بیچاره جلاد، گمان میکند با شکستن، گسستن و دریدن و بریدن و سوزاندن میتواند صورت مسألهٔ قیام و سرنگونی را از متن جامعه برچیند، از قضا با این اقدامات قیام را بیشتر میگستراند و دامن میزند.
پهلوان نوید با شکستن سنگ مزار شکسته نمیشود، برمیخیزد و در هیأت هزاران تن دیگر به راه میافتد و شورشهای جدید را سازمان میدهد.
تخریب مزار نوید شورشگر
گزمههای حکومت در تاریخ ۲۸آذر۹۹ به مزار و آرامگاه پهلوان نوید افکاری در روستای سنگر از توابع شهرستان سپیدان فارس هجوم برده و مغولوار آن را در هم شکستهاند؛ آنگونه که وقتی به آن مینگری گویا لشگری از گراز بر آن گذشته است. خبر در اینجا تمام نمیشود. گزمههای ولایی پیش از اقدام به این جنایت شنیع، پدر و برادر نوید، حسین و حمید افکاری را بازداشت کرده و با خود میبرند؛ البته این بازداشت در هراس از واکنش مردم دیری نمیپاید و حکومت مجبور میشود، چند ساعت بعد آنها را آزاد کند. جرم خانوادهٔ داغدار افکاری این است که به خواستههای ذلتبار حکومت تن ندادهاند.
خواهر نوید، الهام افکاری با انتشار عکسی در اینستاگرام خود، در مورد این یورش مغولوار نوشته است:
«اینجا میدان جنگ نیست، اینجا مزار نویدمان است که ریختند و بردند و ویران کردند». وی همچنین نوشت: «تخریب کنید، بازداشت کنید، با یاد و نام نوید در دلها چه میکنید».
شکستن سنگ مزار شهیدان و سابقهٔ آن
آخوندهای سفاک حاکم بر ایران، این رسم شنیع و نکوهشبار را از سلف خود در دوران صفوی فرا گرفتهاند. رحم نکردن به قربانیان، جانباختگان و از دنیا رفتگان و شکستن سنگ مزار آنان، عملکردی است که آن را آخوندها و اسلافشان در ایران باب کردهاند.
این رسم شنیع از همان سالهای آغازین حاکمیت ارتجاعی آخوندها، آغاز شد و تا امروز ادامه یافته است. همگان به یاد دارند که پیشوای کبیر نهضت ملی ایران، دکتر محمد مصدق وصیت کرده بود که او را در کنار شهیدان قیام ۳۰تیر به خاک بسپارند. شاه از اجابت این خواست طفره رفت. بعد از سقوط شاه، یک یادمان سنگی به یاد پیشوای فقید آزادی در ابنبابویه از سوی دوستداران او نصب گردید. یک هفته طول نکشید که این یادمان را چماقداران خمینی واژگون کرده و درهم شکستند.
حمله به سنگهای مزار شهیدان حتی سنگ مزار بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران و شهیدان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را نیز شامل شد. یورش برندگان تحریک شده با موعظهٔ آخوندها در این زمینه روی آریامهر را سفید و کار نیمهتمام او را تمام کردند.
تعرض به سنگ قبرهای شهیدان تیرباران شده در سال۶۰، ممنوع کردن ساختن سنگقبر و یادمان برای آنها، محو محلهای دفن و... از جملهٔ این کارنامهٔ نفرتبار و جنایتورزانه است.
سوزناکترین و در عینحال تکاندهندهترین تراژدی، محو و یکسانسازی گور دستجمعی قهرمانان اعدام شده در کشتار تابستان۶۷ است. مزار خاوران ـ که از سوی خانوادهٔ اعدامشدگان به سمبلی برای قتلعام هولناک تبدیل شده بود ـ بارها مورد هجوم عملهٔ حکومت واقع شد. سنگ مزارهای آن را با بولدوزر خراب کرده و در آن محل درخت کاشتند. جنایت به اینجا ختم نمیشود. شخم زدن مزار آنان و ساختن ساختمان بر روی اجسادشان برای فراموشسازی و حذف صورت مسألهٔ این قتلعام هنوز که هنوز است ادامه دارد.
شگفت آن که سنگ مزار احمد شاملو، در صحن امامزاده طاهر، شاعر ملی ایران نیز از این تعرضها مصون نمانده است. در این زمره همچنین میتوان از مزار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری نام برد.
یادمان نرفته است که وحوش نیروی قدس در عراق، در سال۱۳۹۲ به سنگ مزار شهیدان مجاهد خلق، یادمانها و یادبودها در قطعهٔ مروارید (واقع در اشرف) نیز یورش برده و آنها را درهم شکستند.
شلیک به سنگ مزار ندا آقا سلطان از شهدای قیام۸۸ و نیز تخریب سنگقبر عبدالله لرستانی، از شهیدان قیام آبان۹۸ در خوزستان نمونههایی از باز کشتار این شهیدان در استبداد خونریز دینی است.
علت تخریب مزار نوید
در ادامهٔ یورش به سنگ مزار جانباختگان قیام، اکنون شاهد تخریب وحشیانهٔ مزار پهلوان نوید افکاری هستیم. این در حالی است که دو برادر دیگر نوید، وحید و حبیب افکاری که با خود او بازداشت، زندانی شده و تحت شکنجه قرار گرفته بودند، هنوز در زندان به سر میبرند و سرنوشت آنها در هالهای از ابهام قرار دارد. بر اساس احکام بیدادگاههای آخوندی، وحید افکاری به ۵۴سال و ۶ماه زندان و ۷۴ضربه شلاق و حبیب افکاری به ۲۷سال و ۳ماه زندان و ۷۴ضربه شلاق محکوم شدهاند.
سؤال این است که چرا نظام جهنمی ولایت فقیه، با آن که میداند تخریب مزار جانباختگان در تمامی فرهنگها، تمدنها، آیینها و ادیان، عملی مطرود، ضدبشری و شایان نکوهش است، باز به این جنایت ادامه میدهد. چه هراسی او را واداشته است که افسارگسیخته و هیستریک این اقدام دافعه برانگیز را پی بگیرد و تبعات آن را به جان بخرد؟
اسطورهها با شکستن سنگ مزار نمیشکنند
بیگمان پاسخ یکی بیش نیست. وحشت از تبدیل شدن مزار قهرمانان ملی و شهیدان قیام، به یک مرکز برای گردهمایی خانوادهٔ شهیدان، زندانیان قیام و مردمی که از این حکومت منزجر و خون به دل هستند. حتی گذاشتن یک سنگقبر ساده بر گور یک قهرمان، میتواند او را در باور مردمی که شیفتهٔ او هستند، زنده و حی و حاضر نگهدارد و رسمش را تکثیر کند. این اسطوره مادامی که هست منبع الهام و انگیزش است و میتواند برای حکومت خطرناک باشد. زیرا نویدها، عبدالله لرستانیها، مصطفی صالحیها و کهکشانی از ستارگان خونینجامهٔ آزادی در وجدان بیدار جامعه حضور دارند و حضورشان فراخوانی همیشگی به همبستگی و قیام برای ریشهکن نمودن استبداد دینی است.
بیچاره جلاد، گمان میکند با شکستن، گسستن و دریدن و بریدن و سوزاندن میتواند صورت مسألهٔ قیام و سرنگونی را از متن جامعه برچیند، از قضا با این اقدامات قیام را بیشتر میگستراند و دامن میزند.
پهلوان نوید با شکستن سنگ مزار شکسته نمیشود، برمیخیزد و در هیأت هزاران تن دیگر به راه میافتد و شورشهای جدید را سازمان میدهد.
«حرف ما و مردم ما هم مانند روزگار شاه خطاب به دژخیم خلق و جلاد قرن این است که: بگیر، ببند، بکش، گور خود کنی بهدست خود! این منطق خدشهناپذیر تاریخ و تکامل و مبارزات رهائیبخش خلقهاست». (مسعود رجوی. پیام شمارهٔ ۱۶. ۲۶آبان۹۸)