در جریان کنفرانس بینالمللی «ایران آزاد ۱۴۰۴»، جودی اسگرو، نماینده باسابقه پارلمان کانادا و وزیر سابق مهاجرت و شهروندی، با سخنانی صریح و پرطنین، حمایت بیقید و شرط خود از آرمان مردم ایران برای دستیابی به یک جمهوری دموکراتیک را اعلام کرد. اظهارات وی علاوه بر یک موضعگیری سیاسی روشن در قبال وضعیت وخیم حقوقبشر و سرکوب ساختاری در ایران، نوعی فراخوان اخلاقی به جامعه جهانی برای پایان دادن به سکوت در برابر جنایات فاشیسم دینی است.
نکته محوری در سخنرانی اسگرو، تأکید بر رشد فزاینده آگاهی جهانی نسبت به ماهیت رژیم حاکم بر ایران بود. او اذعان کرد که تا همین اواخر، بسیاری از کشورهای جهان نسبت به نقش ویرانگر این رژیم بنیادگرا در خاورمیانه، بهویژه در برافروختن آتش جنگ و تروریسم، چشم خود را بسته بودند. اما امروز، به لطف افشاگریهای دقیق و مستمر شورای ملی مقاومت ایران، این پردهها در حال کنار رفتن است. اسگرو با صراحت اعلام کرد که «فقط بهخاطر کار شورای ملی مقاومت ایران است که این حقیقتها آشکار شدهاند»
سخنان اسگرو بهعنوان یک نماینده دموکراتیک غربی و حمایت آشکار او از یک نیروی مقاومت سازمانیافته، حامل پیام نو قابل توجهی برای معادلات آینده ایران است: دوران بیتوجهی به صدای مردم و تکیهزدن بر تحلیلهای دستگاههای رسمی و لابیهای قدرت، به پایان رسیده است. امروز نقش مردم ایران و نیروی مقاومت، دیگر یک مؤلفه فرعی یا حاشیهای نیست، بلکه قطعه گمشدهای است که دارد جایگاه خود را در پازل سیاست بینالملل پیدا میکند.
در بخشی دیگر از سخنان خود، اسگرو به آمار هولناک اعدامها در ایران اشاره کرد؛ آماری که ایران را در صدر فهرست جهانی قرار داده است. بیش از ۱۱۰۰ مورد اعدام تنها در ۹ ماه گذشته، دهها زندانی سیاسی در صف اعدام، و رشد فزاینده خشونت دولتی علیه معترضان، تصویری دهشتناک از وضعیت حقوقبشر در جمهوری اسلامی ارائه میدهد. این آمارها از سوی نهادهایی مانند عفو بینالملل منتشر شدهاند و مشروعیت بینالمللی آنها انکارناپذیر است.
نکته قابلتأمل در سخنرانی اسگرو، ارجاع مکرر او به قدرت اراده و انتخاب آگاهانه مردم ایران است. او با نقل قولی از لستر پیرسون، نخستوزیر پیشین کانادا، گفت: «آخرین آزادی انسان این است که نگرش خود را انتخاب کند». به اعتقاد او، مردم ایران این انتخاب را کردهاند؛ آنها نه سلطنت را میخواهند، نه جمهوری اسلامی را. آنها بهدنبال نظامی دموکراتیک و جمهوریای متکی بر رأی آزاد مردم هستند. شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» دقیقاً همین پیام را در بر دارد: طرد کامل کامل دیکتاتوری در هر شکل و لباسی.
در این راستا، اسگرو با لحنی هشدارآمیز به نقش آلترناتیوهای جعلی مانند رضا پهلوی اشاره کرد. او ضمن تأکید بر اینکه مردم ایران سلطنت را بهعنوان یک دیکتاتوری سرکوبگر رد کردهاند، هشدار داد که تلاش برای بازگرداندن چهرههای نمادین دوران استبداد، تنها به پراکندگی نیروها و تضعیف جبهه مردم منجر خواهد شد.
یکی از نقاط اوج سخنرانی، اشاره به تصویب دوحزبی طرح ۱۰ مادهای مریم رجوی در کنگره ایالات متحده بود. این طرح، که اصولی چون جدایی دین از دولت، لغو حکم اعدام، آزادیهای اساسی، و نظام چندحزبی را در بر دارد، به باور اسگرو، صدای واقعی مردم ایران را نمایندگی میکند. این حمایت سیاسی و حقوقی از یک آلترناتیو دموکراتیک، نوید آن را میدهد که تحولات سیاسی آینده ایران، بیشازپیش در مدار مقاومت سازمانیافته و مبتنی بر ارزشهای دموکراتیک شکل خواهد گرفت.
در پایان، اسگرو این جمله از مارگارت اتوود را خاطرنشان کرد:
«در پایان، ما نه سخنان دشمنانمان، بلکه سکوت دوستانمان را به یاد خواهیم آورد»
او با نقلقول این گفتاورد، تلویحاً جامعه جهانی را مخاطب قرار داد و تأکید کرد که امروز وقت سکوت نیست.
وی در حالیکه به سابقه طولانی خود در شرکت در گردهماییهای مقاومت اشاره کرد، با اطمینان گفت که «تغییر نزدیک است» و «ایران آزاد، تحققیافتنی است»
سخنان جودی اسگرو را میتوان نشانهای از شکلگیری اجماع جدیدی در سطح بینالمللی دانست: اجماعی که نهتنها فاشیسم دینی را بهعنوان رژیمی ناقض حقوقبشر و تهدیدی منطقهیی میبیند، بلکه در حال شناسایی و حمایت فعال از بدیل سیاسی آن یعنی مقاومت دموکراتیک ایران نیز هست. در این چشمانداز، مسئولیت سیاستگذاران جهانی نه در مماشات، که در اتخاذ مواضع صریح، همبسته و شفاف با ملت ایران است.
سکوت، بهمعنای همدستی با این بدترین دشمن ایران و جهان است.