روز سهشنبه ۲۱خرداد ۹۸مؤسسه نظرسنجی گالوپ که گزارشهایش در سطح جهان منتشر میشود، گزارشی درباره وضعیت اقتصادی ایران منتشر کرد و از جمله گفت:
«بر اساس نظرسنجی انجام شده، اکثر ایرانیان هیچ اعتمادی به پول ملی خود ندارند. از اواخر تابستان سال گذشته ارزش پول ملی پیوسته در حال سقوط بوده است.
این گزارش میگوید، از آن زمان تاکنون وضعیت اقتصادی همواره بدتر شده است و هفته گذشته نیز بانک جهانی پیشبینی خود از میزان رشد اقتصادی ایران را کاهش داد.
بانک جهانی، رشد اقتصادی ایران را هماکنون منفی ۴.۵درصد پیشبینی کرده است.
سال گذشته از هر سه نفر ایرانی یک نفر در حال رنج بردن بود! امسال...؟
تنها ۱۶درصد کسانی که در نظرسنجی شرکت کردهاند، گفتهاند کار تمام وقت دارند.
این رقم بنا بر نظرسنجیهای قبلی گالوپ در مقایسه با کشورهای منطقه، رقم بهشدت نازلی است و تنها با وضعیت عراق اشغالی، فلسطین و مراکش هم تراز است و تنها شش درصد از وضعیت بحرانی یمن جنگزده و متلاشی بالاتر است!
بر اساس نظرسنجی گالوپ در میان جوانان ایرانی ۱۵تا ۲۹ساله، تنها ۱۷درصدشان تمام وقت کار میکنند.
۵۷درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی معتقدند شرایط پیوسته بدتر میشود
در چنین شرایطی، بسیاری از ایرانیها امید کمتری به آینده دارند.
۳۴درصد مردم گفتهاند سطح معیشتی آنها به حدی پایین است که با مشقت زندگی میکنند (این مؤسسه از عبارت «رنج بردن» استفاده کرده است)
نظرسنجیهای ثبت شده سال گذشته این مؤسسه (۲۰۱۸) نیز نشان میداد ۵۷درصد از ایرانیان شرایط اقتصادی را بدتر میدیدند و متقابلاً تنها ۷درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی گفته بودند اکنون شرایط خوبی برای پیدا کردن یک شغل است»! (پایان آمارهای گالوپ).
سال گذشته ۷٪ شرایط را برای کار خوب میدانستند و۹۲٪ شرایط را بد تلقی میکردند
فارغ از نظرسنجی گالوپ باید پرسید: راستی این ۷درصد آیا کسی جز همان ۴درصدی است که قالیباف در انتخابات قبلی از آنها نام برد؟ به اضافه ۳درصد یعنی کل جناح بازنده آن انتخابات؟
این ۷درصد در واقع همان اقلیت متشکل از «اصلاحطلب و اصولگرا»یی است که در تمامی این سالها خون ملت را در شیشه کردهاند!
این ۷٪ نابکار
راستی این ۷درصدی که در هر شرایطی از وضعیت زندگیشان راضی بوده و حتی در همین تاریکترین روزهای تاریخ ایران، شرایط را برای خود ایدهآل و رویایی میدانند و صراحتاً میگویند در همین ایام، شیرینترین روزهای زندگی خود را سپری میکنند، کیستند؟
از کجا آمدهاند و نام و نشانشان چیست؟
برای شناخت این اقلیت نامعقول، نامتعارف، ضدایرانی و قصیالقلب ضروری است نگاهی به برخی آمارهای منتشر شده توسط رژیم یا وابستگان و متعلقاتش شود.
پاسدار قالیباف و این چند درصد!
سال ۱۳۹۴پاسدار محمدباقر قالیباف شهردار سابق تهران و کاندیدای ریاستجمهوری باند خامنهای در انتخابات در جنگ و جدال باندی با دار و دسته روحانی در یک مناظره تلویزیونی عنان اختیار از کف داد و گفت یک اقلیت ۴درصدی بر مقدرات مردم ایران حاکم شده و... قالیباف البته حواسش نبود که در پایان انتخابات هنگامی که همان اقلیت ۴درصدی برنده و جناح متبوع قالیباف بازنده شود، باید ناگزیر بپذیرد که باند خودش هم چیزی بیشتر از ۳درصد نخواهد بود! (کمتر از ۴درصد) و جمع این دو باند رویهمرفته میشود همان ۷درصدی که جهنم آخوندی را بهشت میدانند!
پاسدار رحیمپور ازغدی و این چند درصد!
چند سال پیش از قالیباف، پاسدار حسن رحیم پور ازغدی از فرماندهان جنگ و عضو شورای انقلاب فرهنگی رژیم در یک برنامه تلویزیونی درباره شدت تنفر مردم از خمینی و نظامش و جنگ ضدمیهنی گفت: «در کل ملت شریف ایران، یه چند صد، یه ۲۰۰، ۳۰۰هزار خانوار جنگیدند.اینو بدونید! بقیه نگاه کردن!»
کتاب” ایران در آیینهٔ آمار“ شمارهٔ ۸- از انتشارات مرکز آمار ایران وابسته به سازمان برنامه و بودجهٔ جمهوری اسلامی ایران، چاپ آبان ۱۳۶۹در صفحه ۸نوشته است:«تعداد کلِ خانوارهای شهری و روستایی ایران در سال ۱۳۶۵خورشیدی برابر است با ۹۶۷۳۹۳۱(یعنی نه میلیون و ششصد و هفتاد و سه هزار و نهصد و سی و یک خانوار).
به این ترتیب روشن میشود عدد دویست سیصد هزار خانواری که پاسدار ازغدی در مورد موافقان جنگ در آن سالها میگوید ۳درصد تعداد خانوارهای ایران در همان زمان را تشکیل میداده است.
ستاد کل نیروهای مسلح و این چند درصد!
آماری که ازغدی ارائه داده بود، روز ۱۲مهر ۱۳۹۶با افشای اسناد ستاد کل نیروهای مسلح رژیم که توسط یکی از راویان جنگ در یک مصاحبه تلویزیونی با سیمای خراسان، اعلام شد،تصحیح و تکمیل گردید؛ عباس تیموری نویسنده و راوی دفاع مقدس که خود در جنگ شرکت داشته گفت: « من شفاف میتونم حرف بزنم؟ به تعبیر ستاد کل نیروهای مسلح یک تا سه و نیم درصد کل جمهوری اسلامی ایران بیشتر در جنگ حضور مستقیم نداشتند!....یک تا سه درصد جمعیت کل ایران بیشتر در جنگ حضور مستقیم نداشتند!»
این آمار و ارقام پایگاه اجتماعی این نظام منحط و منفور را بهخوبی نشان میدهند.
مهندس بازرگان و این چند درصد!
سالها پیش از پاسداران و راویان جنگ و اداره کل آمار رژیم یا حتی آمارهای محرمانه ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، مهندس بازرگان در مصاحبه با روزنامه آلمانی «فرانکفورتر روندشاو»، که توسط خبرنگار این روزنامه در روز ۲۲آبان ۱۳۷۳در تهران انجام شد، در حاشیه اظهارنظر درباره قیام بزرگ و قهرآمیز مردم قزوین در ۱۳مرداد ۱۳۷۳گفت: «مردم در اتوبوسها،تاکسیها و در صفوف تحویل گرفتن قند و شکر، رژیم را نفرین کرده، به آن فحش میدهند».
وی در همین مصاحبه درباره پایه و پایگاه مردمی رژیم گفت: «شاید بیشتر از ۵درصد نباشد»!
مجاهدین و این چند درصد!
و البته مجاهدین خلق هم در یک نظرسنجی که در سالهای میانی جنگ ضدمیهنی انجام داده و همان هنگام هم نتایج آن را منتشر کردند (نشریه مجاهد و دیگر انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران) اعلام کردند که در بهترین حالت تنها ۷درصد مردم ایران با ادامه جنگ موافق هستند و اکثریت مردم ایران مخالف جنگ و سیاستهای رژیم هستند.
آن نظرسنجی و اعداد و آمارش نشان میدادند وضعیت اجتماعی رژیم در خطیرترین سالهای حیاتش چه بوده است؟
اکنون این آمارها را در کنار آمار اخیر گالوپ بگذارید و خودتان نتیجهگیری کنید:
با رژیمی با چنین پایگاه اجتماعی حقیر و بیارزشی که با اکثریت قاطع مردم ایران در ضدیت کامل قرار دارد، چه باید کرد؟
بهویژه با آن اقلیت بهشدت محدود و انگشتشماری که در سیاهترین روزهای تاریخ مردم ایران، شرایط را بهترین و رویاییترین وضعیت برای زندگی و معاش خود میدانند!