در شرایطی که بسیاری از مردم مناطق شرق و غرب کشور بهدلیل فقر و ستمی که رژیم بر آنها روا داشته، ناگزیرند با به جان خریدن مخاطرات زیاد از جمله خطر تیر سپاه پاسداران و نیروی انتظامی، کولبری و سوختبری کنند، آخوند روحانی روز۱۲اسفند ۹۹ در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت بدون اشاره بهقتل و کشتار کولبران در غرب و سوختبران در شرق کشور گفت: «پدیدههایی نظیر کولبری و سوختبری، آسیبهای جدی اقتصادی و اجتماعی دارد و به هیچوجه در شان و منزلت مردم و کشور نیست و باید همه تلاش کنند این وضعیت ناهنجار سریعاً سامان یابد» (خبرگزاری ایرنا ۱۲اسفند۹۹).
واقعیت این است که در یک حاکمیت و دولت مردمی که میخواهد و میتواند مشکلات معیشتی مردم را حل کند، سوختبری و کولبری در شان مردم نیست.
آخوند شیاد در حالی صحبت از در شأن مردم نبودن سوختبری و کولبری میکند که عامل این وضعیت اسفناک حاکمیت آخوندی است که با غارت و چپاول ثروتهای مردم و چنین وضعیتی را رقم زده است.
این امر آنچنان بدیهی است که رسانههای حکومتی از هر دو باند نیز ناگزیر به اعتراف آن شدهاند، از جمله روزنامه مستقل ۱۳اسفند۹۹ نوشت: «مشکل عمده بلوچستان و سراوان بهطور خاص این اســت که ما بعد ۴۲ ســالی که از انقلاب گذشته، نتوانستهایم اعتبارات لازم را به مردم ایــن منطقه بهعنوان شــهروندان ایرانی و هموطنان تخصیص و به شــخصیت مردم آن بها دهیم. استانی که بسیار حاصلخیر است، به دریا راه دارد، با پاکستان و افغانستان هم مســیر است و میتوانست در توسعه کشور نقشی داشته باشــد. . مســاله سراوان یک زخمی بود که این اتفاق ســر آن را باز کرد تا مــردم پی به واقعیتها و مسائل این منطقه بردند... حکومت به جای اینکه مسأله را از نگاه حقوقی، انسانی و مسؤلانه بررسی کند و ببیند که چه عواملی ســبب شده امروز در کردســتان کولبر و در بلوچستان سوخت بر باشد؛ به این افراد تیراندازی کرده است».
در زمینه تبعیض و ستم مضاعف حاکمیت بر مردم بلوچ و عقب نگاه داشتن مناطق این هموطنان بهلحاظ نبود زیرساختهای لازم و ضروری روزنامه آفتاب یزد مینویسد: «این نجیبزادگان بیادعا بر اثر بیتوجهی تاریخی در چرخه فقر و عقبماندگی به جا مانده از گذشته گرفتار شدهاند. بر اساس شاخصها و معیارهای پذیرفته شده جهانی همچون؛ زیرساختهای حملونقل، بهداشت، آموزش، مسکن، اشتغال و... در زمره مناطق محروم هستند. نگاهی گذرا به این مناطق نمایانگر تبعیض تاریخی وگو اه محرومیت و عقبماندگی این مناطق حساس ژئوپلیتیکی است» (آفتاب یزد۱۳ اسفند۹۹).
روزنامه آرمان ۱۲اسفند ضمن اشاره ضمنی به کشتار سوختبران توسط سپاه، از این کشتار و خیزش مردم بلوچ بهعنوان «حوادث تلخ سروان» نام برده و در ادامه مشکل فقر مردم سیستان و بلوچستان را مورد بر رسی قرار داده و آنرا «ناشی از «معضلات و آسیبهایی» دانسته که بر آنها وارد شده است.
بهنوشته این رسانه وابسته به باند روحانی در مقابل فقر مردم بلوچستان و کردستان که آنها را ناگزیر به سوختبری و کولبری کرده و این شغلها را امری نهادینه کرده است «در مرکز کشور نیز آسیب و معضل "پولبری" وجود دارد» و «اختلاسگران مشغول اختلاس و دست بردن در جیب مردم هستند».
معنای این اعترافات این است که اگر کولبری و سوختبری در مرز غربی و شرقی هست دلیلش پولبری سردمداران حاکمیت در مرکز است. همان سردمدارانی که به قیمت فقر و فلاکت مردم، میلیاردها دلار سرمایه و اموال این مردم را به انحاء مختلف به غارت بردهاند آنچنان که بهنوشته و گفته خودشان فساد نه تنها نهادینه و سیستماتیک بلکه اتوماتیک است.
دردناکتر و جنایتکارانهتر از فقر تحمیلی بر مردم، توجیهات شرعی و دجالانه سردمداران رژیم برای چپاول خود و فقر اکثریت مردم ایران است.
آنها بهگفته رسانههای حکومتی در حال فضیلتتراشی برای فقر و فقرا هستند، و اینکه فقر امتحان الهی است. آن روی سکه این توجیهات کثیف این است که حتماً پولبری و غارت غارتگران هم امتحان... است!
این توجیهات دجالگرانه توسط آخوندهای دینفروش آنچنان ضدانسانی و رذیلانه است که حتی صدای رسانههای حکومتی را هم درآورده است.
روزنامه اقتصاد سرآمد با عنوان «فقر خواست خدا نیست» نوشت: «جملاتی نظیر اینکه «دنیا محل عیش و نوش نیست»، «فقر امتحان الهی است»، «فقرا نزد خدا بر اغنیا شرافت دارند» و امثالهم سخنان آشنایی در تئوریزه کردن فقر است... اگر فقر خواست خدا برای بندگان است، چرا خداوند هیچوقت بندگان خود در کشورهای ثروتمند مثل سوئد، دانمارک، سنگاپور را با فقر آزمایش نمیکند. یعنی بندگان خدا در کشورهای ثروتمند به چنان مرتبهای از تذهیب نفس رسیدهاند که دیگر نیازی به امتحان الهی ندارند؟... راستی چه رازی در این داستان تقدیس تاریخی فقر دارد که اکثر فضیلت تراشان برای فقر، خودشان فقیر نیستند؟!» (اقتصاد سرآمد ۲۸اسفند ۹۹).
روشن است که غارتگران حاکم این مزخرفات را به هم میبافند تا غارتگری و چپاول خودشان را توجیه کنند و به خیال خود خشم و نفرت مردم را از خود دور کنند. اما زهی خیال باطل، چرا که آنچه همه دستگاه حاکمیت را به وحشت انداخته خشم و نفرت ارتش گرسنگان است که بهگفته خودشان در حکم بمب ساعتی است که با کوچکترین جرقهای منفجر خواهد شد.
جلوهای از این انفجار عظیم در آبان ۹۸ شکل گرفت که طی ۴۸ساعت پایههای نظام ولایت فقیه را لرزاند، وضعیت کنونی نیز یک قیام بزرگ را در چشمانداز قرارداده است، قیام مردم سیستان و بلوچستان علیه کشتار سوختبران فقیر نیز، جلوهای منطقهیی از این قیام بزرگی است که د ر راه است.