وجود و حضور سلسلهای از قیامهای سراسری و اعتراضهای نشأت گرفته از آنها، اثبات میکند که در کشور ما یک وضعیت انفجاری حاکم است. بهعبارت دیگر حاکمیت فرتوت ملاسالار بر میهنی حکمروایی میکند که مردم آن مترصد فرصت برای بروز دادن خشم انفجاری خود هستند. این واقعیت غیرقابل کتمان تمام تحلیلهای فریبکارانه و بلاهتبار قلم بهمزدان خامنهای را نقش بر آب میکند. آنها مدعی هستند که توانستهاند قیام را سرکوب و جامعه را خاموش نمایند.
رصد کردن تنها چند روز از اخبار اعتراضات اقشار مختلف، ما را به نتیجهٔ دیگری رهنمون میشود.
«تا حق خود نگیریم، از پا نمینشینیم»
طی فقط دو روز از دوشنبه ۳مهر تا سهشنبه ۴مهر ۱۴۰۲ شاهد چند رشته اعتراضات بودیم:
دوشنبه ۳مهر ۱۴۰۲ جمعی از بازنشستگان مخابرات در شهرهای رشت، اراک، اردبیل، کرمانشاه، خرمآباد، اهواز، تهران، اصفهان، شیراز، زاهدان، سنندج، زنجان و سقز... . در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان از جمله اجرای کامل آئیننامه پرسنلی و استخدامی سال۸۹ و رفع مشکلات بیمه درمانی، مقابل شرکت مخابرات تجمع کرده و دست به اعتراض زدند.
آنها شعار میدادند:
«شرکت پر درآمد چه بر سرت درآمد
تاحق خود نگیریم از پا نمینشینیم
اجرای آئیننامه حق مسلم ماست
مخابرات خیانت و جنایت میکنند
دولت و مجلس حمایت میکنند
عدالتی ندیدیم فقط دروغ شنیدیم»
در همین روز، بازنشستگان تأمین اجتماعی اهواز جهت مطالباتشان در مقابل سازمان تأمین اجتماعی خوزستان تجمع اعتراضی برگزار کردند.
همچنین شاهد تجمع اعتراضی کارگران سکوهای «بهرگانسر، رسالت، ابوذر و جزیره خارک» و کارکنان پالایشگاه خلیجفارس، هویزه بودیم.
«کف خیابان»، محل احقاق حقوق به یغما رفته
سهشنبه ۴مهر ۱۴۰۲، جمعی از فرهنگیان بازنشسته و دیگر بازنشستگان کشوری در کرمانشاه، ایلام، قزوین و همدان... در واکنش به وضعیت بد معیشتی و محقق نشدن خواستههایشان، مقابل ساختمان صندوق بازنشستگی کشوری دست به تجمع اعتراضی زدند.
بر روی پلاکاردهای بازنشستگان نوشته شده بود:
«فقط کف خیابون بهدست میاد حقمون.
نه مجلس، نه دولت، نیستن به فکر ملت!
معلم زندانی، آزاد باید گردد!
گرانی، تورم، شکسته پشت مردم»
در همین روز کارکنان شرکت EIED پتروشیمی دهلران، نسبت به عدم دریافت حقوق از خرداد ماه و همچنین اخراج نیروهای بومی توسط این شرکت اعتراض کردند.
معترضان با مسدود کردن جاده منتهی به پتروشیمی دست به اعتصاب و اعتراض زده و خواهان پیگیری مطالبات خود توسط مسئولان شدند.
آنها اعلام کردهاند تا تحقق مطالبات خود به اعتراضات ادامه خواهند داد.
علاوه بر آن، غارتشدگان خودرو قزوین جهت مطالباتشان مقابل استانداری قزوین جمعشده و اقدام به اعتراض کردند.
همانطور که مشاهده میشود شعارها فقط به مشکلات معیشتی محدود نشده است. [اگر چه در این مهین چپاولشده دفاع از حقوق پایه و حق مسلم زحمتکشان نیز سمت و سوی سیاسی دارد] اما بهطور مشخص شعارها آزادی زندانیان سیاسی را برجسته میکنند. اعتراضکنندگان تنها راه احقاق حقوق به یغما رفتهٔ خود را «کف خیابان» میدانند. در این کنشهای اعتراضی شاهد بستن جاده نیز هستیم. تمامی اینها اشاره به خشمی دارد که وقتی پاسخ خود را از این شیوههای معمول اعتراضی نگیرد، راههای دیگری را در پیشرو خواهد گشود.
وقتی این نمودها را در کنار اقدامات سرکوبگرانهٔ حاکمیت برای مهار اعتراضات دانشجویان و دانشآموزان میگذاریم، به نتایج دیگری میرسیم.
قیام و سرنگونی
این «نتایج دیگر» است که پاسدار ابراهیم جباری، مشاور سرکرده کل سپاه را وامیدارد به قهر سرکش مردم نسبت به شاکلهٔ حاکمیت اعتراف کند:
«دشمنان مرتب در قلب مردم ایران نسبت به نظام نفرت تولید میکنند تا نافرمانی ایجاد شود و به سمت تقابل بروند و در نهایت درگیری اجتماعی و سیاسی صورت گیرد» (ایسنا. ۲مهر ۱۴۰۲).
«نفرت!»، «نافرمانی!» و «تقابل و در نهایت درگیری اجتماعی و سیاسی!» [اسامی مستعار قیام و سرنگونی] در تقدیر این حاکمیت هستند و از آنها گریزی نخواهد داشت.