728 x 90

«جامعه‌ عصبی» یا انفجاری شدن فاصلهٔ بیدادگر و بیدادستیز؟

قیام ۹۶
قیام ۹۶

عصیان وجدان و شعور جامعه 

از جمله عبارتهای قصاری که در روان‌شناسی و جامعه‌شناسی استفاده می‌شود، باید از این عبارت یاد کرد که «آب را در دستانت فشار نده؛ چیزی باقی نمی‌ماند».

عبارت فوق را می‌توان به‌مثابه خلاصه‌ترین جمعبندی از ۴۰سال حاکمیت ولایت فقیه برشمرد.

مصداق این عبارات، این روزها همانا بحران معیشت و بحران زیست مردم ایران در زیر سلطه‌گری حرف‌ درمانی و «بازی با اذهان عمومی» (جهان صنعت، ۹خرداد ۹۸) و بازی با وجدان و شعور جامعه از طرف حاکمیت است. بیداد حکومتی نسبت به تورم درد و رنج روزمرهٔ مردم و توهین مداوم از جانب روحانی و کارگزاران دولتی به شعور و انتظار مردم، آن‌قدر بالا گرفته که واکنش مردم را به روزنامه‌های حکومتی سرریز نموده است تا تیتر بزنند: «ایرانیان عصبانی نیستند؛ جامعه عصبی است». (روزنامه افکار، ۹خرداد ۹۸)

 

انفجاری شدن فاصلهٔ بیدادگر و بیدادستیز 

واقعیت این است که دولت جمهوری آخوندی روی خشم و نفرت مردم جلسه تشکیل می‌دهد و اعضای این دولت و دست‌اندر کاران نظام در راهروهای «باروت گرفته»ی اداری‌ در رفت‌ و آمدند. واقعیت این است که اگر ‌چه سالیان سال بین مردم و این حاکمیت فاصله‌های بسیار بوده است، اما این هفته‌ها و این روزها، فاصلهٔ بین بیدادگر و بیدادستیز هر چه نزدیک و نزدیک‌تر و انفجاری‌تر گشته است. این نزدیکی بسان جلو و جلوتر آمدن صدای بلند طبل خیزش به در و پنجرهٔ دولت‌نشینان و صدارت‌گزینان نظام ولایی است. طنین عصیان این طبل هر دم بیشتر هم می‌شود؛ تا جایی که درونیان حکومتی فریاد هشدارشان بلندتر شده است. مطبوعات حکومتی در زمرهٔ هشداردهندگان درآمده‌اند تا شاید بتوانند نزدیکی هر چه بیشتر و انفجارآمیز بیدادگر و بیدادستیز را بدل به پلی کنند تا سوپاپ حفظ حکومت باشند و از «عصیان سرکوب‌شدهٔ مردم طی سالیان» بنویسند: «بهتر است تصمیم‏‌سازان هر چند که دیر، اما به آمارهای جامعه عصیان‏زده این روزها نگاه عمیق‏تری داشته باشند. مردمی که عصیان‌شان سال‌ها به عناوین مختلف سرکوب شده». (روزنامه ابتکار، ۹خرداد ۹۸)

هادی خامنه‌ای که در دهه شصت از عوامل جدی سرکوب و سانسور و فساد و اختناق بود طی سخنانی در مراسم احیاء شب بیست و سوم ماه رمضان در مؤسسه دارالزهرا گفت:

«کسانی که برای حفظ اقتدار خود دهانها را می‌بندند، سانسور می‌کنند یا اگر رسانه‌ای دارند از طریق آن واقعیت را تقطیع و سانسور می‌کنند و حقایقی را مسکوت می‌گذارند، بذر فساد و تباهی را در جامعه می‌کارند.» وی در بخش دیگری از اعترافاتش، در یک فقره مظلوم‌نمایی و این‌که «باید از مردم در برابر اشتباهاتی که داشته‌ایم عذرخواهی کنیم» با اشاره به کلان‌فساد سیستماتیک افزود:

«امروز شاهدیم که در اثر رشد عامل رابطه و باندبازی در تصمیمات کلان جامعه و فرار از قانون که رسمی برای همه شده است، این همه جنایات و اختلاسهای رسوا در جامعه رخ می‌دهد که مایه شرمندگی است و لطمه‌های بزرگی به جامعه اسلامی ما می‌زند و خسارت عظیمی به اقتصاد کشور زده است.»

 

جامعه‌ای مهیای تلاقی چخماق و باروت 

در تصویری دیگر از واقعیت امروز جامعهٔ ایران که هر روز در کوی و برزن به شکلی با حکومتیان درگیر می‌شوند و فاصلهٔ سکوت را با مقابلهٔ به مثل می‌شکنند، یک تعبیر کافی است تا جامعه‌ای مهیای نفی کامل حاکمیت را و از سویی وحشت دستگاه حاکم را اعتراف کند و هشدار دهد: «ذهنهای باروت گرفته». (روزنامه آفتاب یزد، ۹خرداد ۹۸)

 

فاصلهٔ طبقاتی، آدرس خفیه‌گاههای فساد و جنایت را می‌دهد 

در ریشه‌یابی یک جامعهٔ عصبانی نسبت به حاکم (ولی‌فقیه) و دولت، بهترین آدرس را فاصلهٔ طبقاتی، نورافشانی کرده و نشان می‌دهد. فاصله‌ای که روزبه‌روز دامنهٔ بیش‌تر و ژرفای عمیق‌تر پیدا می‌کند. بیداد فاصلهٔ طبقاتی در سال‌های اخیر بدل به شعله‌ای گشته که همواره از جانب مردم ایران روشن نگاه داشته شده است. شعله‌های بالا گرفتهٔ این دادخواهی هر روز در کوی و برزن و میدان و خیابان شهرهای ایران توسط زنان به‌ستوه آمده و مردان خجل از خانوادهٔ خویش زبانه می‌کشند. آری، تفاوت به ارقام نجومی میل کرده است. تفاوت حتی دیگر بین گفتار رئیس دولت با واقعیت‌های زندگی مردم، سنجیده می‌شود. واقعیت یکی بیش نیست: رشد فاصلهٔ طبقاتی و «افزایش بی‌رویه قیمت کالاها و خدمات مصرفی» (جهان صنعت، ۹خرداد ۹۸). اما به‌قول عارف قزوینی «خوابند وکیلان و خراب‌اند وزیران / بردند به غارت همه سیم و زر ایران». این بیگانگی بی‌حد و حصر بین مردم با حاکمیت و دولت و رئیس دولت، لاجرم چنین تعبیری را موجب گشته که اعتراف به «ذهنهای باروتی شده» است: «تضاد برداشت رئیس جمهور با واقعیت‌های اقتصادی، مردم را عصبانی می‌کند... در حالی که به واسطهٔ نافرجام ماندن سیاست‌گذاریهای دولت، سفرهٔ معیشتی مردم روز‌به‌روز در حال کوچک‌تر شدن است، مسؤلان دولتی تنها مقاومت در برابر هجمه گرانی‌ها و کاهش قدرت خرید را راه‌حل عبور از شرایط کنونی می‌دانند». (جهان صنعت، ۹خرداد ۹۸)

تصویری از «تجلی عینی» عصبانیت عمومی جامعهٔ ایران نسبت به کل حاکمیت، علاوه بر قیامهای پیاپی و اعتراضاتی که هر روز شاهدیم، چنین نمودی هم دارد: «شما الان توی ماشین بنشینید. قبل از تظاهرات دی ۹۶من هر جا می‌رفتم فحش (به نظام) می‌شنیدم. توی اتوبوس، توی مینی‌بوس، همه داشتند فحش می‌دادند. به همه هم فحش می‌دهند و کاری ندارند؛ یعنی به همه فحش می‌دهند. با خودم گفتم این به همین‌جا ختم نمی‌شود. تجلی عینی پیدا خواهد کرد». (تلویزیون رژیم، عماد افروغ، ۵خرداد ۹۸)

 

موش رانت و فساد و گره کور اقتصادی در لانهٔ حاکم و دولت 

هر چه بیدادستیزی مردم ایران علیه حاکمیت ولایت فقیه شعله‌ورتر می‌شود، نور بیشتری بر خفیه‌گاههای بروز رنج و مرارت ناشی از فاصلهٔ طبقاتی می‌اندازد. چگونه باید باور داشت که تمام رشته‌های سیاست و اقتصاد این مملکت در دستان باندهای مشترک چپاول ایران و ایرانی قرار دارد، آنگاه هیچ راه‌حلی برای برون‌رفت از «گره کور بازار اقتصاد کشور» وجود نداشته باشد؟ به‌دلیل رشد بیدادستیزی مردم که به ارکان نظام می‌زند و لاجرم تضادهای باندهایشان را بارزتر می‌کند، شاهد چنین اعتراف‌هایی از ریشه‌داری رانت و فساد در درون نظام هستیم: «در گره کور بازار اقتصادی کشور به‌نظر می‌رسد زمانی می‌توان از آتش سیاست‌های حداکثر فشار آمریکا رهایی یافت که سیاست‌گذار، تمام راههای دستیابی به فساد و رانت سرشار اقتصادی را ببندد و سیاست‌گذاریهایش را به بستن دریچه‌های رانت‌خواری معطوف سازد». (جهان صنعت، ۹خرداد ۹۸)

 

معیشت مردم گروگان «گروه‌های موازی و خاص» 

در چند سطر بعد هم الیگارشی دزدی‌های نجومی در حاکمیت ولایت فقیه و همدستی «گروه‌های موازی و خاص» در غارت دارایی و سرمایهٔ مردم ایران و نیز پشت پرده‌های علت بیکاری و گرانی اذعان می‌شود: «مادامی که سیاست‌گذاریهای عمده دولتی زیر سلطهٔ گروه‌های موازی و گروه‌های خاص قرار داشته باشد تا سیاست‌های اقتصادی را به نفع خود و گروه‌های ذی‌ربط خود تغییر دهند، حتی مقاومت و ایستادگی در برابر هجمهٔ عوامل خارجی نیز مسیر دستیابی به پیروزی را هموار نخواهد کرد؛ چرا که در چنین شرایطی که اقتصاد ایران در سراشیبی سقوط قرار گرفته‌ است، هنوز هم دولتمردان به اشتباهات خود پی نبرده‌اند». (همان منبع)

بارها گفته‌ایم و نوشته‌ایم و مردمان ایران نیز نیک می‌دانند که این وضعیت بحران معیشتی و زیستی که حیات و دم و بازدم مردم را گروگان گرفته، ریشه و بنیادش در سیاست و مدیریتی کلان‌فساد تنیده است. مدیریتی که از قضا به فساد خود آگاه است و عمد دارد با شعور و ذهن و زندگی مردم بازی کند تا چند صباحی بیشتر، حافظ عمر نظام باشد. بازتاب این واقعیت نیز اکنون به‌دلیل دامنه و عمق یافتن بیدادستیزی مردم ایران، به درون حاکمیت ریخته است: «در این میان رئیس دولت نیز خود را به خواب زده است. شاید اگر به خواب فرو رفته بود، می‌توانست بیدار شود؛ اما فردی که خود را به خواب زده، هرگز نمی‌توان بیدار کرد». (همان منبع)

 

مدار نهایی تعیین‌تکلیف در کف بیدادستیزی مردم

ناقوس بیداری و بیدادستیزی مردم ایران، دیریست خواب را از صدارت‌گزینان و مسندنشینان مصادر فساد و جنایت ربوده است. اینک فصلی است که بیدادستیزی ایرانیان علیه اهریمنان عمامه به‌سر، دامنه و عمق بیش‌تر و بیش‌تر یافته و این تضاد آشتی‌ناپذیر، هم درونیان حکومتی را به تعیین‌تکلیف باز هم بیشتری نسبت به باندهای خویش خواهد کشاند و هم مدار نهایی تعیین‌تکلیف مردم را با دستگاه ولایت فقیه، رقم خواهد زد...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/01475458-ba11-4f7b-8f4c-babc9d313481"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات