728 x 90

شانگهای؛ واکاوی یک جنجال رسانه‌یی پوچ

پیمان شانگهای
پیمان شانگهای

معمولاً پس از هر تغییر و جابه‌جایی در قدرت، به‌ویژه اگر جابه‌جایی میان دو حزب یا جریان باشد، جریان تازه به قدرت رسیده تلاش می‌کند در ابتدای کار با چند «اقدام بزرگ» جو خبری و اجتماعی را به سود خود تحت تاثیر قرار دهد.

در ایران آخوند‌زده اما، چنان‌چه «جمهوری» اش کاریکاتوری از یک جمهوری واقعی و «انتخابات‌» اش کمدی درام تقلیدی ناشیانه‌ای از یک انتخابات آزاد و حقیقی است، به همان تناسب، اقدامات بزرگ پس از تغییر قدرت‌اش هم مسخره و پوچ است.

خامنه‌ای و کفتارهای باند او در تلاش فضاحت‌بار برای به صحنه بردن این نمایش تاکنون روی دو اقدام آخوند جنایتکار، ابراهیم رئیسی مانور تبلیغاتی سنگین داده‌اند؛ وارد کردن واکسن کرونا که بیشتر به‌عنوان دستاورد درونی معرفی شده و پیوستن حکومت آخوندی به پیمان شانگهای به‌عنوان «دستاورد» خارجی!

 

واردات واکسن، دستاورد یا لاپوشانی جنایت؟!

آخوند ابراهیم رئیسی، جلاد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷، با زمینه چینی و قلع و قمع سایر مدعیان کرسی ریاست‌جمهوری آخوندی توسط مقامات بالا دستی، به این مقام الصاق شد.

با توجه به هزینه‌ٔ سیاسی سنگینی که مهندسی‌های انجام شده و جراحی و حذف سایر مهره‌های باندهای حکومتی روی دست خامنه‌ای گذاشت، جلاد ۶۷ نیازمند مجموعه نمایش‌هایی برای ایجاد دود و دم تبلیغاتی و عوام‌فریبی و ژست‌های پوپولیستی داشت. طبعاً تمامی رسانه‌های ولایت موظف به دمیدن در این بادکنک و حلوا حلوا کردن نمایش‌های مختلف آخوند رئیسی هستند؛ از سفرهای استانی گرفته تا سیرک رسوای واردات واکسن همگی بخشی از نقشه‌های «پروپکانی» ابراهیم رئیسی بود.

درد آور است که دستگاه سانسور و نشر دروغ خامنه‌ای، تأخیر عامدانه ۹ماهه در واردات واکسن کرونا و گروگان گرفتن جان مردم ایران را لاپوشانی می‌کند. اقدامی که می‌تواند مصداق ترور بیولوژیک شهروندان یک کشور به‌شمار بیاید؛ اما پس از جابه‌جایی در کرسی ریاست‌جمهوری آخوندی، ناگهان در بوق و کرنا کردند که با آمدن رئیسی جلاد سیل واردات واکسن جاری شده و پیرامون جزئیات و چگونگی این «شاهکار ولایی!» گرد و خاک به راه انداختند. انگار نه انگار که محروم ساختن عمدی مردم ایران از این حق مسلم و بدیهی تا همین جای کار، خودش یک جنایت سازمان‌یافته محسوب می‌شود!

فرمان مستقیم خامنه‌ای مبنی بر ممنوعیت ورود واکسن معتبر جهانی و ماه‌ها معطل نگاه داشتن مردم به امید پوچ تولید واکسن موهوم داخلی، عامل بی‌واسطه‌ای برای قربانی شدن دهها هزار تن از مردم ایران شد.

تمام اینها هم برای این بود که به اعتراف خودشان واکسنی به نام برکت را وسط بیاورند تا از قبالش جیبهایشان را البته به قیمت جان مردم پر کنند. واکسنی غیرمعتبر و تحمیلی که البته بسیاری از مردم ایران به آن تن نداده‌اند.

 

 

«شانگهای» برای فرهنگ؟ اقتصاد؟ یا امنیت؟!

در تعاریف مربوط به سازمان همکاریهای شانگهای، از آن به‌عنوان سازمانی میان دولتی برای همکاریهای «امنیتی-فرهنگی و اقتصادی» یاد شده است. سازمانی که در سال۱۹۹۶ توسط اعضای اولیه‌ی آن، تاجیکستان، چین، روسیه، قرقیزستان و قزاقستان با نام «شانگهای۵» ایجاد شد و با پیوستن ازبکستان رسماً به «سازمان همکاریهای شانگهای» تغییر نام داد.

با نگاهی به این ترکیب اولیه به‌سادگی می‌توان نتیجه گرفت که با توجه به فاصله‌ٔ عمیق فرهنگی میان این کشورها با ایران (منهای تاجیکستان)، نام بردن «همکاری فرهنگی» چندان وجاهتی ندارد! روشن است که نزدیکی و هم‌نهشتی‌های فرهنگی میان ایران و ترکیه بسیار بیشتر از چین یا روسیه، به‌عنوان قدرتهای اصلی این سازمان است. حتی با پیوستن هند، پاکستان و ازبکستان به این سازمان، باز هم این فاصله‌ٔ فرهنگی چندان هم آوردنی نیست!

 

در زمینه‌ٔ اقتصادی هم که خامنه‌ای پیش‌تر اثبات کرده برای حراج کردن و فروش و پیش فروش منابع و آب و خاک این میهن به چین و... ، نیازی به پیوستن به شانگهای نداشته است! شاهد این مدعا هم دادن امتیاز کف خلیج‌فارس و عقب‌نشینی خفت‌بار از سهم دریای خزر بود که خود به اندازه‌ٔ کافی نشان از خیانت و وطن‌فروشی آخوندها دارد!

علاوه بر این به ادعای مهره‌ها و رسانه‌های همین حکومت ننگین، تا وقتی که FATF به تصویب رسمی نظام پلید ولایت نرسد، عملاً هیچ راهی برای دستیابی نظام به «منافع» موهوم اقتصادی در این سازمان ندارد!

روزنامهٔ حکومتی اقتصاد نیوز در ۱۰مهر۱۴۰۰، طی مقاله‌یی به نام «هفت نکته درباره‌ٔ شانگهای» استدلال می‌کند که اقتصاد حکومت آخوندی هرگز توان بهره‌برداری از فضای تجاری تعریف شده میان اعضای این سازمان ندارد. زیرا تحت تاثیر فساد و ویرانی ناشی از این حکومت، نه محصولات تولیدی داخلی ایران توان رقابت با محصولات خارجی دارند؛ نه تحریم‌های ناشی از سوداگری اتمی رژیم امکان مبادله و تجارت را فراهم می‌کند؛ و نه به‌دلیل فرار رژیم از پیوستن به FATF امکان تبادلات بانکی برای این نظام مهیاست.

 

آنچه در این میانه باقی می‌ماند، بحث همکاریهای «امنیتی» است! روشن است که خامنه‌ای هر هزینه‌ای را برای دریافت تضمین‌ها یا بیمه‌نامه‌های امنیتی یا حمایت‌های ولو ناچیز سیاسی بین‌المللی، متقبل می‌شود! کما این‌که تمامی هزینه‌های سرسام آوری که در سودای کسب بمب اتمی، از جیب مردم به بازارهای سیاه و خاکستری ریخت؛ و یا میلیاردها دلاری که برای حمایت از بشار اسد، دیکتاتور جنایتکار سوریه، یا گروه‌های دست‌ساز نظام مانند حزب‌الشیطان لبنان و حوثی‌های یمن خرج شد، همگی به‌عنوان بیمه نامه‌ٔ امنیتی نظام بوده است!

اما مشکلی که در این میان لاینحل باقی خواهد ماند، جنگ پایان‌ناپذیر مردم ایران با نظام پلید ولایت است. مردمی که دشمن اصلی خود را به‌خوبی شناخته و با شعار «دشمن ما همین‌جاست، دروغ میگن آمریکاست» از مدتها پیش تکلیف‌شان را با خامنه‌ای روشن کرده‌اند. این جبهه‌ای نیست که با شانگهای و بی‌شانگهای در آن تغییری صورت پذیرد!

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/257d1169-5220-405c-a1e5-ea82cda28813"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات