکمیت را به لبهٔ پرتگاه سقوط نزدیک ساخت که در ادبیات سیاسی بسیاری از واژهٔ «انقلاب» برای نامگذاری آن استفاده کردند.
مهمترین دستاورد قیام، مرزبندی عمیق بین جبهه خلق و ضدخلق بود. با راهگشایی و هدایت گامبهگام مسعود رجوی، به انحراف کشاندن و سرقت دستآوردهای آن قیام از جانب ارتجاع و استعمار ناکام ماند و خون بیش از ۷۵۰ تن از جوانان و نوجوانان ایران و نیز رنج و شکنج بیش از ۳۰هزار بازداشتی و زندانی آن قیام بزرگ به هدر نرفت.
اجتماعیشدن شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر»، حدفاصلی سرخ و عبورناپذیر بین هر گونه استبداد در هر لباس و عنوان با آزادیخواهی کشید.
آنچه قیام ۱۴۰۱ در جامعهٔ انفجاری ایران نهادینه کرد، پیام شورش و «سرخم قدغن» و «آتش جواب آتش» بود. اعدام شورشگرانی مانند «رضا رسایی» دو سال پس از قیام ۱۴۰۱ نشان داد که ضحاک عمامهدار جز با اعدام نمیتواند از تأثیرات آن زلزلهٔ عظیم اجتماعی برکنار بماند.
سلسله تظاهرات و گردهماییهای ایرانیان آزاده در شهرهای جهان برای بزرگداشت قیام ۱۴۰۱ نمودی از عزم جزم مردم ایران برای سرنگونی نظام ولایت فقیه است. این گردهماییها و تظاهرات با ۲۵ عملیات آتشین کانونهای شورشی همراه شد.
ایرانیان آزاده در سالگرد قیام ۱۴۰۱ گرد آمدند تا چند واقعیت مسلم را فریاد بزنند و به ثبت برسانند:
۱- قیامی که با پیشتازی دختران شجاع ایران شکل گرفت و فیالواقع «زن مقاومت آزادی» را تجسم بخشید هنوز در جامعهٔ انفجاری ایران حضور زنده و آتشین دارد. کانونهای شورشی، بارقههای خاموشیناپذیر آن قیام هستند که هر روز با عملیات و پراتیکهای خود، اخگرهای آن قیام را در کوچهها و خیابانهای ایران میپراکنند و فروزان نگه میدارند.
۲- خون پاک شهیدان آن قیام از «ژینا امینی» تا «سارا دلدار» و از «محسن شکاری» تا «کمیل ابوالحسنی» هرگز نخشکیده و از یادها نرفته است. آن خونهای ماندگار، دستها و تفنگهای جدیدی را میرویاند و عزمها و ارادههای نو به نو را گرد میآورد تا روزی روزستان که ضحاک عمامهدار با خفت تمام در البرز کوه به بند کشیده شود و ایلغار تاریک او از جغرافیای میهن ما دامن برچیند.
۳- در سالگرد قیام ۱۴۰۱ با قاطعیت میتوان گفت که دیکتاتوری چه در نوع شاهی و چه در شکل شیخی آن دیگر اقبالی در جامعهٔ ایران ندارند. تنها راهبرد ممکن و اصولی تحقق یک جمهوری دموکراتیک با یک انقلاب دموکراتیک است. این روشنترین چشماندازی است که در افق تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران میدرخشد و با آلترناتیو دموکراتیک و برنامهٔ ده مادهای مریم رجوی قابل دستیابی است.
۴- خامنهای و کابینهٔ دست نشاندهٔ او میتوانند همچنان چرخهای ماشین اعدام را به حرکت درآورند، اما گریزگاهی جز سرنگونی ندارند و با دست خود کبریتهای صاعقه را برمیافروند. قضاییهٔ جلادان میتواند برای مقابله با اقبال روزافزون مقاومت انقلابی، نیروی محوری آن (سازمان مجاهدین خلق ایران) نسخههای جدیدی از شیطانسازی را تجویز نماید ولی با این اقدام نخنما، بیشازپیش آلترناتیو دموکراتیک را به جوانان شورشی ایران آدرس میدهد.
۵- حرف مردم و مقاومت ایران با دولتها و مجامع بینالمللی این است:
«سیاست کهنه مماشات با سر مار ولایت در تهران را بس کنید. روابط خود را با این رژیم بهتوقف اعدام مشروط سازید. سپاه پاسداران را یک نیروی تروریستی اعلام کنید. برای تحریمهای مؤثر، مکانیزم ماشه را علیه این رژیم بهکار بگیرید. فاشیسم دینی را بهعنوان تهدید صلح و امنیت جهان تحت فصل هفت منشور ملل متحد قرار بدهید. و حق مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم آخوندی و حق نبرد کانونهای شورشی و جوانان شورشگر با سپاه پاسداران را بهرسمیت بشناسید» (بخشی از پیام مریم رجوی بهمناسبت دومین سالگرد قیام ۱۴۰۱).