این روزها که انتقال دولت باقیمانده از رئیسی بهپزشکیان در دستور کار رژیم است، واقعیتهایی از «اقتصاد ویران» کشور در جریان جنگ گرگها نمایان میشود که بهراستی تکاندهنده است.
روز چهارشنبه ۱۷مرداد پزشکیان با اشاره به جدال درونی رژیم بر سر همین واقعیتها در جمع «اصحاب رسانه»، گفت: «در پیامهایی چه در تنفیذ چه تحلیف، برای ما نوشته بودند که نقد کنید. من میتوانستم خیلی از این مشکلات را بگویم ولی بهخودم اجازه ندادم در مقابل دیدگان کسانی که خارجی هستند و نشستهاند، بلند بشوم عیبهایمان را بگویم».
در حالیکه باند غالب و متولیان دولت رئیسی مانند پاسدار شریعتمداری ادعا میکنند که «اسبی زینشده» با خزانهیی پر و پیمان دارد تحویل پزشکیان میشود، اطرافیان پزشکیان مینویسند: «تیم رسانهیی دولت در ابتدای کار، بهصورت شفاف و بیپرده بهمردم گزارش دهند که اسب زین کردهیی که ادعا میشود بهدولت جدید تحویل داده شده، چه بوده است...» (روزنامهٔ ستاره صبح ـ ۱۴مرداد).
بهرغم سکوت پزشکیان و نزدیکان او، بازار چوب افشا زدن بر ویرانهیی که دولت رئیسی جلاد طی کمتر از ۳سال بهبار آورده گرم است. سایت حکومتی عصر ایران (۷مرداد) در مطلبی با عنوان «کشوری تعطیل با خزانهیی جارو شده»، تصویری کوچک اما گویا از وضعیت خزانه بهدست میدهد و مینویسد: «موجودی نقدی خزانه ۱۰.۵هزار میلیارد تومان است که حدود ۱۷۰میلیون دلار میشود. برای اینکه بدانیم این رقم بهمعنای واقعی کلمه برای خزانه کشوری مانند ایران در حکم "هیچ" است کافی است بدانیم... موجودی کنونی خزانهای که دولت سیزدهم تحویل دولت چهاردهم میدهد، تنها برای دادن حقوق ۲ الی ۳روز کارمندان دولت کفایت میکند».
خبر آنلاین (۸مرداد) با اشاره بهاین واقعیت، روی چپاول عظیمی که در زمان رئیسی جلاد صورت گرفته، انگشت گذاشته و مینویسد: «دولت سیزدهم همواره مدعی بود توانسته است فروش نفت و درآمدهای ناشی از آن و سایر صادرات و درآمدهای داخلی را بهچند برابر دولت قبلی برساند ولی بهرغم آن همه ادعا، خزانهای با ۱۷۰میلیون دلار تحویل داده است. اینجاست که باید پرسید ثمره و نشانه آن همه درآمد و ادعای موفقیتهای شگرف اقتصادی کجاست؟ سر سفره مردم که نیست! در خرانه هم که نیست! پس کجاست؟!».
خزانهٔ خالی تنها یک نشانه و به قول اقتصاددانهای حکومتی تنها یک «دماسنج» از وضعیت اقتصادی کشور است. مسعود نیلی از کارشناسان نظام، در نشستی با عنوان «دولت چهاردهم، چالشها و افق پیش رو»، با اشاره به «ناترازیهای هولناک مالی و زیستمحیطی کشور»، میگوید: «بودجهٔ، نظام بانکی و صندوقهای بازنشستگی با ناترازیهایی در مقیاس بزرگ، میانگین تورم را بهدو برابر مقدار تاریخی بلندمدت خود رسانده است، و ناترازی انرژی و آب و خاک، ناترازی سرزمینی ایران را در معرض مخاطرهٔ جدی قرار داده است. شرایط وخیم ناترازیها نشان میدهد که راهبردهای بهکار گرفته شده در حکمرانی منابع طبیعی و مالی با شکست مواجه شده است» (هممیهن ـ ۲مرداد).
یک اقتصاددان حکومتی بهنام احمد میدری میگوید: «ناترازی انرژی برای یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بهلحاظ بهرهمندی از ذخایر ارزشمند آن شاخص بارز برای آن است که نشان دهد چگونه توانستهایم از وفور، بحران بیافرینیم!» (همان منبع).
روشن است که قربانیان تخریب بنیانهای اقتصادی، مردم بهویژه اقشار محروم و زحمتکش هستند. از جمله دستمزد کارگران بهیک چهارم خط فقر نیز نمیرسد. «کشاورزان ۱۵۰هزار میلیارد تومان گندم بهدولت تحویل دادهاند اما تاکنون ۵۰هزار میلیارد تومان از مطالباتشان را دریافت کردهاند» (همان منبع).
صندوق بازنشستگی، صندوق تأمین اجتماعی و... غارت شده و «امسال بیش از ۴۰۰همت کسری دارد و حتی ممکن است بیشتر از این عدد هم باشد. پارسال حدود ۳۵۰ همت کسری صندوقهای بازنشستگی کشوری و لشگری بود» (روزنامهٔ حکومتی همدلی ـ ۲۴تیر).
این در حالی است که در سراسر کشور، بهویژه در مناطق جنوبی و گرمسیر، جان مردم از نبودن آب و برق در گرمای طاقتفرسا به لب رسیده و عمدهٔ صنایع کشور بهخاطر کمبود برق بهحالت تعطیل یا نیمهتعطیل درآمدهاند. یک مهرهٔ حکومتی بهنام محمد مهاجری که از وی با عنوان «فعال اصولگرا» نام میبرند نوشته است: «قطعیهای مکرر برق در روزهای اخیر، آینه تمامنمای کارنامه ۳ساله دولت سیزدهم است. کارگاههای بزرگ و کوچک صنعتی عملاً بهخاطر قطع برق تعطیلند. تنها جایی که تعطیل نیست، دستگاه تبلیغاتی دولت است که تولید آمارهای غیرواقعی میکند. دولت پزشکیان در خیلی موارد، زمین سوخته تحویل میگیرد».