دیگر من برند ایران نیستم!
محمدجواد ظریف در دیدار با کسانی که رسانههای حکومتی آنها را «فعالان فضای مجازی» خواندهاند، بار دیگر برای جناح مقابل خط و نشان کشید و قیمت خودش را بالا برد. او در حالیکه هنوز از ماجرای به حساب نیامدن در ملاقات ناگهانی خامنهای و بشار اسد با صحنهچرخانی قاسم سلیمانی دلخور بود گفت: «دوستان میگویند چرا من آن شب استعفا کردم؟ چون تلاش من حفظ برند ایران بود. آن شب من به این نتیجه رسیدم دیگر من برند ایران [منظور برند خامنهای] نیستم».
او در جایی دیگر گفت: «آن شب من یک فرد شدم همان کاری که تلاش کرده بودم در طول چندین سال مانع از آن شوند. یعنی این تصور در دنیا ایجاد شد که ظریف نماینده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه نماینده یک دیدگاه است. دیدگاهی که قابل حذف است».
توهم گرفتن جایزهٔ صلح نوبل
مالهکش اعظم ولیفقیه که بارها اثبات کرده در برخورد با مخالفان استبداد دینی، دست کمی از سایر گوشخواران و گوشتخواران نظام ندارد، پا را از این فراتر گذاشت و علاوه بر برند ایران [بخوانید برند نظام] خود، مدعی شد که باید جایزهٔ صلح نوبل به او داده میشد.
در اظهارات عصبی محمدجواد ظریف بهخوبی میتوان دید که نظام ولایت فقیه در چنبرهٔ بحرانهای نفسگیر حتی به پوسته و جسد برجام نیازمند است. زیرا میداند اگر همین جسد روی دست مانده را چال کند، بعد باید با قطعنامههای شورای امنیت و مکانیزم ماشه روبهرو شود. از روی همین میشود فهمید که مانورهای پوشالی حاکمیت مانند برداشتن گام چهارم و کاهش تعهدات برجام، در عمل برای امتیازگیری یا تظاهر به داشتن دست پر در صحبت با طرفهای اروپایی است.
«اگر میخواستم برند ظریف باشد، جایزه صلح نوبل را میگرفتم یعنی خیلی راحت بود».
وزیر خارجهٔ ارتجاع در حالی که برای گدایی مذاکره و امکان فروش نفت و درآمدن از خفگی اقتصادی در پشت در کلونشدهٔ کشورهای مختلف وقت میگذراد، آنقدر در این توهم پیش رفته که پیشاپیش خودش را مستحق صلح نوبل میدانسته و برای آن نیز برنامه و سناریو چیده بوده است.
«کسی به من زنگ زد و گفت: سخنرانیات را نوشتی؟ به او گفتم خیالت راحت باشد، به من جایزه صلح نوبل نخواهند داد. ۲سال متوالی بالاترین امتیاز جایزه نوبل را بنده داشتم. آن بنده خدا هم پاسوز ما شد. خانم موگرینی هم پاسوز ما شد».
کدام صلح؟!
از خیالبافی توهمآمیز و خودشیفتگی او که بگذریم سؤال این است که جایزه نوبل برای کدام صلح؟ اگر منظور از صلح، دادن موشک به حوثیها و شلیک آنها به تأسیسات نفتی کشور همسایه، کارگزاری مین در نفتکشها، ارسال بمب برای انفجار در گردهمایی مجاهدین توسط دیپلمات تروریستها و کشتار در سوریه و عراق و لبنان است، لابد به تعیینکنندگان کاندید جایزه صلح نوبل باید ایراد گرفت که چرا قدر و قیمت نادره جواهری مانند محمدجواد ظریف را ندانستهاند. البته اگر قرار بود به جنگافروزان، مزدورپروران، بانیان سرکوب و اختناق، سازندگان بمب و موشک و مروجان ترور جایزه داده شود، محمدجواد ظریف و اربابانش از جمله علی خامنهای و حسن روحانی در صدر جدول قرار داشتند و سخنرانی آنها هم از پیش برای چنین روزی آماده است.
دخیل بستن به جسد برجام
وزیر توسری خورده و جریحهدار ارتجاع در همین دیدار اعتراف کرد که او از عملکرد باند خامنهای و کلیت نظام از جمله موشکپرانیها و بمبگذاریهای آن دفاع میکند و به توجیه و مالهکشی این رویکردهای تروریستی میپردازد: «وزارتخارجه موظف است از عملکرد کسانی دفاع کند که بیشترین حمله را به او میکنند. من در خارج ایران نماینده کل ایرانم نه نماینده ظریف یا وزارتخارجه. حتی از سازندگان گاندو و کسانی که شب و روز به ما حمله میکنند باید دفاع کنم».
رئیس دیپلماسی آخوندی همچنین در یک تسویهحساب با جناح مقابل به دفاع از برجام پرداخت و نیاز حاکمیت آخوندی در سراشیب سرنگونی را به حفظ جسد آن بیشازپیش برجسته کرد.
«اینکه میگویید برجام یک جسد است، این جسد را خاک کنید، ۶قطعنامه شورای امنیت را داشته باشید! آقای ترامپ هم برای شما جشن میگیرد و هیچ مشکلی ندارد».
در این اظهارات عصبی بهخوبی میتوان دید که نظام ولایت فقیه در چنبرهٔ بحرانهای نفسگیر حتی به پوسته و جسد برجام نیازمند است؛ زیرا میداند اگر همین جسد روی دست مانده را چال کند، بعد باید با قطعنامههای شورای امنیت و مکانیزم ماشه روبهرو شود. از روی همین میشود فهمید که مانورهای پوشالی حاکمیت مانند برداشتن گام چهارم و کاهش تعهدات برجام، در عمل برای امتیازگیری یا تظاهر به داشتن دست پر در صحبت با طرفهای اروپایی است.
رضایت آمریکا!
در همین اظهارات که از شدت غیض نسبت به جناح مقابل بر زبان رانده شده، همچنین میتوان نیاز رژیم به مذاکره با آمریکا(جلب رضایت آمریکا!) و برداشتن تحریمها را لمس کرد: «یکسری گفتند قطعنامه کاغذپاره است رفتند ۶قطعنامه علیه ایران برای کشور گرفتند... هر چقدر به آنها التماس کردند که اگر قطعنامهای بگیریم بدون رضایت آمریکا نمیتوانند از آن قطعنامه بیرون بیاییم. آنوقت ریش ما گروی آمریکا میشود. گوش نکردند و شعار دادند. به هزینه این مردم شعار دادند».
اما نکتهای که باید بر آن تصریح کرد این است که ممکن است مالهکش اعظم خامنهای با این اظهارات خودش را هر چه بیشتر برای خامنهای و باند وابسته به او، لوس کند و درصدد آن باشد که قیمت خودش را بالاتر ببرد اما دیگر هیچ دولتی در جهان حاضر نیست، برای حفظ «جسد پوسیدهٔ برجام» به فریبکاریهای وزیر خارجهٔ ارتجاع و حکومتی که او نمایندهٔ آن است گوش بسپارد.