ابعاد عظیم و بیسابقه حاشیهنشینی یکی از بحرانهای هولناکی است که امروز میهن اسیرمان را از هر سو در گرداب فقر و خانهخرابی فرو برده است.
رسانههای حکومتی این فاجعه را اینچنین بازتاب میدهند: «وضعیت وخیم است. از مرز هشدار هم عبور کرده است، چرا که شهرهای متوسط هم پاتوق روستاییان شده است. شهرهایی که نه تنها با ازدیاد جمعیت باری از دوششان برداشته نمیشود، بلکه مشکلاتشان نیز دوچندان میشود».(روزنامه حکومتی آرمان ۲۵مرداد ۹۷)
در یک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایلنا بهنقل از رئیس بهاصطلاح مؤسسه مطالعات و تحقیقات دانشگاه تهران این پدیده شوم آخوندساخته را چنین منعکس نموده است: «حاشیهنشینی در تهران به وخامتِ هند و کشورهای آمریکای لاتین خواهد رسید... وضعیتی که هر روز گویی بدتر میشود، برای مثال در سالهای گذشته کمتر خیابانخواب میدیدیم اما بهتازگی شاهد بروز پدیده خیابانخوابی در جاهایی مانند بلوار کشاورز هستیم. این نشان میدهد که پدیده بیخانمانی نیز در حال اضافه شدن به مشکلات است، افرادی که سقفی بالای سرشان نیست و پناهی جز کف خیابان و رفوژ فضای سبز بزرگراهها ندارند».
گستر ش حاشیهنشینی به وسعت تمامی ایران که بنا به اعتراف رسانههای حکومتی تنها در ۲۰سال گذشته تا ۳۰برابر رشد کرده است البته نتیجه بلا فصل سیاستهای خانمانسوز و وطنفروشانه دیکتاتوری غارت و چپاول آخوندها طی ۴دهه گذشته است. حاصل این حاکمیت اکنون چهره زشت و نفرتانگیز خود را در فقر و فلاکت تمامی اقشار خلق چنان بهرخ کشیده که عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت آخوند روحانی، مجبور به اعتراف میشود و میگوید: «حدود ۳۵درصد جمعیت کشور در وضعیت نابسامانی زندگی میکنند که تا ۴۱درصد هم متغیر است و در حدود ۳هزار منطقه حاشیهنشین در کشور زندگی میکنند».
روزنامه حکومتی آرمان ۲۷دیماه ۹۶ تحت عنوان رشد ۳۰برابری حاشیهنشینی در ایران بهنقل از یکی از کارگزاران حکومتی چنین اعتراف میکند: «در حال حاضر ۱۸میلیون نفر از مردم ایران در مناطق حاشیهای شهرها زندگی میکنند اما این آمار در سال ۷۶ تنها ۶۰۰هزار نفر بوده که این امر بهمعنای رشد ۳۰برابری حاشیهنشینی شهرها در طی ۲۰سال گذشته است».(روزنامه حکومتی شفقنا ۹اسفند ۹۶)
در یک نمونه دیگر رسانه حکومتی آرمان ۲۸بهمن ۹۶ تحت عنوان بمب خاموش حاشیهنشینی اینچنین مجبور به اعتراف میشود: « قدمت حاشیهنشینی در کشور به ۳دهه اخیر برمیگردد، البته پیش از آن نیز حاشیهنشینی وجود داشت، اما هرگز به این شدت نبود... امروز از هر ۳خانواده در استان تهران، یک خانواده در بافت فرسوده زندگی میکند که شامل ۳۰درصد از جمعیت این استان میشوند».
بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی تعبیر آخوندساخته از همان زاغهنشینی و کپرنشینی است که رژیم آخوندی قصد دارد با استفاده از آن چهره کریه خود را بزک نماید تا شاید به وسیله آن اندکی از موج خشم و اعتراض عمومی مردم کاسته شود.
در حال حاضر حاشیهنشینی در کلانشهرهای میهن تا آنجا فراگیر و گسترده شده است که این شهرها اشباع شده و دیگر تکافوی بیشتر مهاجران را ندارد در نتیجه، این امر سبب سرازیر شدن سیل گسترده مهاجران به شهرهای متوسط گشته است. رسانههای حکومتی به این پدیده جدید و شوم این چنین اعتراف میکنند:
- خبرگزاری حکومتی مهر ۲۴مرداد ۹۷ تحت عنوان حاشیهنشینی به شهرهای متوسط هم سرایت کرده است بعد از اذعان به تشدید بیسابقه حاشیهنشینی در دهههای ۸۰ و ۹۰ علت اصلی مهاجرت روستاییان به شهرها را نبود شغل و درآمد پایدار اعلام میکند و بهنقل از یکی از کارگزاران حکومتی اضافه میکند: «افزایش حاشیهنشینی یکی از موضوعات اولویتدار در حوزه آسیبهای اجتماعی است که علت اصلی آن مهاجرت و خالی شدن روستاها و سکونت آنها در اطراف شهرهای بزرگ است، در سالهای اخیر بعضی از شهرها مانند گلستان که حتی جزو شهرهای بزرگ محسوب نمیشوند نیز درگیر معضل حاشیهنشینی شدهاند».
این منبع در ادامه شتاب روزافزون و لجامگیسخته فقر و گرسنگی و خانهخرابی که شرایط زندگی و تغذیه را در بسیاری از مناطق کشور فاجعهبار کرده است عامل بحران کنونی معرفی نموده و اضافه میکند: «مردم ناچار هستند برای کسب درآمد جزیی و گذران امورات زندگی خود به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند و چون توان خرید خانه در شهرها را ندارند، به حاشیهنشینی روی میآورند و در معرض بسیاری از آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند».
خبرگزاری حکومتی مهر در نهایت بدون اشاره به سیاستهای ضدملی و وطنفروشانه دیکتاتوری غارت و چپاول آخوندی در ۴دهه گذشته که عامل اصلی مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها شده است اضافه میکند: «اوایل انقلاب حدوداً ۳۰-۴۰درصد مردم ساکن شهر بودند و ۶۰-۷۰درصد روستانشین، اما امروزه این آمار به ۳۰درصد روستانشین و ۷۰درصد شهرنشین تبدیل شده است. البته بخشی از این افزایش بهعلت تبدیل روستاها به شهرها بوده است، اما درصد بالایی از آن مهاجرت است».
- سایت پاسدار رضایی موسوم به تابناک ۲۵مرداد ۹۷ تحت عنوان حاشیهنشینی به شهرهای متوسط رسید، ابعاد فاجعهبار این ابرچالش نظام آخوندی را چنین به تصویر کشیده است: «چرا کوچ؟ چرا ترک دیار؟ جواب تنها دو کلمه است! حق دارند. نه شغلی، نه درآمدی و... هر چه هست محدود شده به روستاهایی که جهانی متفاوت با شهرها دارند. آنگاه است که روستاییان از دیار خود میگریزند و به حاشیهنشینی روی میآورند. آن هم نه در کلانشهرها بلکه در شهرهای متوسطی که اینک حاشیهنشینان را در دل خود جای دادهاند. آنچنان که بهگفته رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در سالهای اخیر بعضی از شهرهای استان گلستان که حتی جزو شهرهای بزرگ محسوب نمیشوند، درگیر معضل حاشیهنشینی شدهاند».
سایت پاسدار رضایی در ادامه با تأکید به اینکه «جمعیت شناور روستایی به هر امیدی کوچ میکند، تا بلکه روند زندگی خود را بهبود بخشد» اضافه میکند: «از سال ۱۳۹۶ نزدیک به ۷۴درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری و تنها ۲۶درصد در مناطق روستایی کشور زندگی میکردند. این مسأله بهمعنای بهبود شرایط زندگی در روستاها نیست. آنچنان که اردیبهشت ۱۳۹۴، ابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری، اعلام کرد که حدود ۳۳هزار روستا و آبادی در کشور خالی از سکنه شدهاند. این در حالی است که این روزها «بیکاری» از معضلات اصلی پایتخت است؛ چه برسد به روستاهایی که وضعیتشان بهمراتب از کلانشهرها بدتر است».
دورنمای تیره و تار زندگی این هموطنان محروم که در سایه حاکمیت سراسر فساد و غارت آخوندی تن به شرایط دردناک و فاجعهبار کنونی دادهاند را میتوان از میان انبوه اعترافات رسانههای حکومتی بهخوبی لمس کرد آنجا که مینویسند: «طبق تحقیقات صورت گرفته در این زمینه، ۵۱درصد از افراد حاشیهنشین شهر کرمان درآمدی کمتر از ۳۰۰هزار تومان دارند و بهطور کل ۸۰درصد آنها درآمدی بین ۳۵۰ تا ۵۰۰هزار تومان دارند. که این درآمد اندک برای آن منطقه آسیبهایی ایجاد میکند. ۳۲درصد از حاشیهنشینان کرمان، کارگران ساختمانی و فصلی هستند، دورهگردها و دستفروشان جزو این دسته محسوب میشوند و برخی نیز بیکار هستند، این بیکاران در آن مناطق مشکلاتی ایجاد میکنند.(روزنامه حکومتی شفقنا ۹اسفند ۹۶)
در یک نمونه دیگر ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۱۹تیرماه ۹۷ همراه با انتشار تصاویر رقتآور و تأسفبرانگیز مردانی که در فاصله ۲متری بین گورها زندگی میکنند تحت عنوان شرمآور «سکوت ۱۰۰۰گورخواب سیستانی در خانه اموات» طینت پلید و ضدمردمی آخوندهای رجاله را این چنین برملا کرده است: «در حالی موضوع ۵۰گورخواب تهرانی بهسرعت رسانهیی شد و مردم و مسئولان دست در دست هم برای آنها گرمخانه ایجاد کردند که هنوز بعد از گذشت چند سال به حال بیش از ۱۰۰۰گورخواب زابل فکری نشده است».
جان کلام اینکه چهره وخامتبار حاشیهنشینی که اکنون خود را در انواع و اقسام «آبادها» مانند حلبیآباد، نوروزآباد، زاغهنشینها در بسیاری از مناطق فقیرنشین همچون زورآباد (کرج)، اخماقیه و کشتارگاه (تبریز)، خواجه ربیع (مشهد)، زورآباد، حاجیآباد و عباسآباد(سنندج)، شیرآباد، قریبآباد(زاهدان)، خضر و سنگ سفید(همدان) و... در وسعتی به تمامی ایران به نمایش گذاشته است، تنها با سرنگونی تام و تمام این رژیم پلید و ضدبشری ممکن و میسر است امری که چشمانداز روشن آن هماکنون در قیام دلاورانه مردم ایران و شعلههای مقدس رزم و فدای بیکران کانونهای شورشی در سراسر ایران به اثبات رسیده است.