همزمان با اوجگیری و گسترش قیام مردم ایران در برابر سلطنت مطلقه فقیه، شاهد کنش و واکنشهای نیروهای اجتماعی ـ فرهنگی جامعهای خروشان و بیزار از ارباب بیمروت استبداد و ارتجاع هستیم. بسیاری از شخصیتها و عناصر مورد توجه مخاطبین عمومی که تا دیروز برای همکاری با نظام ولایت فقیه توجیهات خودخواهانه و مندرسی ارائه میدادند، هماکنون در حال جدا کردن صف و سنگر خود از فاشیسم مذهبی و برگشتن به صفوف خلق و نیروهای پیشتاز و مترقی جامعه هستند.
یکی از اساتید دانشگاهی در تهران به پشتوانه همیاری و همبستگی سایر دانشگاهیان خطاب به دانشجویانش گفته است: «امروز من خود را دانشجوی شما و شما را استاد خودم میدانم. فقط خدا میداند که در این چند روز، بیش از همه عمرم از شما آموختهام. اکنون با صدای رسا اعلام میکنم با شما و همراه شما هستم» و «تا وقتی دانشجویان بدون وحشت به دانشگاه قدم نگذارند، در هیچ کلاسی حاضر نخواهم شد» (کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور۴مهر۱۴۰۱)
وی میگوید، در این چند روز و با مشاهده قیام جوانان آگاه و دلیر میهنمان، درسهایی از شجاعت، صداقت، ایستادگی برای به دست آوردن حق خود، مقاومت در برابر زور و ستم، دریدن نقابهای ریا و تظاهر آموختهام که آنها را در هیچ کجا جز دانشگاه خیابانی و خیابان دانشگاهی شما نمیتوان آموخت.
همبستگی دارندگان جایزه نوبل با قیامآفرینان ایران
در آن سوی جهان هم وجدانهای آگاه و دانشمندان برتر دنیای علم و فرهنگ و هنر دست به کار حمایت و اعلام همبستگی با جوانان مبارز و رزمنده میهنمان در خیابانهای خروشان ایران اسیر شدهاند. بهتازگی نامه مشترک ۹تن از برندگان جایزه نوبل در حمایت از قیام سراسری مردم ایران منتشر گردید که نگاهی به اسامی این قلههای سرفراز علم و دانش و ادبیات و هنر نمایانگر تأثیر چهل سال مبارزه بهترین جوانان خلق با رژیم آخوندی است. این نوبلیهای شریف و شجاع، سرکوب تظاهر کنندگان در ایران را بهشدت محکوم کرده و خواستار حسابرسی از خامنهای و رئیسی هستند. اینان با اشاره به نقش آخوند رئیسی در قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال۱۳۶۷ تقاضا دارند که وی به پای میز محاکمه کشیده شود. ماریو بارگاس یوسا Mario Vargas Llosa برنده جایزه ادبیات ۲۰۱۰ از پرو، یکی از این انسانهای شریف و مبارزی است که قلم را در خدمت نگاهبانی از حرمت و آزادی انسان به کار گرفته است. همگان میدانند وی در آمریکای لاتین و هر جایی که زبان اسپانیایی رواج دارد چه شاهکارها و شگفتیهایی در ادبیات و هنر به جامعه بشری عرضه کرده است.
از مشروطه تا امروز، نبرد با سلاطین مستبد و ارتجاع دین فروش
این روزهایی که مردم ایران به همراه نیروهای مترقی و جان بر کف در میدان مبارزه با دشمنان آزادی و عدالت و زن و زندگی، مشغول خلق حماسههای تاریخی اند، یادآور نبرد مبارزان راه آزادی در صدر مشروطه و دورانهای پس از آن هم هست.
در آن روزگار هم ملت ایران اسیر حاکمان ستمگر و آخوندهای مرتجعی بود که چونان دو لبه قیچی بال و پر آزادیخواهان و عدالت طلبان را میچیدند و حکم به اعدام و زندان و شکنجه و تکفیر و ارتداد میدادند.
یکی از آگاهان مشروطه احمد مجد الاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ انحطاط مجلس» نوشته بود: «اسباب انحطاط مجلس مشروطه ورود آخوندها به آن بود و اگر یکمرتبه دیگر مجلس و مشروطه در این مملکت پیدا شد حتماً باید مراقب باشید و جنس عمامه به سر را در آن راه ندهید است. ». .
حاج سیاح نویسنده معروفی که آثارش بازتاب دهنده آن دوران است در کتاب خاطراتش نوشته بود: «سلاطین مستبد و ملاهای طماع برای رواج بازار خودشان یک مشت بندگان خدا را از بیتربیتی و جهالت به چه نوع گرفتار کرده و خود بر خر مراد سوار شدهاند... مردم را رعایا کردهاند. میزنند و میکشند. به کشنده انعام هم میدهند. ملایی در ایران بهتر از هر شغل دیگر است. ملا هر چه میکند منع و مذمت ندارد. معزولی ندارد. از همه راحتتر است و عیشش بیشتر است. بُرندهترین اسلحه را هم که تکفیر است به دست دارد. کسانی از این راه مردم را سر کیسه میکنند. این را وسیله مفت خوری خود کردهاند. علتش هم این است که در تمام زمین به این شدت ظلم از امرا و نفوذ جهل از ملاها نیست. این دو سنگ آسیا در ایران در نهایت قوت و شدت عموم مردم را خورد میکنند»
ناظم الاسلام کرمانی هم در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» اینطور میگوید: «شیخ فضلالله میگفت: مفسد و شریر را باید گرفت و زندانی و تنبیه کرد. ما اهالی ایران شاه لازم داریم. عین الدوله لازم داریم. چوب و فلکه و میر غضب لازم داریم. همه باید در اطاعت حاکم و شاه باشند. مدارس جدیده خلاف شرع است. ورود به این مدارس برابر با نابودی اسلام است»
درس مقاومت و شورش در برابر استبداد، درس زندگی است
از مبارزان مشروطه خواه و قهرمانانی چون ستارخان و میرزا کوچک و پسیان تا مصدق و فاطمی و انقلابیون پس از کودتای ۲۸مرداد... تا جوانان بیباک و پر امید این روزهای خیابانهای سراسر میهن غرق در خون، یک درس را تمرین و مرور و یاد گرفتهاند: «آزادی و زندگی برای زن و مرد ایرانی جز با نبردی دلاورانه در برابر ستم و استبداد بهدست نمیآید.