یکی از وجوه برجستهٔ حاکمیت آخوندها، سامانهسازی هدفمند برای هر چه بیشتر کردن فاصلهٔ طبقاتی در جامعهٔ ایران است. علت این سامانهسازی، تأمین حداکثر پشتیبانی مالی و اقتصادی برای حفظ نظام میباشد.
تمام اظهار لحیههای کارگزاران این رژیم در نمازهای ریایی جمعه و باقی تریبونهای نظام در باب لزوم بهبودسازی وضعیت معیشت مردم و پایین آوردن نرخ اقلام زندگی، فقط برای منحرف کردن اذهان مستمعین خودیِ نظام و نانخورهای آن است.
کارشناسان نظام بارها اعلام کردهاند رشد روزافزون فاصلهٔ طبقاتی باعث از بین رفتن طبقهٔ متوسط شده و اکنون فقط دو طبقهٔ فقیر و سرمایهدار وجود دارند، حاکمیت سیاسی هم فقط بر طبقهٔ سرمایهدار تکیه دارد.
رشد فاصلهٔ طبقاتی، نظام کارگری و نظام آموزش و پرورش ایران را درنوردیده است. غلبهٔ مدارس و نظام آموزشی خصوصی بر مدارس دولتی، یک سیاست پروردهشده توسط خود حکومت است. یادآوری اینکه غلبهٔ معلمان حوزههای آخوندی بر معلمان غیرحوزوی نیز یک سیاست حکومتی است که با نظارت شخص ولیفقیه پیش برده شده است. تلاش مداوم برای حذف فرهنگ و تاریخ ایران از کتابهای مدارس نیز مشمول همین پروژهٔ حکومتی میباشد.
شتاب گرفتن و قدرت یافتن مدارس خصوصی تحت نظارت آموزش و پرورش نظام آخوندها، کمکم به یک کارتل اقتصادی تبدیل میشود. بیمقدار شدن و طرد شدن مدارس دولتی در سایهٔ پیش بردن همین سیاست است. ترک تحصیلهای مداوم دانشآموزان و پیوستنشان به لشکرهای کودکان کار و کودکان خیابانی و زبالهگرد نیز مشمول همین شتاب در خصوصیسازی مدارس و بریدن نفس خانوادهها برای تأمین مخارج باسواد شدن فرزندانشان است.
در جدیدترین نمونه از غارت خانوادهها و چپاول والدین دانشآموزان، شاهد شهریهٔ ۶۵میلیون و ۴۰۰هزار تومانی برای ثبتنام در مدارس غیردولتی هستیم!
سایت حکومتی جوان در تاریخ ۴تیر ۱۴۰۲ اعلام نموده است:
«رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی، خالی کردن جیب والدین را قانونی کرد! بر اساس قوانین جدید، این مدارس مجاز هستند تا ۶۵میلیون و ۴۰۰هزار تومان، شهریه تحصیل دریافت کنند. تحصیلی که طبق قانون اساسی باید رایگان میبود».
در اردیبهشت ۱۴۰۲ حداقل حقوق کارگران ۷میلیون تومان اعلام شد. با این حساب شهریهٔ یک سال تحصیلی برای یک دانشآموز خانوادهٔ کارگری حدود ۹میلیون و ۴۰۰هزار تومان خواهد شد! این شهریه چه پیامی برای کارگران و مزدبگیران و زحمتکشان دارد؟ آیا جز بیرون کشیدن بچههایشان از مدارس و گسیل آنها به ارتش کودکان کار؟
همین رسانهٔ حکومتی اشاره دارد بر آثار مخرب چنین سازوکار آموزشی بر روح و روان و فکر دانشآموزان تا از همان کودکی در نظام آموزشی حاکمیت ملایان، «پول» و تفکر طبقاتی را تنها راه چارهٔ خود بدانند:
«کودکان را با این تفکر پرورش میدهند که پایه همهچیز بر اساس «پول» بنا شده است و تا پول نباشد هیچچیز نمیتواند داشته باشد».
مسیر رشد فاصلهٔ طبقاتی و سیطرهٔ این سامانهسازی بر آموزش و پرورش، یک کاربست حکومتی با هدف رونق دادن به قدرت مالی حاکمیت است. کاربستی که باید اتحاد ثروت و قدرت را برای سلطهگری سیاسی تضمین کند. به ادامهٔ یادداشت رسانهٔ حکومتی جوان دقت کنید:
«مدارس غیردولتی هر چقدر میگذرد زورشان بیشتر و بیشتر میشود؛ چرا که گردش مالی و قدرت پنهان مدارس غیردولتی آنقدر زیاد است که مانع از شنیده شدن صدای کارشناسان آموزشی و رسانهها میشود».
از همین سازوکار منطبق بر اولویتهای نظام آخوندی است که آموزش و پرورش هم جنبههای آموزشی و پرورشیاش از حیز انتفاع خارج میشود و تبدیل به ارگانی به موازات چپاولخانهها و نهادهای دیگر حکومتی میگردد. نزول شتابان سطح و مدار و جایگاه چنین وزارتخانهٔ بنیادی، فرهنگساز و آیندهساز را از قلم رسانهٔ حکومتی بخوانید:
«سالهاست که آموزش و پرورش در کشورمان در اولویت نیست و روزبهروز ضعیف و ضعیفتر میشود».
بیش از چهار دهه است که اولویت برای نظام ملایان، سیطره بر جغرافیای ایران با هدف چپاول هر چه بیشتر آن و نیز صدور ارتجاع و تروریسم با هدف حفظ این سیطره بوده است. بنابراین گزارش رسانهٔ حکومتی اصلاً اعجابانگیز که نیست، بسیار هم ناچیز و درز گرفته شده است.
این حکایتها را پایانی نیست. مهم اولویت مردم ایران در خیزشها و قیامهایشان است که جز سرنگونیِ قوم و تباری جانی و دزد و نابودگر حرث و نسل ایران نبوده و نیست.