در حاکمیت آخوندی هیچ فرقی نمیکند که اهل کجا باشی و در کجا زندگی میکنی، در کردستان یا سیستان و بلوچستان و یا هر گوشهیی از خاک ایران باشی، یا گرفتار مصیبتها و بلایای این حاکمیت هستی و یا ناظر این مصیبتها و بلایا.
همواره اخبار جانگدازی در مورد مرگ مردم در جادهها، آوارشدن خانهها بر سر کارگران، سوختن کودکان در مدارس و... در رسانههای حکومتی به وفور درج میشود.
۶سال است که از سوختن دختران دانشآموز شین آبادی که در اثر آتشسوزی بخاری سوختند و هنوز هم زخم عمیق این حادثه بر سر و صورت و روح روانشان باقی مانده است میگذرد.
اکنون نوبت جانباختن دخترکان معصوم در استان سیستان و بلوچستان رسیده است و در فاجعه آتشسوزی یک مدرسه در زاهدان چند دختر دیگر سوختند.
در آتشسوزی مدرسه دخترانه «اسوه حسنه» در زاهدان که ساعت ۹صبح روز ۲۷آذر ۹۷رخ داد، متأسفانه ۴دانشآموز در این حادثه جان باختند، علت این سانحه، آتش گرفتن بخاری نفتی اعلام شده است.
آتشسوزی در این مدرسه در شرایطی صورت گرفت که پیش از این والدین دانشآموزان نسبت به عدم ایمنی مدرسه و خطر آتشسوزی هشدار داده بودند، اما در میان مهرهای حکومتی اصلاً در استان گوش شنوایی برای رسیدگی و در نظر گرفتن این هشدارها بدهکار نبود.
جان فرزندانمان در خطر است...
در یک ویدئو کلیپ که در رسانههای اجتماعی منتشر شده است یکی از والدین یکی از دانشآموزان با صدای بلند فریاد زد: «بارها به مسئولان این مدرسه در این خصوص هشدار داده بودیم که جان فرزندانمان در معرض خطر است اما گوش شنوایی وجود نداشت و امروز شاهد پرپرشدن فرزندان عزیز خود هستیم. چه کسی پاسخگوی بازگشت سلامت آنان است».
معاون استاندار رژیم در سیستان و بلوچستان در همین رابطه گفت: «مجبور به استفاده از چراغ نفتی در مدارس هستیم چون در حال حاضر جایگزینی برای این موضوع در استان وجود ندارد که البته در همه مدارس وضعیت به همین شکل است منتهی باید مراقبت شود تا کمتر اتفاقی رخ دهد».
حادثه مدرسه اسوه حسنه در زاهدان در ششمین سالگرد فاجعه شینآباد پیرانشهر یکبار دیگر نشان داد که رژیم آخوندی تمام وعدههایش برای گاز سوز کردن بخاریهای مدارس دروغ بوده و هیچ اقدامی در جهت حل مشکل ایمنی مدارس نکرده است. نمونههای مشابه مدرسه اسوه در سیستان و بلوچستان و سایر شهرهای میهن فراوان است که فاقد کمترین امکانات ایمنی است و کودکان در معرض انواع حوادث و بلایای طبیعی قرار دارند».
در زمینه ایمن نبودن مدارس در سیستان و بلوچستان یکی از اهالی منطقه میگوید: «کلاس چهارم و پنجم با هم هستند و یک تخته سیاه دارند که چرخشی است. اینجا اصلاً برق ندارد و سیمکشی ندارد. کلاسها جا ندارند. از اول دبستان تا پایه ششم با هم نشستهاند. اصلاً شیر ندارد و آب ندارد هیچی ندارد».
معلم یک مدرسه هم میگوید: «این مدرسه را نگاه کنید دیوار این مدرسه بلوکیه حشرا ت موذی دارد دانشآموزان میترسند سقفش چوبی و بلوکی هست هر لحظه احتمال دارد که سقفش با اندک بادی که اینجا بیاید بیفتد این کلاس ماست که مجبور هستیم دانشآموزان را تعطیل کنیم».
آتشسوزی در مدرسه «اسوه حسنه» در بلوچستان در زمره سریال آتشسوزی جانکاه در مدارس کشور است. مدارسی در شفت، سفیلان، درودزن و شینآباد و اکنون نوبت به این مدرسه در زاهدان رسیده است.
حوادث آتشسوزی در این مدارس بهدلیل نبود سیستم گرمایشی ایمن و استاندارد است در صورتی که کشور روی دریای نفت و گاز واقع شده است و بهطور طبیعی امکان فراهم کردن سیستم گرمایشی ایمن و استاندارد و سامانه حرارت مرکزی استاندارد در تمامی کشور وجود دارد.
این حوادث ناگوار مبین این است که در مدارس کشور هیچگونه آمادگی و آگاهیهایی که میتواند جان کودکان را از خطر آتشسوزی و فرو ریختن سقف و دیوار و همچنین وسایل امدادی لازم برای کودکان حادثهدیده وجود ندارد.
در مدارس دخترانه مشکلات امدادرسانی به کودکانی که گرفتار حادثه میشوند آنجا مضاعف میشود که وجود نردههای آهنی پشت پنجرهها امکان امدارسانی و خارج کردن آنها از محیط آتش را نیز مشکل میکند.
آواری دوباره بر سر محرومان
وجود مدارس ناایمن در جایجای کشور و بروز حوادثی نظیر آتشسوزی در مدارس، آوار شدن سقف مدارس بر روی دانش آموزان و معلمان و... در زمره جنایاتی است که رژیم در حق مردم ایران و بهخصوص در حق اقشار فقیر و مردم ساکن در استانهای محروم انجام داده است.
بسیاری از خانوادههایی که در حوادث آتشسوزی فرزندانشان را از دست داده و یا دختران و پسرانشان دچار سوختگی شدید شدهاند، از جمله خانوادههای دخترکان کشته شده در حادثه آتشسوزی مدرسه در زاهدان جزو محرومترین مردم کشور هستند.
آنها اضافه بر به دوش کشیدن بار کمرشکن زندگی، باید غم مصیبت دختران از دست داده خود را تحمل کنند. مرگ دلخراش دخترکانی که در حادثه آتشسوزی مدرسه در زاهدان از دست رفتند و چشم ای خانوادههای آنها و بسیاری از مردم در سوگشان اشکبار شد.
پدران و مادران آنها نیز در اثر از دست دادن عزیزشان باید تا ابد خاطرات آنها را با تأسف و چشمانی اشکبار یادآوری کنند در عینحال که مجبورند با مصیبت وارده کنار بیایند و چارهای جز این ندارند.
البته در حاکمیت آخوندی فقر و مصیبت از جمله غم مرگ عزیزان بهعلت حوادث و سوانح به یک امر عادی در زندگی روزمره در بسیاری از نقاط کشور شده است.
چرا که آنها در حاکمیتی زندگی میکنند که از ابتدای حاکمیت خود جز کشت و کشتار مردم در اثر سرکوب و جنگ و جز گسترش فقر در میان تودههای مردم و انواع و اقسام مصیبتها و بلایای دیگر، دستآورد دیگری برای این مردم نداشته است و طبعاً در مرحله پایانی عمر ننگینش دستآورد آن برای مردم مصیبت و فقر و فلاکت است. به این دلایل است که در زاهدان دخترکان معصوم سوختند و پرپر شدند.
بیشتر بخوانید: