در روزنامههای حکومتی دهم آبان تلاش شده است بحرانهای اقتصادی – اجتماعی و بنبست و انزوای جهانی نظام در میان زوزههای ضداستکباری و علم کردن وقایع فرانسه استتار شود. اما بحران کرونا و در کنار امواج گرانیها از یکسو و نحوهٔ انعکاس مرگ دژخیم قاضی حداد با ذکر برخی از جنایتهایش، حاکی از اوضاع بحران نظام است. ابعاد ورشکستگی نظام و فضای انفجاری جامعه در حدی است که در هر زمینهیی کارشناسان حکومتی به این فضای انفجاری و شکاف پرناشدنی بین مردم و نظام اذعان کردهاند.
ستاره صبح بهنقل از علی بیگدلی کارشناس همسو با باند روحانی ضمن بررسی آثار انتخابات آمریکا بر رژیم نوشته است: «ضروری است استراتژی ایران در سطح داخلی، منطقهیی و بینالمللی تغییر کند؛ زیرا شرایط بهگونهیی است که راهی جز این وجود ندارد. به این دلیل که این کشمکشها و خصومتها وضعیت را بهجایی رسانده که برای مردم قابلتحمل نیست».
اعتماد بهنقل از سعید لیلاز اقتصاددان و تحلیلگر سیاسی باند مغلوب حین بررسی فیلترینگ اینترنت نوشته است: «با اجرای فیلترینگ، حس بیاعتمادی در جامعه ایجاد شده بهطوری که درجه اعتماد عمومی به دولت، حکومت و رسانههای رسمی کشور به حداقلترین حد ممکن پس از انقلاب رسیده است».
آرمان از باند مغلوب اما بدون هر تفسیری تصویر روشنی از جامعهٔ در حال انفجار داده و از جمله نوشته است: «یک کانال تلگرامی با ۱۴۰هزار عضو، اقدام به آگهی فروش کلیه و کبد میکند و کبد ۲۰۰میلیون تومان و کلیه از ۱۰۰میلیون تومان تا ۱۵۰میلیون قیمتگذاری میشود».
این روزنامه در ادامه اذعان کرده است: «بررسی آمارها نیز، حق را به دهها هزار نفری میدهد که راه دیگری بهجز فروش کلیه و کبد پیش رویشان نگذاشته، موضوعی که با شیوع کرونا در ایران، مانند بنزین بر روی آتش، شعلههای آن دامن مردم را گرفت و روند تورم را برایشان سختتر از گذشته کرد».
آویختن به چاقوکش در وحشت از انزوای اجتماعی
در روزنامههای حکومتی دهم آبان تصویر روشنی از انزوای داخلی و خارجی نظام دیده میشود.
ستاره صبح در وحشت از خفگی اقتصادی و انزوای جهانی و انفجار اجتماعی به رژیم هشدار داده و بر ضرورت غلطکردمگویی و عقبنشینی تأکید کرده تا آنجا که نوشته است: «اگر ترامپ برنده شد گفته نشود با «چاقوکش» مذاکره نمیکنیم. مهم نیست که طرف مقابل چاقوکش باشد یا سیاستمدار».
شرق بهنقل از میردامادی رئیس اسبق کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع در مورد فضای انفجاری جامعه و ضرورت مذاکره و عقب نشینی نوشته است: «باید به این نکته توجه کرد که فشار اقتصادی الآن روی مردم در حدی است که تصمیمگیرندگان نمیتوانند و نباید نسبت به آن بیتفاوت باشند. وضع فعلی قابل دوام نیست. حوالهدادن مشکلات به خارج از کشور، مسألهای نیست که برای مردم قانعکننده باشد و اقناعی بهوجود بیاید. باید راهحلی پیدا کرد. یکی از روشها سکرت دیپلماسی (secret diplomacy) است. مشابه کاری که در اواخر دوران ریاستجمهوری احمدینژاد انجام شد و مذاکره با آمریکا در دوران اوباما شروع شد».
همدلی روزنامه باند مغلوب هم با اشاره به خانوادهٔ پناهجوی ایرانی که در دریای مانش غرق شدهاند وجهی از انزوای داخلی رژیم و نفرت مردم از نظام را بارز کرده و نوشته است: «بپذیریم که همه کسانی که از شرایط کشور میگریزند، شاید همه آنها انگیزه سیاسی نداشته باشند، اما سیاست عامل اصلی آن است. سیاستی که نمیتواند اقتصاد را سامان دهد و برخی را یکشبه به آسمان میبرد و برخی دیگر را - که بسیار بیشترند - به خاک مینشاند... اگر فردی یا مرجعی در داخل نظام حکومتی میخواهد به پاسخ این پرسش برسد که چرا مردم ایران میگریزند، بهتر است که بدبینانهترین حالت را در نظر بگیرد و همه انگیزههای مردم از تلاش برای مهاجرت را سیاسی ببیند».