728 x 90

یادآوری تکان‌دهندهٔ کمیسیون صلح و رسوایی فیلم‌سازیهای رژیم

سخن روز
سخن روز

باز نشر سندهایی تکان‌دهنده از کشتار هولناک کودکان ایرانی در جنگ ضدمیهنی در اطلاعیهٔ ۸فروردین کمیسیون صلح شورای ملی مقاومت، از جمله اعتراف آشکار رحیم صفوی «دستیار و مشاور عالی» خامنه‌ای به اعزام یک میلیون دانش‌آموز به جبهه‌های جنگ؛ علت هزینه‌های کلان رژیم برای فیلم‌سازیهایی نظیر سرهنگ ثریا و کودکان اشرف به‌منظور سرپوش گذاشتن بر این جنایتها را در برابر دیدگان عموم قرار می‌دهد.

هرکس سند شمارهٔ۴ این اطلاعیه را، که توصیف «صحرای مین» در روزنامهٔ اطلاعات رژیم است، بخواند از ابعاد پلیدی این رژیم و عواملش غرق حیرت و نفرت می‌شود. روزنامهٔ اطلاعات رژیم در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ می‌نویسد: «بچه‌ها داوطلب می‌شدند ۱۵ ساله، ۲۰ ساله، ۱۶ ساله، ۲۵ ساله، ۱۴ ساله، ... صحرای مین و آنها مثل باغچه‌های بامدادی چمن که در دمدمه‌های صبح آماده‌ٔ باز شدن‌اند و پرپر شدن و پر گشودن، از روی مین‌ها می‌گذشتند و چشم‌ها دیگر نمی‌دید و گوش‌ها دیگر نمی‌شنید و لحظاتی بعد گرد و غبار که فرو می‌نشست هیچ نبود!... تکه‌های گوشت و استخوان در گوشه و کنار صحرا، هر تکه‌ای بر سنگی چسبیده... بدنهای خردسال بچه‌ها، تکه تکه، ریزه ریزه و ذره ذره... بر اطراف دشت پاشیده... حالا گاه بچه‌ها پیش از عبور و پای گذاشتن بر مین، پتو بر خویش می‌پیچند و می‌غلتند تا تکه‌ها و پاره‌ها... چندان پراکنده نشوند که نتوان فراهم آورد و به پشت جبهه انتقال داد و بر سر دستها برد»!

همه به یاد دارند که رژیم چگونه در ساختن فیلم سرهنگ ثریا در داخل کشور مفتضح و دچار بحران شد. بعد از رسوایی نسخهٔ خارج کشوری «سرهنگ ثریا» هم، رژیم ناگزیر شد رودربایستی و تعارف را کنار گذاشته و در رسانه‌هایش بنویسند: «اخیراً فیلم مستندی درباره کودکان اعضای ”مجاهدین” با نام ”بچه‌های کمپ اشرف“ سر و صدا به‌پا کرده است که این سازمان تروریستی برای توقف اکران آن دست به کار شده است...» (خبر آنلاین، ۵فروردین ۱۴۰۳).

علت دست روکردن این بود که به‌دنبال موج محکومیتها و روشنگریها دربارهٔ فیلم‌سازی وزارت نشان، ۲۷۹ انجمن، جامعه و تشکل ایرانی در بیانیهٔ خود، ضمن بیان تمامی شواهد، اعلام کردند که هدف از نمایش ابلهانهٔ «کودک سرباز» سرپوش گذاشتن بر جنایات رژیم «از جمله فرستادن ۴۴۰هزار دانش‌آموز بر روی میدانهای مین، اعدام سیستماتیک کودکان و نوجوانان، کشتار نوجوانان در قیامهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ و حتی مسلح کردن کودکان زیر ۱۵سال برای سرکوب قیامها» ست.

اکنون با یادآوری ضروری و بازنشر اسناد تکان دهندهٔ در اطلاعیهٔ کمیسیون صلح شورای ملی مقاومت دیگر چیزی در پرده ابهام نیست.

سند شماره ۳ از اسناد اطلاعیهٔ کمیسیون صلح، نشان می‌دهد که ۳۹سال پیش در ۱۰ آذر ۱۳۶۴ مسئول شورای ملی مقاومت در پیامی به دبیرکل وقت ملل متحد تحت عنوان «خطر بزرگی که جان بیش از ۱۰ میلیون دانش‌آموز ایرانی را در معرض تهدید قرار می‌دهد»، چنین می‌نویسد: «رژیم خمینی که در زمینهٔ بسیج نیروی انسانی برای جنگ، به‌دلیل مقاومت فزاینده و مبارزات مثبت و منفی مردم ایران علیه جنگ و برای صلح و آزادی، عملاً در بن‌بست قرار دارد؛ استفادهٔ گسترده از ۱۰میلیون دانش‌آموز بیگناه ایرانی به‌عنوان منبع اعزام نیروی انسانی به جبهه‌های جنگ را رسماً در دستور کار قرار داده است».

مسئول شورا دربارهٔ اسناد پیوست به این پیام اضافه می‌کند: «در تاریخ ۲۱ آبان۶۴ مسئول بسیج سپاه پاسداران خمینی اعلام کرد: "از دو سال پیش با وزارت آموزش و پرورش در زمینهٔ تأسیس مجتمع‌های آموزشی در جبهه‌ها و در مقر تیپ‌ها و لشکرها هماهنگی‌هایی به‌عمل آمد که به موجب آن ۱۲هزار دانش‌آموز در مقاطـع مختلف امتحانات آخر سال خود را دادند". قبلاً نیز در سمیناری که به بررسی مسألهٔ جنگ و مشکلات دانش‌آموزان در جبهه‌ها اختصاص داشت، اکرمی وزیر آموزش و پرورش رژیم خمینی اعلام کرد:"اولین هدف آموزش و پرورش آن است که تمام قوایش را صرف تجهیز و آموزش [جنگی] ۱۰میلیون دانش‌آموز کند". در همین سمینار رفیق‌دوست وزیر سپاه پاسداران خمینی گفت: "در سال ۶۲ در عملیات خیبر ۵۷% نیروهای رزمنده دانش‌آموز بودند". فرمانده سپاه پاسداران خمینی نیز اعلام داشت: "وزارت آموزش و پرورش... سازمان منظمی در جنگ ایجاد نمود، و به همین جهت در قرارگاه خاتم‌الانبیا عضویت رسمی پیدا کرده است". تمامی این اظهارات در مطبوعات رسمی دولتـی منتشـر شده و نسخـه‌ای از روزنامـهٔ حکومتـی کیهان (۲۲ آبان ۶۴) که حاوی گزارش سمینار فوق‌الذکر است، همراه با ترجمه انگلیسی آن پیوست است».

مسعود رجوی سپس تأکید می‌کند: «آقای دبیرکل؛ آیا این قساوت حیرت‌آور، یعنی طراحی علنی یک دولت برای به کشتن دادن تدریجی بیش از ۱۰ میلیون دانش‌آموز خردسال و بیگناه که باید به‌صورت امواج انسانی در جنگی که فقط خمینی خواستار ادامهٔ آن است، دسته‌دسته بر روی میادین مین روانه شوند؛ در شمار بزرگترین و تلخ‌ترین جنایات ضدبشری نیست؟»

آیا دیکتاتوری جنایتکار مذهبی و تروریستی حاکم بر میهن ما می‌تواند با دجالبازی و تحریف حقایق از پاسخگویی در قبال چنین جنایات هولناکی بگریزد؟

آیا عوامل و کارپردازان رسمی و پنهانی و مزدوران نفوذی و علنی دشمن می‌توانند پلیدی و پلشتی این همدستی با جلادان حاکم علیه مجاهدین خلق ایران را بپوشانند؟

سندها نشان می‌دهد که هرگز!

جلادان و دغلکاران را از حسابرسی و رسوایی گریزی نیست.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3a9ec95f-436b-4234-be96-f793259abb40"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات