دزدی، آن هم نه نجومی، فوق نجومی و ورای لاکچری!
اصلا هم بحث «تک نمونه» نیست. بحث از یک زنجیرهٔ گسترده است. زنجیرهیی که سر آن بیت خامنهای و انتهای آن کارگزاران حکومتی هستند.
در آخرین نمونه، هنوز داستان دزدی ۴هزار متری باغ ازگل آخوند صدیقی، نماینده خامنهای در تهران داغ بود که خبر عروسی فوق لاکچری دختر شمخانی، دبیر پیشین شورای امنیت آخوندها و از نزدیکترین پاسداران بهخامنهای، جامعه فقرزده ایران را در شوک فرو برد.
بله، شمخانی! سرکار آدمیرال!
همان پاسداری که روزی برای توجیه فقر مرگبار در جامعه مدعی بود: «ما با حداقلها میسازیم... به همین دلیل وقتی میگویند مشکل بودجه دارید، صرفهجویی کنید، در مسائل تشریفاتی بدون اینکه کسی به ما بگوید، در این گرانی یک ریال پول میوه و شیرینی و گل نمیدهم، یعنی نمیگذارم بدهند. همیشه هم میوه را از خونهام میآورم!» (کتاب «نقبی بر درسها و دستآوردهای جنگ»).
در ضمن شمخانی از آن دسته پاسدارهایی هم هست که در جدال باندهای درونی نظام به آنها لقب «کاسبان تحریم!» دادند.
چرا؟
چون نان دزدیهای میلیارد دلاری و نجومیشان در تحریم هست. این دسته چون از نزدیکترینها بهخامنهای هستند، هر کاری میکنند تا بهقیمت گرسنگی و فقر بیشتر مردم، نهتنها تحریم رفع نشود، بلکه بیشتر شود.
اما داستان آخرین فضاحت پاسدار شمخانی چیست؟
در جریان جنگ میان باندهای دزد و مافیای نظام آخوندی، باند رقیب این خبر را درز داد که پاسدار شمخانی، برای عروسی دختر خود، گرانقیمتترین هتل، یعنی هتل «اسپیناس پلاس» را اجاره کرده است (فراز-اول اردیبهشت۱۴۰۳).
این باند در رسانههای خود افشا کرد که شمخانی برای اجاره چنین مکانی، یک میلیارد و ۳۶۵میلیون تومان، یعنی با قیمت دلار وقت حدود ۲۲هزار دلار پرداخت کرده است.
این در حالیست که حقوق پایه یک کارگر زحمتکش ایرانی برای سال ۱۴۰۳ کمی بیشتر از ۷میلیون تومان تعیین شده است.
یعنی شمخانی، این پاسدار سوگلی خامنهای تنها برای یک شب جشن عروسی دخترش، پولی معادل حقوق ۱۹۵ ماه یک کارگر ایرانی، پرداخته است.
البته چنین پول هنگفتی برای شمخانی، مانند سایر سران رژیم تنها پول خرد محسوب میشود. فضاحت آنقدر است که یک خبرنگار حکومتی به نام مرتضی دانایی هم افشا کرد که طراح کارت دعوت عروسی، بهسادگی سر شمخانی را کلاه گذاشته و ما بهازای دریافت پولی هنگفت بالغ بر میلیونها تومان، یک کارت دعوت با نمونههای پیشفرض برنامه رایگان «کانوا» Canva درست کرده که هر بچهٔ دبستانی هم میتوانست چنین چیزی بسازد (روزنامه آرمان ملی-۴ اردیبهشت۱۴۰۳).
پرداخت این پول هنگفت برای یک کارت بیارزش تقلبی برای ما تعجب دارد، اما برای شمخانی، نه تعجب دارد و نه تأسفبرانگیز است. چون میلیونها تومان برای او، تنها پول توجیبی است.
در سال۹۸ نیز در جریان جنگ باندهای مافیای نظام، گوشهیی دیگر از ثروت سرسامآور شمخانی افشا شد. برای نمونه:
-تنها هزینه دانشگاه پسرش علی در لبنان ۱۰هزار دلار است
-مالکیت شرکت کشتیرانی «آدمیرال» که از پرسودترین شرکتهای حکومتی است
-خرید بهترین زمینها در مناطق گرانقیمت تهران و ساخت و سازهایی با سودهای نجومی در آنها، از جمله در خیابان فرشته
-ساختن ویلای کاخ مانند در لواسان
-گماردن میرمحمدعلی داماد شمخانی بهعنوان پیمانکار ویلاهای لاکچری در لواسان که ارزش هر کدام میلیاردی است (سایت حکومتی انتخاب و روزنامه حکومتی آرمان ملی-اردیبهشت۱۴۰۳)
اما انتظار نباید داشت که سایر اقلام ثروت پاسدار شمخانی این نورچشمی خامنهای را در این یادداشت بیاوریم.
چرا؟
یکم: چون این تازه نوک کوه یخ است که افشا شده.
دوم: در یک مقاله جا نمیشود، بلکه طوماری مطول نیاز دارد
اما مشت نمونه خروار است. از آخوند صدیقی تا شمخانی، یعنی نزدیکترینها بهخامنهای اینگونه با غارت مردم ایران ثروتهای افسانهای بهجیب میزنند.
حالا ببینید ثروت خود خامنهای چقدر است!