روز چهار شنبه ۲۷ اذر ماه ۹۸ رسانههای حکومتی بار دیگر اعلام کردند که بهدنبال برف و کولاک شدید در مسیر گردنه تته اورامان از توابع شهرستان مریوان، تعدادی از کولبران در سقوط بهمن گرفتار شدهاند. در این حادثه ۲برادر جوان بنام آزاد و فرهاد خسروی که قصد داشتند کمین پاسداران را دور بزنند گرفتار برف و کولاک شدند و مظلومانه جان باختند. جسد بیجان و پیکر یخ زده فرهاد ۱۴ ساله سرانجام سه روز پس از مرگ آزاد خسروی ۱۷ ساله با همت و تلاش بیدریغ بیش از ۲هزار نفر از اهالی منطقه در ارتفاعات مرزی گردنه تته کشف شد.
جان باختن این دو برادر کولبر ۱۴ و ۱۷ ساله از یک خانواده محروم که از ۳سال قبل نان آور پدر و مادر پیر و فقیرشان بودند، بازتابی بسیار سریع و گسترده در شبکههای اجتماعی داشت و بار دیگر موضوع ستم نظام آخوندی بر کولبران بیپناه و زحمتکش را در انظار جهانیان برجسته کرد.
سایت حکومتی فرارو ۶ دیماه ۹۸ در این باره مینویسد: «کشف پیکر یخ زده فرهاد خسروی کولبر نوجوان در ارتفاعات مرزی مریوان، کافی بود تا افکار عمومی را که تازه کمی از اتفاقات اخیر کشور فاصله گرفته بود دوباره غمزده، ناامید و نگران کند. پیکر یخ زده فرهاد خسروی کولبر ۱۴ ساله که مفقود شده بود دو روز بعد پیدا شد. این اتفاق شهر مریوان و مناطق کرد نشین را تکان داد و کم کم تصاویر و ویدئوهای آن کل فضای مجازی را در بر گرفت».
مرگ مظلومانه و تکاندهنده فرهاد و آزاد با چنان موجی از تنفر و انزجار اجتماعی همراه شد که بهرغم تلاش رژیم آخوندی که میخواست مانع درز و انتشار خبر به بیرون شود بهسرعت بهسر تیتر رسانههای حکومتی تبدیل شد و رسانههای هر دو باند رژیم درباره مرگ کولبران اشک تمساح ریختند:
روزنامه حکومتی اعتمادآنلاین ۳۰ آذر ۹۸ با اذعان به اینکه « تصویر بدن یخزده فرهاد خسروی، با مشتهای گرهکرده از سرما، به یکی از غمانگیزترین تجربههای جمعی مردم ایران بدل شده است. نوشت:«فرهاد و آزاد ۳سال بود که این کار را بهعنوان شغلشان قبول کرده بودند. راه دیگری هم نداشتند. پدر و مادر پیری داشتند که کاری برایشان وجود نداشت، یک برادرشان چوپانی میکرد و این ۲تنها امید خانه بودند. وقتی آزاد ۱۴ سال داشت، همراه با فرهاد ۱۱ ساله تصمیم گرفتند این کار را شروع کنند. در این مدت هم کم سختی نکشیدند، اما این بار آنقدر شرایط گردنه دشوار بود که این بلا به سرشان آمد. آن روز ۵نفر راهی گردنه تته شدند. وقتی بار را به آنها تحویل دادند، ۳نفر از ادامه کار منصرف شدند، اما این ۲برادر که شرایط زندگیشان سخت و نیاز مالیشان شدید بود تصمیم گرفتند بار را تحویل بگیرند و کولبری را آغاز کنند. در میانه راه اما شدت کولاک و برف و سرما آنقدر شدید شد که نتوانستند ادامه دهند. فرهاد که برادر بزرگتر بود متوقف شد و برادر کوچکتر هم ساعتها کنارش ماند. چند ساعت بعد، ۳کولبر دیگر در مسیر آنها را دیدند، اما آنقدر وضعیت جوی وخیم بود که هیچکسی توان نجات دیگری را نداشت و به سختی میتوانستند جان خودشان را نجات دهند. همانجا از آزاد خواستند با آنها برود، برادر کوچکتر ابتدا پذیرفت، اما بعد از چند قدم دلش نیآمد فرهاد را تنها بگذارد و دوباره برگشت. برادر کوچک، وقتی دیگر از زنده ماندن برادر بزرگتر ناامید شد، کت و چپیه خود را روی بدن برادر گذاشت، به سمت کلبه بین مسیر رفت، با دست شیشهاش را شکاند و توانست وارد شود، اما در نهایت از شدت سرما، خستگی و گرسنگی جان داد. کوهنوردان ابتدا او را پیدا کردند. جسد فرهاد هم سه روز بعد در گشتزنیها پیدا شد».
