728 x 90

نقدی بر مبانی ائتلاف و آلترناتیو

مرگ بر ستمگر...
مرگ بر ستمگر...

آیا مفهومی یا عبارتی یا ترمی به‌نام «ریشه‌داری سیاسی» برای نیروهایی یا ائتلاف‌هایی با نقش آلترناتیو در مقابل یک دیکتاتوری، ضروری است؟

به موازات همین مفهوم، «قدمت و مسیر مبارزاتی» چطور؟

«اعتبار تاریخی» چطور؟

«اصالت اخلاقی با شاخص پرنسیپ‌های سیاسی و اجتماعی» چطور؟

«خط‌مشی یا استراتژی» چطور؟

«تشکل و سازمانیافتگی» چطور؟

«تشخیص تضاد اصلی و تمرکز بر آن و اجتناب از آلودن مرزها با تضاد اصلی» چطور؟

تعیین «چپ و راست» به‌معنی «داشتن مرزبندی با هم‌زبانان و هم‌سویان با دیکتاتور مسلط» چطور؟

«برنامه‌ٔ شفاف و روشن برای جایگزینی» چطور؟

«رهبری فردی یا جمعیِ ذی‌صلاح» با شاخص دارا بودن همه‌ٔ وجوه بالا چطور؟

 

اگر مجموع این‌ها را ذره‌بینی کنیم و بر جنبش‌های سرفصلیِ تاریخ معاصر ایران ــ از مشروطیت تا هم‌اکنون ــ بیاندازیم، آیا ضعفها و قوت‌های این جنبش‌ها را درنمی‌یابیم؟ آیا درس‌هایی را یاد نمی‌گیریم که اگر در موقع‌اش یعنی در همان عصر هر جنبش می‌دانستیم و به‌کار می‌گرفتیم، سرنوشت صد سال گذشته و هم‌اکنون ایران بسامتفاوت از سلطه‌ٔ سلسلهٔ دیکتاتوریها رقم می‌خورد؟ آیا این همه زمینه برای مماشات استعمارگران با دیکتاتوریهای حاکم بر ایران ــ به‌طور خاص در عهد شیخان مرتجع قرون‌وسطایی ــ باقی می‌ماند؟

 

تاریخ گذشته را فقط می‌توان «نقد» کرد و نکته‌سنج درس‌ها و عبرت‌هایش بود [که در پرسش‌های بالا منعکس شده است]، اما در همین هفت ماه گذشته که قیام بزرگ و طولانیِ ۲۵شهریور ۱۴۰۱ را تا هم‌اکنون تجربه کرده و می‌کنیم، پرسش‌های فوق بیش از گذشته واقعی می‌نمایند و با تأکیدی چندین برابر نسبت به گذشته، هشدار هوشیاری برمی‌انگیزند.

 

مشاهده می‌شود که تشکیل ائتلاف مایه‌دار و قویم و فراتر از آن تعیین آلترناتیو بااصالت و ریشه‌دار، به‌طور قانون‌مند یک‌دفعه و ناگهانی نمی‌تواند شکل گیرد. این‌طور نیست و نمی‌تواند باشد که قیامی صورت گیرد و یک‌هو عده‌یی سر از ناکجاآباد درآورند و خود را نماینده‌ٔ قیام و وکیل‌وصی ملت معرفی کنند. این رفتارها جز کردارهای نابخردانه‌ٔ سیاسی و نشانه‌یی جز از حول هلیم به دیگ افتادن نیست. چرا که اینان هم بدون پشتوانه‌ٔ محافلی استعماری و دستگاه تبلیغاتی موازی آنان و حتا موازی ارتجاع آخوندی، توان چنین هیاهوفکنی را ندارند و دیری هم نمی‌انجامد که پته‌ها بر آب می‌افتند و آشکار می‌شود بی‌مایه فطیر است.

 

قیمت و بهای چنین مغلوب شدن و دنباله‌افتادنی را طبعاً قیام سراسری می‌دهد و بازی‌خوردگی‌اش به جیب دیکتاتور حاکم ولایی می‌ریزد.

این آسیب به جنبش و قیام را اگر با مسامحه، غفلت بنامیم، تردید نکنیم که این غفلت ناشی از گم کردن تضاد اصلی به‌علت فقدان اصول در مواضع سیاسی و نیز کمبود اشعار سیاسی در مبارزه‌یی پیچیده با مهیب‌ترین نیروی اهریمنیِ تاریخ ایران در هیأت نظام تمامیت‌خواه آخوندی با یدک‌کشیدن عنوان بی‌مسمای «جمهوری اسلامی» است.

 

کافی‌ست خیلی خلاصه یادآوری شود که تشکیل ائتلاف شورای ملی مقاومت، فی‌البداهه در ۳۰تیر ۱۳۶۰ رقم نخورد. قدمت آن به زندانهای شاه، سپس مبارزات مسالمت‌آمیز روشنگرانه در سال‌های ۱۳۵۸ و ۵۹ با انبوه آزمایشات و مبارزات مشترک برمی‌گردد. این مسیر طولانی طی شد و مبارزاتی پیچیده با انبوهی پرداخت بها صورت گرفت تا محصول آن در سال۱۳۶۰ اعلام بیرونی شد.

 

جای بسی تأسف است که در چهار دهه‌ٔ گذشته جز شورای ملی مقاومت، تشکل اصولی با مبانی قویم مبارزاتی و تاریخچه‌یی طولانی در خارج ایران شکل نگرفت تا مجموع تشکل‌های سیاسی، سدی در برابر ترفندهای نظام ولایی و بازوها و هم‌زبانان و هم‌سویان و لابی‌هایش باشند که قیام سراسری ایران مورد دستبرد و تعدی نوکیسه‌گان برآمده از نایاک و ساواک و اصلاحاتی و سلبریتی واقع نشود.

 

خوش‌بختانه هوشیاری ملی و روشنگریهای سراسری ــ چه در داخل و چه در خارج ایران ــ منجر به یادآوری اصول و مبانیِ‌ضروریِ شکل‌گیری ائتلاف و آلترناتیو شده است. اصول و مبانی‌یی که در ۱۰ محور آغاز مقاله یادآوری شدند. یقین کنیم که استمرار قیام شکوه‌مند ۱۴۰۱ و تداوم آن، با تأسی به این اصول و مبانیِ علمی به سرانجام خجسته‌اش که همانا سرنگونی محتوم نظام ولایت فقیه است، خواهد رسید.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8c39fba1-2bff-40b0-a7b7-7d8770cc8fa7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات