«ای تو کرده ظلمها چون خوشدلی
از تقاضای مکافی غافلی» (مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش ۴۸)
***
«آن که نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار» (از مثنویهای رودکی)
***
مکافات بلاهت
در گفتارها و نوشتارهای سیاسی گوناگون پیرامون قیام آبان ۹۸، دو موضوع منشأ این تحلیلها هستند: بلاهت خامنهای در دادن فرمان کشتار / بنبست دیکتاتوری ولایت فقیه و کارگزاران آن برای خروج از عواقب بسا بیشتر از محور اول.
یکی از موضوعات و محورهای مهم که نظام را در بنبست، تشتت و چند گانگی در مواضع و پاسخ به خبرنگاران و فشار اجتماعی نشان میدهد، آمار واقعی جانباختگان و شهدای این قیام است. آنچه تاکنون رژیم از خود بروز داده و ادامه میدهد، سیاست دنبال فرج از این ستون به آن ستون است. همین رویکرد، گویای بار شدن فاجعهای بر نظام است که ناشی از همان بلاهت تجویز کشتار توسط خامنهای میباشد.
خامنهای و روحانی در این سیاست میخواهند مانور بدهند و زمان بخرند تا موضوع را فرسایشی کرده و چون همهٔ پروندههای مشابه پیشین، آن را باز و رها شده و بیپاسخ بگذارند و یا در نهایت با اطلاعیهای از جانب وزارت کشور یا قوه قضاییه و ارائهٔ چند آمار ساختگی، سر آن را همبیاورند. همین عامل هم موضوع را از منظر داخلی و بینالمللی و بهطور خاص خانوادهٔ شهیدان، عاملی برای تشدید فشار بر روی رژیم جهت اعتراف به آمار دقیق شهدا کرده است.
تفاوت جنایت اینبار با قبلیها
بنابراین تاکتیک رژیم هر چقدر هم ادامه داشته باشد، ناشی از سنگینیِ فشاری است که بر اثر جنایات حیرتانگیزش، مکافات آن را به صحنهٔ اجتماعی و بینالمللی خواهد کشاند. بازتابهای درونی رژیم و شقه و شکافهای ناشی از این جنایت، هوشیاری اجتماعی همراه با دنبالههای آثار قیام و سماجت برای اعلام تعداد شهیدان و نیز فعالیتهای بینالمللی در همین خصوص، تفاوت بارز چنین وضعیت و مختصاتی را با قیامهای پیشین گواهی میدهند. این یک جنبه از بار سنگین جنایت بر دستان خامنهای و روحانی است.
از طرفی تمام شواهد ۴دهه گذشته در نمونههای مشابه گواهی میدهند که خامنهای و روحانی و کارگزارانٍ دست در جنایت تحتامرشان هرگز آمار واقعی جان باختگان قیام آبان ۹۸ را اعلام نخواهند کرد. این سیاست، یک سریال عجین شده با پیشینهٔ عمر نظام دارد. چنین سیاستی در رژیم آخوندی از خمینی تا خامنهای یک تاکتیک لو رفته بوده و چون ریشه در بیشترین جنایت و تباهی برای حفظ نظام داشته و دارد که با سقوط این رژیم رابطهای مستقیم پیدا میکند.
۴۰سال پروندههای باز و بیسرانجام
داستانهای مبتذل تحقیق و حقیقتیابی در این نظام ید طولایی دارند و هیچکدام هم به سرانجام نرسیده و برای هیچ مخاطبی هم هیچ واقعیتی را معلوم نکردهاند. همهٔ این پروندهها حتی به قدمت ۴۰سال و ۲۲سال و ۱۰سال و... باز و بینتیجه ماندهاند. چند نمونه:
تشکیل کمیته تحقیق پیرامون شایعهٔ شکنجه در زمستان سال ۱۳۵۹،
تشکیل کمیته تحقیق پیرامون قتلهای زنجیرهای در پاییز سال ۱۳۷۷،
تشکیل کمیته تحقیق پیرامون شکنجه در کهریزک در جریان قیام ۸۸،
تحقیق پیرامون اختلاسهای میلیاردی توسط وابستگان نظام،
تحقیق پیرامون ابعاد فساد در قوه قضاییه در یک سال گذشته
و چندین نمونه از این بازیهای دیکتاتوریها که هرگز هم به نتیجه و سرانجام نمیرسند و هیچ گزارشی به هیچ احدی حتی در درون نظام هم داده نمیشود!
علت در یک چیز بیشتر نیست و آن مطلق بودن ولیفقیه و پاسخگو نبودن به هیچ احدی در قبال جنایات و دزدیها و فسادهایی که از سلطنت وی ناشی میشود.
بنابراین چشم دوختن به اینکه مثلاً روزی گزارش دقیق و بهقول کارگزاران نظام «تفکیک شده» از آمار کشتهشدگان قیام آبان ارائه شود، آب در هاون کوفتن است. مصداق واضح آن هم همین تمثیل رایج خودمان است که «چاقو دستهاش را نمیبرد». کدام چاقو؟ تیغهٔ چاقوی امر و تجویز خامنهای برای کشتار و بعد دستان جانیان بالفطرهٔ ولایی بر دستهٔ این چاقو که مردم ایران نمونههای بسیارش را در شلیک مستقیم به خودشان و فرزندانشان دیدهاند و برخی تصاویر آن هم جهانی شده است.
سیرک مجالس یزیدی
تصمیم طفره رفتن خامنهای برای گریز از مکافات آمار سنگین تعداد جان باختگان قیام آبان را همگان در گسیل داشتن جانیانی مثل شمخانی و لیلا واثقی به جانب خانوادههای شهدا مشاهد کردند. به راهانداختن مجالس یزیدی فوق و نیز سیرکهای مشابه در مجلس آخوندی و مصاحبههای سخنگوی دولت، از دلایل قوی تصمیم برای پوشاندن دامنه و عمق جنایت و بهطور خاص آمار و ارقام واقعی تعداد شهیدان قیام آبان ۹۸ هستند.
در پشت دیوار قطور بنبست چه خبر است؟
اصل موضوع چیست؟ اصل موضوع این است که حجم جنایات ناشی از دستور آتش بهاختیار خامنهای آنقدر وسیع و حیرتانگیز است که بازتاب اجتماعی و داخلی و نیز انعکاس و مواضع جهانی نسبت به آن، رژیم را در بازیکردن با اعداد و ارقام و جملهپردازی در جلسهٔ دولت، مصاحبه سخنگوی آن و گفتارهای متناقض تلویزیونی و مطبوعاتی فرو برده است. این وضعیت باعث شده که تلاطم پشت تلاطم و بحران پشت بحران در دورن نظام به گردش درآید و هر روز اوضاع را علیه رژیم بیشتر تشدید کند و دیوار بنبست را قطورتر نماید.
بنابراین اکنون بر سر آمار واقعیِ شهیدان قیام آبان ۹۸ دو جبهه مردم و جهان و جبهه حکومت آخوندی تشکیل شده است. دو جبههای که دامنه و عمق جبههبندی بین جامعه و دنیا با حاکمیت ولایت فقیه را گستردهتر و عمیقتر نموده است. بین این دو جبهه همانطور که اشاره شد، دیوار قطوری برپا شده است. آن سوی این دیوار قطور، بنبست خامنهای و روحانی و چارهجویی برای راست و ریس کردن اعداد و ارقام جنایاتشان است؛ این سوی این دیوار، هوشیاری، سماجت، افشاگری، یافتن حتی یک شهید و اسم و تصویر او و پیش بردن ادامهٔ قیام از طریق اعلام واقعی تعداد جانباختگان آن است. بنابراین بر سر آمار شهیدان، نبردی داخلی و جهانی با نظام آخوندی در جریان است.
رجوع به مطبوعات حکومتی و تلویزیون آن و اظهارات مجلسیان و کارگزارانش نشان میدهند که آثار و حجم جنایت، دامن خامنهای و روحانی را سخت گرفته و کل نظام را به تب و تاب و تناقض و شقه و بحران کشانده است. در جبهه مقابل اما شاهدیم که حقیقتاً تکتک شهیدان قیام آبان ۹۸ در حال نبرد و روشنگری و ستارگان دنبالهدار قیامشان هستند.
نتیجهٔ سرنوشتساز مسؤلیتی ملی و میهنی
واقعیت محکم دیگری که گریبان نظام را گرفته و بیشتر در بنبست فرو برده، این است که سازمان مجاهدین خلق تاکنون اسامی ۶۰۱شهید و تصاویر بسیاری از آنها را منتشر کرده است. دقیق بودن این تحقیق و انتشار جهانی آن از جانب هیچ ارگان و خانواده و بستگان شهیدان اعلام شده مورد تردید یا نفی قرار نگرفته است. از طرفی این آمار بهعنوان منبع قابل اعتماد مراجع جهانی واقع شده است.
از این واقعیت میتوان این نتیجه را گرفت که کنکاش و جستجو برای یافتن شهدا و اسامی و تصویر و آمار واقعی آنها، یکی از مراحل نبرد کنونی با نظام ولایت در ادامهٔ قیام آبان ۹۸ است. این فعالیت را بهمثابه کاروان استمرار قیام آبان علیه حکم تیر خامنهای به جلادان جمهوری آخوندی، باید وظیفه و مسئولیت ملی و میهنی و نیز پیوند و میثاقمان با شهیدان والاتبار آزادی بدانیم. کارزاری که مکافات جنایات را برای خامنهای و روحانی هر دم سنگینتر و پر بهاتر کرده و کشتی نظام آخوندی را دچار تلاطم درونی و بیرونی و نتیجهٔ سرنوشتساز آن نموده است.