«سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارکالله از این فتنهها که در سر ماست
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست» (حافظ)
قیام تهران ـ این سر را سرِ آسودن نیست
دیگر باید ریشه و اساس استمرار قیامهای ایران ـ و این چند روز در تهران ـ را در مبانی خاستگاه و نیز افقهای پیوندهایش جستوجو کرد. دیگر این شعله را سر خاموشی نیست. شعلهیی که از هرم و لهیب قیام دی ۹۶گرما گرفته است. دیگر این سر را سر آسودن نیست و سودای «دنیی و عقبی» چنگیاش نمیزند. «فتنهها»ی عشقی میآشوبدش که از تبار ۴۰ساله نشستن در پای محبوب آزادی بازآمده است. همان آشوبیدن ضمیرهای پیوسته با جان و جوهر آزادی که پله پله تا جانانش و وصالش میبرد...
قیام تهران ـ اتحاد: راه نجات تا پایان
قیامهای این روزها در تهران از امتزاج چندین مطالبه برخاسته است که نظام ولایت فقیه را ظرفیت و توان پاسخگویی هیچکدامشان نیست. یک طرف مطالبات مردمی است که دیگر کف زندگیشان را هم از دست دادهاند. این فقر و بیچیزی بدل به فنر فشردهیی شده است که هر بار از جایی باز شده و میجهد. در هر گشایش و جهشی هم بسیاری را آگاه میکند و به میدان و عرصه نبرد با هیولای زندگیخوار ولایت فقیه میکشاند. یک سو اما خفقانی است که گریبان ملتی را دههها فشرده و دیگر نمیخواهد از حقوق اولیهی انسان بودنش کوتاه بیاید.
حجم تباهسازی اقتصادی و اجتماعی و معیشتی توسط حاکمیت آخوندی به حدی رسیده است که شهروندان در توئیتهایشان رو به خامنهای مینویسند: «ما دیگر از پس امورات زندگی برنمیآییم. بیا و همه ما را بگیر و ببر زندان خرجمان را بده» و در نمونهیی دیگر نوشتهاند: «ما برای نجاتمان هیچ راهی جز اتحاد تا پایان راه نداریم». و این، زلزلةی در ارکان تمامیت نظام شده است.
قیام تهران ـ مردم آدرس میدهند
در رویکرد قیامهای تهران شاهدیم که مردم به ریشه و اساس فلاکت اقتصادی و معیشتی پی بردهاند و مسببان اصلی و کارپردازان این وضعیت را خوب خوب شناختهاند و آدرس میدهند: «مرگ بر ا صل ولایت فقیه / رهبر بیلیاقت، نمیخوایم نمیخوایم / میکشم میکشم، آن که برادرم کشت / مرگ بر دیکتاتور / سوریه رها کن، فکری بهحال ما کن / دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست / نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران / بازار رو تعطیل میکنیم، ایرانو آزاد میکنیم». در این آدرس دادنها، شناختی به قدمت ۴۰سال رنج و مرارت در زیر سلطه اهریمنیِ اختاپوسِ جنایت، چپاول، تجاوز موج میزند.
قیام تهران ـ گره خوردن مطالبات صنفی و سیاسی در ریشهیی مشترک
اکنون در قیام تهران شاهدیم که مطالبات ارزی و اقتصادی و معیشتی با خواستههای سیاسی گره خوردهاند و مکمل هم میباشند. این مطالبات و قیام تهران را میتوان در چند ویژهگی خلاصه کرد:
۱ـ علاوه بر بازاریان، قیامآفرینان و اقشار گسترده مردم وارد صحنه شدند.
۲ـ در یک ویژهگی متفاوت با قیام دی ۹۶هم اقشار متوسط، هم مرکز شهر و هم جنوب شهر شرکت داشتند.
۳ـ اعتراضات حتی به حاشیههای تهران مثل یافتآباد و شهریار هم کشیده شد.
۴ـ در عرض یک ساعت سیاسی شد و سقف همه شعارهای براندازانه را در نوردید.
۵ـ شکل جنگ و گریز به خود گرفت و تا چند ساعت ادامه یافت.
یک ویژهگی دیگر هم، همچون قیامهای پیشین داشت که دستگاه تبلیغاتی و رسانهیی نظام آخوندی مثل همیشه با دجالگری خاص توأم با ادبیات مبتذلش تلاش کرد رد را اصلی که همانا بلوغ سیاسی قیام باشد، گم کند و دور بزند:
۶ـ در انعکاس تظاهرات تهران، در رسانههایشان نوشتند که «صنفی بود ولی دشمنان و معاندان و رسانههای ضد انقلاب وارد صحنه شدند و به اعتراضات صنفی، جهت دادند».
قیام تهران ـ تعیینتکلیف کلیت نظام در ذهن و ضمیر مردم
بنابراین در این ویژهگیها یک نخ نبات مشاهده میشود که همانا نفرت عمومی و سراسری از نظام ولیفقیه و تعیینتکلیف شدن کلیت نظام در ذهن و ضمیر مردم تهران و ایران است. کیست که نداند تمام اعتراضات، اعتصابات، قیامها و شورشها از غارتشدگان تا کامیونداران، از قیام دی ۹۶تا قیام کازرون و حالا قیام تهران، همه و همه ریشه در یک عملکرد سیاسی توسط حاکمیت ولایت فقیه دارد؟ عملکرد سیاسییی که ناشی از یک تفکر ضدبشری و فاسد بوده و میباشد حق آزادی و انتخاب آزاد و حق حاکمیت مردم را بهرسمیت نمیشناسد.
قیام تهران ـ ریشهیی در آبشخور آزادی
قیام تهران را باید در ادامه سلسله قیامهای مردم ایران ـ با هر خاستگاه نخستینی اعم از صنفی و اقتصادی و... ـ ناشی از ریشهیی دانست که از آبشخور آزادی جان گرفته است. اینک از این ریشه، شاخسارانی برآمده و تکثیر شدهاند. شاخسارانی که در سیاهی شب میهن، به سوی نور میرود تا حیات خود را تضمین کند. کدام شاخساری را سراغ داریم که با شناخت خورشید حیاتبخشش، از جنبش و قیام به جانب آن خسته شود؟ قیام به جانب آزادی، برای مردم یک «بود و نبود» شده است. این شاخساران را دیگر هیچ تبر و کلنگی توان ریشهکنیاش نیست.
قیامهای ایران دیگر جامههای چهارفصل به بر کردهاند. در مسیرشان گاه به پاییز و خزان و گاه به زمستان و بوران هم برمیخورند؛ اما در گردش و تکرار خود، رو به آینده میروند. در این پیشرفت، حالا دیگر در شعارهایی که فریاد میکنند، چشماندازها را هم نشان میدهند. در نگاهی شتابان از چهار دهه پیش تا کنون، ببین از کجا تا به کجا آمدهایم!
قیام تهران ـ ریشه مشترک و پیوند با کهکشان قیام ۹۷
اکنون این چشمانداز در افق دم دست خود در حال تلاقی با گردهمایی کهکشان قیام ۹۷در پاریس میباشد. یک گردهمایی که قرار است در ۹تیر (۲۷ژوئن) به زبانی برای قیامهای ایران بدل گردد. به زبانی جهانی که بتواند قیامهای مردم ایران را در خود متکاثف نموده و پیوندی سراسری بین اقشار گوناگون مردم ایران علیه دیکتاتوری ولایت فقیه را رقم بزند. یک گردهمایی که میتواند پیام قیامهای ایران طی سالیان پیشین را از درونش بیرون بیاورد تا بتواند به دنیایی تکیه دهد. یک گردهمایی که ریشه و خاستگاه و تاریخچهاش از همان آبشخوری تغذیه کرده، برآمده و بالیده است که عیناً ریشه و خاستگاه و تاریخچه قیامهای ایران از آن بارور گردیده است. این پیوند باید گلها بدهد و مژدهها بخشد. ثمره چهار دهه رنج و درد و عشق و آرزوی مشترک نسلهای پیاپی در تکاپوی آزادی برای سعادت فردی و اجتماعی و میهنی بوده است. در مبارزه برای سرنگونی نظام ولایت فقیه، پیام مشترک قیامهای ایران ـ و اینک تهران ـ و نیز گردهمایی در ویلپنت پاریس این است: آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست...