در زندگی هر نسلی، بلندیهایی هستند که سنجشناپذیرند. این بلندیها را هر چه تعبیر و توصیف کنیم، گویی نمیتوانیم بهجانب ادای حق معنا و جایگاهشان نیل کنیم. ماه خرداد یکی از این بلندیها در تاریخ کشور ما است.
در خرداد، همهی دستآوردهای زمان و تجربههای نسلهای پنج دههٔ ایران به دیدار هم میرسند. در خرداد، تمام قیامهای سالهای اخیر و پایداری چهار دههٔ نسلهای باز آمده از ۳۰خرداد و ۸۸ تا ۱۴۰۱، در سیر و گردش تکامل اجتماعیشان یکدیگر را تلاقی میکنند.
نسل ۳۰خرداد، نسلیست که از بالای «دار»ها جهید و هماینک با نسلهای دهههای ۷۰ و ۸۰ پیوند خورده است.
از خرداد ۱۳۵۱ تا خرداد ۱۳۶۰ و از ۱۳۸۸ تا هماکنون، یک سفر تاریخی با مشعل آزادی را داریم. این سفر با خاطرههایش، داستان عزیمت میهن و خلقی به جانب سپیدهیی گشت که نسل پشت نسل در گذار از شبانههای ظلام دیکتاتورها، بارها و بارها تجربه کرد که «افعی، هرگز کبوتر نمیزاید». در این سفر اینک نسلها با درد و عشق مشترکشان به هم رسیدهاند. اینک فصل پیوند نسلها و بشارت نوین تحقق آزادی است. همهی هراس این هفتهها و ماههای اخیر حاکمیت آخوندی از این است که روح و خاطر و آرمان مشترک این نسلها ویران نشده است و به نسلهای بعد از خود پیوند خوردهاند.
لئو تولستوی در رمان عظیم «جنگ و صلح» گفته است: «زمان، قویترین نیرویی است که از پس هر دشمنی برمیآید».
مردم ایران و نسلهای پیاپیِ پنج دههٔ گذشته، در بستر زمان به دو واقعیت مسلم و آشکار و تجربی رسیدهاند:
۱ ـ رژیم آخوندی از خمینی تا خامنهای ظرفیت تاریخی، استعداد ایدئولوژیکی و ماهیت پاسخ به تغییر را ندارد.
۲ ـ در برابر چنین ساختاری از ظرفیت و استعداد و ماهیت، فقط و فقط نیروهایی میتوانند ماندگار باشند که با تمامیت آن در نبرد و مرزبندی قاطع بمانند.
جامعهٔ ما در سیر پیشرفت تکامل اجتماعیاش بسیار راهها پیموده است. کدام جامعه؟ جامعهیی که همیشه گرفتار اندیشهٔ دیکتاتوری و سیاست دیکتاتورها بوده است. مشکل اصلی جامعهٔ ما در وهلهٔ نخست، وجود مداوم اندیشهٔ دیکتاتوری است. موضوع مبرم تکامل اجتماعی جامعهٔ ما نیز نبرد مداوم با دیکتاتوری و رسیدن به ضرورت بدون جایگزین آزادی است.
برخورد علمی این نیست که چون خمینی همهچیز را خراب کرد، پس اصل و سابقهٔ پیشین جنبشها و رؤیاها و آرزوهای تاریخی مردم برای رسیدن به آزادی اشکال داشته است.
این نگاه ناشی از نداشتن آگاهی تاریخی نسبت به تحولات و ضرورتهای مسیر تکامل اجتماعی یک جامعه میباشد.
این نگاه مغلوب تبلیغات دیکتاتور و لابیهای مزدبگیرش و مرعوب جنایات دستگاه حاکمیت ولایت فقیه است.
این نگاه، توان تفکیک زمینهسازان تاریخی را از دزدان و راهزنانی مثل خمینیها در جنبشهای معاصر و هماکنون ایران ندارد.
وقتی به تلاقی نسلها در ایستگاه ماه خرداد تأمل میکنیم، درمییابیم که هنوزآرزو، تکاپو و پویش وارثان نسلهای آرمان آزادی و برابری در پیوند با نسلهای پس از خویش، پاسخ آزادی بیان و اندیشه، برابری زن و مرد و عدالت اجتماعی در مقابل ارتجاع ضدبشر ولایت فقیهی است. شعلهٔ آزادیستان نسلهای متلاقی در خردادها، هرگز در تاریخ صد ساله و پنجاه سالهٔ اخیر ایران خاموش نشده و هماینک بسیار فروزانتر در سراسر ایرانزمین جاریست.