خامنهای روز چهارشنبه ۲۱ آذر بهطور غیر رسمی به نیروهایش آمادهباش داد. او گفت: «توصیه من به جریانهای سیاسی کشور این است که مراقب باشند به دشمن پهلو ندهند، میدان را برای دشمن آماده نکنند. اگر ما غافل بشویم، ما به خواب برویم، همان دشمن ضعیف زهر خودش را خواهد ریخت». خامنهای ادامه داد: «هدف دشمنان گوناگون و امثال اینها این است که بلکه بتوانند به کمک تحریم و به کمککارهای ضدامنیتی و مانند اینها، دو دستهگی و اختلاف و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کنند».
ناگفتههای روی تابلو
اینها حرفهایی بود که رسانهیی شد. بهطور حتم در پشت صحنه و روی تابلو بود و نبود حکومت بسیار بیش از این گفتهها و نکتهها بوده و رد و بدل شده که حاصلش همین چند جملهٔ خامنهای گشته که بیرونی شد. در همین حدش هم گویای وضعیتی است که هراس کل حاکمیت را از چشمانداز چند ماه آینده بارز میکند. میخواهیم ببینیم کدام واقعیتها روی هم انباشته شدهاند و یا برآیند کدام واقعیتها مستقیم به بیت خامنهای سرریز شده است که او باید آمادهباش اعلام کند.
واقعیتهای کنونی جامعه ایران و تعادلقوای سیاسی ناشی از آن که با حاکمیت ولایت فقیه به هماوردی رسیدهاند، میتوان در سه موضوع و جریان جاری مد نظر داشت و بررسی نمود. بهنظر میرسد خامنهای در این مثلث گرفتار آمده است:
خروش و شورش مستمر
نخستین موضوع مهم که لرزه بر ارکان بیت نظام انداخته، خروش و شورش مستمر مردم و اقشار جامعه ایران علیه تمامیت نظام آخوندی است
از قیام دی ۹۶به این سو اتحاد عمل و همبستگی اقشار گوناگون، علیه حاکمیت آخوندی ارتقا چشمگیری یافته است. اتحاد کارگران، دانشجویان، وکلا، زنان، بازاریان و معلمان در تظاهرات مستمر کارگران هفته تپه و فولاد اهواز مشاهده کرد. دامنهٔ اعتراضات و تظاهرات نشانه از آن دارد که دیگر برگشتناپذیر است. و این هشداری است که مشام حفظ قدرت بهتر از هر کس دیگری در بیرون حاکمیت، آن را حس میکند.
خامنهای پی برده است که در چنین شرابطی نقشی که مقاومت ایران و کانونهای شورشی دارند تا کجا میتواند خیزشهای اقشار مختلف را اعتلا بخشیده و سمت و سو دهد و به نقطه سرنگونی هدایت کند.
از همین رو خامنهای برای خارج کردن عناصر مختلف نظامش از رخوت و غفلت، با اشاره تلویحی به برایان هوک و کمکهای موهوم آمریکا به مجاهدین گفت، هدف آمریکا با مأموران مخصوصی که برای مقابله با نظام میگذارند و به مجاهدین و امثال اینها کمک میکنند، نقشه اینها این است بلکه بتوانند به کمک تحریم و کارهای ضدامنیتی دو دستگی و جنگ داخلی ایجاد کنند. ممکن است جنجال را برای سال ۹۷بکنند، نقشه را برای سال ۹۸بکشند؛
بهمن تحریم
موضوع دیگر، بروز آثار تحریم است. رژیم تلاش کرده این ۶هفته بعد از شروع مرحله دوم تحریم را با حراج کردن دارایی و سرمایه ایران، دور بزند و توازن کند. اما تا کی؟ حراج نفت تا کی؟ تا کی چشم بستن به واقعیتهای سرسخت تحریم که مثل گلوله برف هر دم بزرگتر میشود؟ در اینجا باید یادآور شد که از آنجا که پیکان تحریم متوجه کل حاکمیت است، خطر آن را هم خامنهای زودتر از بقیه احساس کرده است.
این چشمانداز از آن آثاری است که خامنهای آینده آن را احساس کرده و مجبور شده است نسبت به این واقعیت آمادهباش و هشدار بدهد..
تضاد مرگبار یا جنگ داخلی؟
تضادهای داخلی حاکمیت دیگر یک روند طبیعی و تکراری ندارند. وحشت باندهای درونی رژیم از چشمانداز هولناک سرنگونی و بنبست نظام که باعث شده است هیچکدام از باندها هیچ راهحل واقعی برای حفظ نظام نداشته باشد جنگ گرگهای درون نظام را شدیدتر کرده است. دامنه این جنگ درونی رژیم اکنون مدتی است دامن خود ولیفقیه را هم گرفته است و بسیاری در درون نظام موقعیت خامنهای و اصل ولایت فقیه را به زیر سؤال میکشند.
بحران لاعلاج
این شرایط؛ چشمانداز سرنگونی رژیم آخوندی را آنچنان آشکار کرده است که خامنهای ناچار میشود به صحنه بیاید و به تمامی عناصر تشکیل دهنده این رژیم آمادهباش و هشدار بدهد که دشمن ممکن است «جنجال را برای سال ۹۷بکند؛ اما نقشه را برای سال ۹۸بکشد». این نتیجهگیری خامنهای یک سال پس از قیام دیماه و گذشت سالی است که حتی یک روز آن از خیزش و اعتراض خالی نبوده است. وحشت خامنهای بهخوبی گواه آن است که قیام مردم ایران متوقف نشده و تا تحقق چشمانداز آزادی که خامنهای را این چنین به وحشت انداخته است به یمن اراده اقشار محروم و بهپا خاسته و فرزندان پیشتاز مجاهد آنها به پیش خواهد رفت.