دکتر بهروز پویان، کارشناس علوم سیاسی از تهران
در سالگرد ۳۰مهر، وقتی از پراتیکهای کانونهای شورشی در بسیاری از شهرهای ایران رونمایی شد و شورشگران عمدتاً جوان در حرکتهای جمعی این روز تاریخی را گرامی داشتند، بهت و سکوت تنها واکنش رسانههای ارتجاعی و استعماری بود، هر چند که مهرههای این جبهه طاقت نیاوردند و مثل همیشه یا سعی کردند آنرا ناچیز بشمارند یا آنرا ساختگی دانستند. اما وقتی خانم رجوی از نسل z متهور، نوگرا و آگاه ایرانی رونمایی کرد، دیگر حتی همان نالههای خفیف از جبهه ارتجاع و استعمار شنیده نشد و ترجیح دادند خط تجاهل را پیش بگیرند. اما جهان آنچه که ارتجاع و استعمار سالها تلاش کردند پنهان کنند را دید و آنرا تحسین کرد.
بهجرأت میتوان گفت که این دو تصویر، یعنی پراتیک کانونهای شورشی در داخل کشور، با گردهمایی شورشگران جوان خارج کشور، در واقع درون یک قاب بزرگتر قرار دارند که تنها شرایط و موقعیت جغرافیایی آنها را به ظاهر در ۲قاب نشانده است. همه این جوانان، فارغ از موقعیت مکانی، در کادر مقاومت انقلابی جای دارند که شیوههای عمل آنها را موقعیتهایشان تعیین میکند. از اینرو بهراحتی میتوان جای آن کانون شورشی را که در فرم یکان موتوری در خیابانهای تهران با پرچم سیمرغ رژه رفتند را با جوانانی که با خانم رجوی به گفتگو نشستند عوض کرد، و یا میتوان جوانان شورشی زاهدان و شیراز و کرمانشاه و سایر شهرها را به جای جوانانی که دور یک میز نشستند و در مورد مسائل مبرم مبارزه بحث کردند تصور کرد. یا میتوان جوانان شورشی در زندان که در زیر شکنجه و فشار دژخیمان قرار دارند را در موقعیت نمایندگان جوان انجمنهای حقوقبشری ایرانی تصور کرد که پیوسته در نشستهای بینالمللی حقوقبشر صدای مردم ایران هستند.
آنچه این نسل جوان را که در این وسعت جغرافیایی به اتحاد عمل رسیدهاند پیوند داده است، تشکیلات انقلابی مجاهدین است، و آنچه این نسل یعنی نسل z انقلابی ایران را با پیشینه و تجارب زیسته گوناگون در یک آرمان همچون تن واحد تجسم بخشیده، دستگاهی است که انقلاب ایدئولوژی مجاهدین از دل آن بیرون آمد، دستگاهی که خالق آن خانم مریم رجوی است و پایههای آن بر نفی جنسیت زدگی و فردیت قرار دارد.
نسل آتش
در همه انقلابها نسل نو، پیشتاز و جلودار درهمشکستن ساختارهای کهنه و متصلب و برانداختن مناسبات کهنه و پوسیده است. منطق آن هم در دستگاه تکامل ساده است: هر نهاد و ساختاری که قابلیت سازگاری با دوران تازه را نداشته باشد باید منهدم شود و جای خود را به سازوکارهای جدید بسپارد. نسل تازه، دوران تازه و نیازهای دوران جدید را نمایندگی میکند، از اینرو انرژی تغییر در این نسل بهمراتب بیشتر از سایرین است و عطش آن برای سازماندهی جامعه در فرم نوین، آنرا برای ایجاد تغییرات متهور میکند. حال اگر ساختار کهنه از جنس دیکتاتوری باشد انقلاب، راه ناگزیر برای تغییر و پاسخ سرکوب، آتش است. همچنانکه مسعود رجوی، رهبر مقاومت گفت: "در انقلاب دموکراتیک ایران نسل z با پس زدن شاه و شیخ ستمگر، همان نسل آتش است".
در انقلاب ضدسلطنتی ۵۷، سازمانهای انقلابی فدایی و مجاهد، نمایندگان نسل تازهیی بودند که دنیای جدیدی را از پس چند هزار سال استبداد کهنه طلب میکردند، از فردای انقلاب نیز میلیشیای مجاهدین خلق همین نقش را داشتند و مقابله آنها با دستگاه پوسیده و عقبمانده خمینی از این منطق ناشی میشد. امروز نیز، در جریان انقلاب دموکراتیک مردم ایران، نسل z تداوم همان میلیشیای سالهای نخستین انقلاب ضدسلطنتی است که در پیوند با مقاومت ایران به تجربه گرانبهای انقلابی چندین نسل مجهز میباشد.
سالها ارتجاع و استعمار تلاش کردند تا مانع پیوند جامعه بهویژه نسل تازه با مجاهدین شوند، و پیوسته هم تکرار کردهاند و میکنند که مجاهدین پایگاه ندارند، اما جدای از جذابیت ایدئولوژی مجاهدین که عطش نسل نو را برای رسیدن به مناسبات انسانی تازه فرومینشاند ـ چرا که بر آزادی تمامی ظرفیتهای انسانی در همه ابعاد و نفی انحصار و تبعیض تأکید دارد ـ، استراتژی مجاهدین در مواجهه با دیکتاتوری خونریز ولایت فقیه نیز عاملی است که پیوند میان مجاهدین و نسل z را تسهیل میکند. استراتژی مقاومت انقلابی و ریختن آتش بر دستگاه سرکوب رژیم، راه ناگزیری است که نسل امروز به آن رسیده است. تجربه قیامهای ۹۸ و ۴۰۱ بهخوبی این بینش در نسل تازه را نشان داد. از اینرو، مجاهدین به واسطه همین استراتژی هم جاذبه بسیاری برای نسل نوخواه و آگاه ایرانی دارند.
تولید محتوای دیوانهوار ارتجاع و استعمار با محوریت منفعتطلبی و فردگرایی و جنسیتزدگی که وجود واحد انسانی را تکه پاره میکنند و فرد را در انزوای فردیت میکشانند و نسبت به منافع و سرنوشت جمع و جامعه بیتفاوت میکنند، و انبوهی توصیهها و روضههای بهاصطلاح جامعهشناسانه و فلسفی و مذهبی و روانشناسه در مورد اهمیت زندگی فرصتطلبانه و زیست دمغنیمتی، جملگی برای بلااثر کردن ایدئولوژی ضد جنسیتزدگی و ضد فردگرایی مجاهدین بوده است تا بلکه جلوی سازماندهی جامعه بهعنوان یک کل یکپارچه حول آرمان آزادی و برابری و بروز انقلاب و تغییر را بگیرند، اما رونمایی مجاهدین از نسل z ایرانی در داخل و خارج کشور نشان داد که ویژگیهای بنیادی نسل تازه در منطق تکاملی اجتماعی چیزی نیست که ارتجاع و استعمار بهعنوان حافظان دنیای پوسیده و کهنه و مناسبات ضدانسانی، بتوانند آنرا انکار، تحریف یا سرکوب کنند.
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است