مردم ایران درگیر خطیرترین نبرد خود با حاکمیت ارتجاعی ولایت فقیه هستند که هلاک کننده حرث و نسل است. نظام غارتگر و فاسدی که محصول حاکمیت سرکوبگرانهاش بعد از ۴۲سال جامعهیی با بیش از ۶۰میلیون زیر خط فقر و یک تورم غول آساست. در این نظام فاشیستی بیکاری به مرز بحران رسیده است. رشد اقتصادی و تولید به زیر صفر رفته است. سفرههای مردم خالی و کرونا و نبود واکسن و هزینه درمان و مرگ عزیزان هم تمامی ندارد. کار به آنجا کشیده شده است که عموم کارشناسان رژیم آخوندی وحشتزده از پیآمد های اجتماعی این وضعیت، (یعنی خیزش و قیام) به دفعات به سران رژیم آخوندی هشدار میدهند.
طبقه کارگر ایران و بازنشستگان این استثمارشدهها و خانوادههایشان، نزدیک به ۴۸میلیون تن از هموطنانمان را در بر میگیرد. تقریباً ۶۰درصد از مردم ایران زیر هر خط فقری قرار دارند که کیلومترها با استاندارهای جهانی فاصله دارد. افزایش مستمر تورم و گرانی و رشد شتابان نقدینگی سفره مردمان را خالی کرده است. و در حالیکه خط فقر ۱۰میلیون تومان است با اینکه دستمزدها برای آنانکه کار دارند حداکثر یک چهارم آن است.
پایان هر سال یک جنگ و ستیز دائمی بین نمایندگانی از اقشار کارگری که توسط رژیم آخوندی مورد تأیید هستند از یکسو و دولتمردان و کارفرمایان بخش مثلا خصوصی از سو دیگر در میگیرد تا میزان دستمزد سال آینده را تعیین کنند. بهرحال سال گذشته این مناقشه با افزایش چند درصدی به دستمزد کارگران به پایان رسید و گرچه نمایندگان کارگران از قبول آن خودداری کردند با این وجود غول خونآشام تورم پشت درب آن جلسه برای بلعیدن آن اضافه کذایی ایستاده بود. پس از جر و بحثهای بیحاصل در نهایت دستمزد پایه به رقم دو میلیون و ششصد هزار تومان رسید.
«تورم» افسارگسیخته
سید علی مددزاده یکی از مقامات ارشد سازمان برنامه رژیم که از سال۱۳۹۷ بهعنوان مشاور معاونت اقتصادی سازمان برنامه و بودجه فعالیت میکند درباره بحران تورم افسارگسیخته میگوید: «اقتصاد ایران در سال۱۴۰۰ بیش از همیشه در معرض خطر رشد نقدینگی و تورم فزاینده قرار دارد. تمایل دولت کنونی به هزینه کرد بیشتر برای به یادگار گذاشتن خاطرات خوب و شیفتگی دولت آینده برای بالا بردن مخارج بهمنظور عمل به وعدههای بسیار، بزرگترین تهدید است... مهمترین مسأله کنونی اقتصاد، تورم است... . . وضعیت اقتصاد کشور از نظر کلیاتی چون تحریم و رکود تورمی مانند سال۱۳۹۲ یعنی آغاز دوره فعالیت این دولت است و از منظر شاخصهای اقتصادی و اجتماعی، شرایط بهمراتب بدتر و وخیم تر»
وی همچنین اعتراف میکند که در سالهای اخیر «حداقل چهار اشتباه استراتژیک صورت گرفت که کاملاً به زیان اقتصاد کشور گردید. پایین نگهداشتن نرخ ارز و (دلار ۴۲۰۰تومانی جهانگیری)، بورسبازیهای زیان بخش، خروج سرمایه از کشور و کسری بودجه منجر به رشد نقدینگی، که هر کدام ضربات جدی به اقتصاد وارد کردند و ثمره تلخ آن هم تورم شتابان بود».
در نهایت هم از منظر وی: «کسری بودجه، رشد نقدینگی، تورم و فضای منفی کسبوکار، سال۹۹ را به یکی از بدترین سالهای اقتصادی کشور تبدیل کرد و سیاستگذار هم نهتنها به کمک نیآمد که کار را بدتر کرد».
او هم مانند اغلب کارشناسان رژیم آخوندی بر این باور است که «همه این اتفاقهای بد و بحرانهای مقطعی که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم، ناشی از خطاهای راهبردی گذشته است... . اما خطر اصلی بازار مرغ و گندم نیست بلکه مهمترین مسأله تورم فزاینده است»
افزایش تورم؛ بازی با آتش
کارشناس ارشد دیگر رژیم آخوندی مسعود نیلی است که مرتب نسبت به وخامت اوضاع و ردیف شدن بحرانها و ابر چالشهای اقتصادی بهخصوص شتاب بیامان تورم هشدار میدهد و در آخر هم امیدی ندارد که گوش شنوایی برای این نگرانیها پیدا شود. وی میگوید: «دولت سیزدهم (رئیسی) زمین بازی بزرگی در اقتصاد ندارد و در شرایطی نیست که بتواند تاکتیکهای متفاوتی اجرا کند. با این حال دمدستترین کار، دمیدن در تنور نقدینگی است که تورم را بهشدت افزایش میدهد. این کار مانند بازی با آتش است» (تجارت فردا۱۴مرداد۱۴۰۰)
وی در تشریح وضعیت بحرانی در سال جاری تأکید میکند «در واقع سالی که نیمه اولش پایان حضور یک رئیس جمهور و نیمه دومش آغاز به کار رئیسجمهور بعدی است، خطرناکترین دوره برای بودجه است»
عاقبت کار
باید خاطرنشان کرد دهه۹۰ با تمام مصیبت هایش به پایان رسید، دههای که مردم ایران تجربههای سختی را پشت سر گذاشتند و با کورانهای بزرگی دست و پنجه نرم کردند. اما بحرانهای اقتصادی آن همچنان بر قوت خود باقی مانده و به اتمام نرسیدهاند؛ ابرچالشهایی بر روی هم افتاده به سال۱۴۰۰ منتقل شدهاند. اما از هماکنون که نیمی از این سال گذشته است کارگزاران و کارشناسان رژیم آخوندی هیچ روزنهای و کور سویی در پیش چشم نمیبینند. همچنان سفرههای مردم ایران خالی است. زخم کرونا بر پیکرها ماندگار است و بیکاری و بیخانمانی بیانتهاست.
اکنون دیگر آن روی سکه این همه جنایت و فساد، جامعهیی عاصی و آماده و عبور کرده از کلیت نظام که شعارش مرگ بر دیکتاتور و مرک بر خامنهای است و راهحلش برای تمامی مشکلات و سختیها این است که «تا آخوند کفن نشود این وطن وطن نشود».