در توصیف ابعاد تکاندهنده رنج و درد این دو برادر ستمدیده که از شدت فقر و تنگدستی و برای امرار معاش خانوادهٔ خود مجبور شدند به شغل پرمخاطره و طاقتفرسای کولبری در حاکمیت فاسد آخوندی روی بیاورند خبرگزاری حکومتی پانا ۳۰ آذر ماه ۹۸ بهنقل از یکی از اهالی این منطقه مینویسد: «ما خودمان میدانیم که کولبری کار نیست. میدانیم این شغل انسان نیست و کار چهارپایان است، اما چه راه دیگری برایمان مانده؟ این بچهها چاره دیگری داشتند؟ شاید برخی بگویند چرا سراغ این کار رفتند، بالاخره از گرسنگی که نمیمردند. اما من میگویم چرا، از گرسنگی میمردند. کولبری نمیکردند، در خانههایشان از سرما و گرسنگی میمردند، آنقدر که وضع مردم اینجا بد است. بعد از ۱۲ سال که روستای ما گازکشی شده، ما امروز به همراه چند ساکن دیگر روستا جمع شدهایم و تازه برای این خانواده بخاری خریدهایم؛ یعنی این همه سال حتی نمیتوانستند یک بخاری برای خانه خود بخرند».
در یک اعتراف دیگر خبرگزاری ایسنا ۳۰ آذر۹۸ بهنقل از عثمان پدر فرهاد و آزاد خسروی در رابطه با روی آوردن دو فرزندشان به کولبری مینویسد: «خودم هرگز کولبری نکردهام و چشمانم ضعیف است. از طریق جمعآوری کارتونهای آبادی و فروختن آنها امرار معاش میکنم و فرزندانم را بزرگ کردهام، اما با سخت شدن شرایط، آزاد و فرهاد، کولبری را برای ادامه زندگی انتخاب کردند».
مرگ فرهاد و آزاد این دو برادر مریوانی آنچنان مظلومانه و تکاندهنده و خشم برانگیز بود که موجی از همدری و غم و اندوه سراسر میهن و بهویژه شهرهای کردنشین را فراگرفت تا آنجا که تمامی مردم مریوان در حالیکه تکهنانهایی را در دست داشتند با شرکت در مراسم تشییع این کولبر نوجوان فریاد مرگ بر دیکتاتور سر دادند. فریادی که نشان از تداوم قیام سراسری مردم ایران داشت و ارکان پوسیده دیکتاتوری آخوندی را چنان به لرزه انداخت که خامنهای مجبور شد سایر متولیان حکومتی را به صحنه بفرستد تا ضمن تسلیت(!) بهخانوادهٴ دو کولبر جانباخته و مردم مریوان، از «ضرورت رسیدگی به وضع معیشتی دو کولبر نوجوان که در ارتفاعات برفگیر کردستان جان باختند» سخن بگوید.
این در حالی است که روزی نیست که کولبران و سوختبران محروم در حالی که تلاش میکنند یک لقمه نان بخور و نمیر برای خانوادههای خود درآورند، با تیر شقاوت پاسداران جنایتکار به خاک نیفتند و خانوادههایشان به عزا ننشینند.
عمق جنایت دژخیمان حاکم بر میهن نسبت به محروم ترین اقشار زحمتکش میهن را میتوان در میان اعترافات رسانههای حکومتی بهخوبی دریافت:
سایت حکومتی سلامت نیوز۹دی ۹۸ : «کولبری زنان یکی از واقعیتهای تلخ زندگی بخشی از زنان این سرزمین است. در مرزهای استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی دختران و زنانی در پوشش لباس مردانه گاهی در کنار مردانشان و گاهی به جای آنها کولبری میکنند تا چراغ زندگیشان روشن بماند. این زنان بیشترشان سرپرست خانوارند. شاید خانوارهایی که مردشان یک روز کولبری میکرد، اما حالا کمرش شکسته یا از کار افتاده شده و امروز بار سنگین زندگی بر دوش نحیف زن خانه سنگینی میکند».
روزنامه حکومتی جوان ۹دی ۹۸: «در هرمزگان هم شاید از کوه و شرایط سخت کردستان خبری نباشد، اما در این استان مرزی هم زنانی هستند که کولبری میکنند. زنان کارگری که اغلب سرپرست خانوارند و در ازای مبلغی ناچیز بارهایی سنگینتر از حد توانشان جابهجا میکنند».
روزنامه حکومتی همشهری ۲۸آذر ۹۸: «این روزها در کردستان برخی برای زنده ماندن ناگزیر به رویارویی با مرگ هستند. بیکاری، برخی خانوادهها را چنان فقیر کرده که مجبورند جوانانشان را با وجود همه خطرات به کولبری بفرستند. خیلی از جوانان از سر ناچاری به کولبری روی آوردهاند و مجبورند در مسیرهای طولانی کالاهای قاچاقی را که از مرز عراق وارد میشود به دوش بکشند تا در قبال این کار طاقتفرسا دستمزد ناچیزی بگیرند».
سایت حکومتی اقتصاد نیوز ۲ دی ۹۸ : «برای پول در آوردن و زیستن در اینجا باید باری فراتر از وزنت را در معبری که گاه ۱۲ متر برف بر آن مینشیند در مسیری ۲۰ کیلومتری حمل کنی؛ باری بر دوشداری و جانی برکف؛ مسیر بازگشت به خانه شاید برای همیشه گم شود».