در روزهای اخیر با یک سلسله رخدادها و موضعگیریها در رژیم مواجه بودیم. از جمله سفرهای ظریف به کشورهای اسکاندیناوی، صحبتهای خامنهای با هیأت دولت در روز ۳۰مرداد و اظهارات آخوند روحانی در روز ۳۱مرداد در مراسم نمایشی رونمایی از سامانه پدافندی.
می خواهیم ببینیم با این مجموعه اقدامات رژیم چه مسیری را طی میکند؟
و این مسیر تاکنون چه نتایجی برایش داشته است؟
روحانی گفت وضع ما از هر زمان دیگری بهتر است
روحانی در بخشی از صحبتهایش در روز ۳۱مرداد گفت وضع ما از هر زمان دیگری بهتر است. او با چه ارزیابی و چه استدلالی اینچنین گفت؟
در صحبتهای روحانی اولاً نباید دنبال منطق و استدلال بود او بهگفته خودش تلاش میکند با سخنرانیهایش دست به «گفتار درمانی» بزند! چیزی که در عمل بیشتر شبیه «دروغدرمانی» بوده است.
روحانی یک زمانی آمار و ارقام ساختگی میداد و بر اساس آنها مدعی میشد که وضع بهتر شده است، ولی اکنون حتی جرأت ندارد از آن آمارهای ساختگی هم بدهد. به همین سبب در اساس به کلی بافی روی آورده است از جمله اینکه: « امروز تمام شاخصهای داخلی ما به ما میگوید شاخصهای اقتصادی ما فرهنگی ما اجتماعی ما، به ما میگوید وضع ما امروز از پارسال این موقع بهمراتب بهتر است، آرامش مردم بیشتر است ثبات بازار اقتصادی بیشتر است این را هم آمار تورم چند ماهه اخیر ما میگوید ». جالب است که این ادعا را درست در شرایطی مطرح کرد که یک جمله پیش از آن گفته بود: « امسال یعنی در سال ۹۸که تحریم آمریکا از پارسال شدیدتر شده و از هر زمان دیگر شدید تر شده و تمام امکاناتش را بکار گرفته علیه جمهوری اسلامی ایران».
اینکه چگونه در شرایط تحریمهای سختتر ناگهان همه شاخصهای اقتصادی روحانی، بهبود اوضاع را نشان میدهند؟! همان چیزی است که مردم به آن دروغدرمانی میگویند چرا که از امیددرمانی هم رد کرده و هیچ شنوندهیی حتی در درون خود رژیم را هم برای یک لحظه امیدوار نمیکند.
شواهد دروغدرمانی بودن دعاوی روحانی
اولا در مباحث مربوط به رشد و توسعه اقتصادی، هر کس در هر صحبتی آمار و عدد و رقم میدهد. بهعنوان نمونه میگوید بیکاری یا تورم یا.. از فلان عدد به فلان رقم کاهش یا افزایش یافت. امروزه حداقل در دنیای اقتصاد بدون آمار صحبت کردن، هیچ ادعایی ذرهای ارزش و اعتبار ندارد.
هنگامیکه روحانی مدعی میشود وضعمان بهتر است معنیاش این است که:
در تولید پیشرفت داشتهایم.
وضع معیشت مردم بهتر شده است.
گرانی و فقر کاهش یافته است و...
به همین علت هنگامیکه روحانی مدعی بهبود وضع است باید بگوید کدام یک از این موارد و چگونه تغییر کرده و بهتر شدهاند. روحانی قبلاً با آمارهای ساختگی دم از بهبود وضعیت رشداقتصادی میزد اما اکنون صدای آن را در نمیآورد. زیرا میداند بلافاصله در مقابل این سؤال قرار میگیرد که: بر فرض که رشد اقتصادی داشته، اما رشد اقتصادی مشروط به سرمایهگذاری است. در شرایطی که بودجه سال ۹۸رژیم هنوز در نیمهٔ سال بهعلت کمبود بودجه بسته نشده و فروش نفت به حداکثر ۱۰۰هزار بشکه در روز رسیده، با کدام پول سرمایهگذاری کرده است؟ فرض کنید پولی هم از غیب رسیده و رژیم آن را در جهت رونق اقتصادی سرمایهگذاری کرده است، همه میدانند در هر سرمایهگذاری اقتصادی، چندین سال طول میکشد تا به بهرهوری اقتصادی برسد! چگونه رژیم یکشبه ره چند ساله رفته و پول نداشته را سرمایهگذاری کرده و یکشبه به بازدهی رسیده و حاصل آن را وارد چرخه اقتصاد مملکت کرده و نابسامانیهای موجود را سامان داده است!؟ ملاحظه میشود که دروغ بودن این ادعاها خیلی بارز و روشن است. چرا که بر هیچ پایه مسلم اقتصادی سوار نیست. به این علل گفته میشود که حرفها و دعاوی روحانی تماماً دروغدرمانی است. اوضاع اقتصادی رژیم به قدری فروپاشیده و ورشکسته است که کافی است نگاهی به رسانههای حکومتی شود؛ بیننده بلافاصله در هر زمینهیی با آمارهای حیرت آوری از انهدام تولید، بیکاری، فقر، رکود، و تعطیلی روزافزون کارخانهها مواجه میشود.
علت دروغپردازی در جایی که همگان حقیقت را میدانند!
روحانی به این علت اینچنین بیپرده دروغ میگوید زیرا هیچ راهحلی ندارد. اقتصادی مقاومتی و راهحل از درون هم یکی از دروغدرمانیهای این رژیم است که سالهاست خامنهای از آن دم میزند. اگر این راهکار جواب داشت باید تاکنون نتایجش را مردم میدیدند!
اگر این راهکار جواب داشت، چرا مجبور شدند ظریف را برای دریوزگی به این کشور و آن کشور بفرستند؟
آنهم با دست خالی. در حالیکه سیستماتیک پذیرفتهاند که ظریف در این سفرها تو سری هم بخورد، تحقیر هم بشود تا آنجا که وزیر خارجهٔ سوئد بگوید ما او را دعوت نکردهایم. خودش آمده است!
علت البته روشن است؛ دروغدرمانی در رژیم را شخص خامنهای تئوریزه کرد. او در ۶تیر سال ۹۷در سخنرانی برای عوامل حکومتی به صراحت گفت:« امروز در دنیا با پروپاگاندا و تبلیغات، سیاه را سفید جلوه میدهند... شما هم باید با تبلیغات هنرمندانه و بهکار گرفتن یک تیم قوی همین کار را بکنید».
پس از آن حرف خامنهای بود که آخوند روحانی هم «امیددرمانی» را مطرح کرد. بر همین اساس است که اکنون تمام مقامات حکومتی هنگامی که در تنگنا قرار میگیرند رو به دروغدرمانی میآورند. بهعنوان نمونه روز ۳۰مرداد پاسدار شمخانی در گفتگو با یورونیوز گفت:« در خیابان های تهران قدم بزنید خواهید دید که مردم ما چقدر بانشاط هستند و متوجه خواهید شد آمریکا به آنچه که می خواست، نرسیده است».
جالب این است که در این رژیم «بانشاط» (که بهقول روحانی وضعش از همیشه بهتر است) روز اول شهریور آخوند امامی کاشانی با اشاره به وضعیت فقر، ابراز وحشت کرد و گفت: « باید اقتصاد کشور را مراقبت کرد اینطور نباشد». یا خود خامنهای در دیدار با هیت دولت اعتراف کرد، برای راهاندازی یک واحد تولید به جای هفت خوان باید از هفتاد خوان گذشت».
آیا رژیم راه برون رفتی دارد؟
اکنون در شرایطی که حلقه تحریمها پیوسته تنگتر میگردد و رژیم را در آستانهٔ خفگی کامل اقتصادی قرار داده است رژیم راهحلی ندارد. روز ۳۱مرداد روزنامهٔ ایران ارگان دولتی روحانی نوشت فرانسه به رژیم پیشنهاد داده در ازای مبالغی که فرانسه به حساب اینستکس واریز میکند (تا با آن پول، کالاهای اساسی را که پشتش مانده بخرد) باید قبول کند که:
- بند موسوم به «غروب آفتاب» در برجام منتفی شود. یعنی برخی محرومیتها و ممنوعیتهای رژیم ابدی شوند!
- از طرف دیگر رژیم باید پای میز مذاکره در مورد موشکی و دخالتهای منطقهییاش بنشیند.
ملاحظه میشود که این، همان دوراهی است که درون رژیم به آن «دوراهی مرگ یا خودکشی از ترس مرگ» میگویند!
آنسوی تمامی ترفندهای ارتجاعی استعماری
اما باید یادآور شد که پارامتر مهم و تعیینکنندهای که راه را بر رژیم بسته، مقاومت ایران است. کما اینکه علت فروغلتیدن رژیم به این نقطه هم ناشی از یک نبرد سهمگین، حماسی و طولانیمدت مقاومت با این رژیم بوده است:
مقاومتی با دستهای خالی در مقابل رژیمی تا دندان مسلح و تکیه زده بر داراییهای مردم ایران و پشتگرم به۴دهه سیاست استعماری مماشات. اما این مقاومت توانست هم توسعهطلبیهای رژیم را که اساساً مبتنی بود بر دستیابی به سلاح هستهیی به شکست بکشاند وهم دیو ارتجاع را در حصار تحریمهای جامعهٔ جهانی به بند بکشد و تمامی توطئههای رژیم علیه این مقاومت را یک به یک خنثی کند و در پی هر توطئه خونین رژیم و همکارانش از خاکستر خویش ققنوس وار برخیزد تا سرانجام در اشرف سه در اوج سازمانیافتگی و آمادگی بار دیگر ناقوس مرگ رژیم را به صدا در آورد.
بیتردید با وجود چنین مقاومتی و با توجه به وضعیت فعلی رژیم، اساساً راه برون رفتی برای رژیم متصور نیست.