ظریف در سفر سوم اردیبهشت به آمریکا در مصاحبههایی که طی این مدت داشته، با بیانهای مختلف مستمراًً خواستار گفتگو و مذاکره با آمریکا شده و در این رابطه پیشنهادهای مشخصی هم مانند آزادی متقابل زندانیان مطرح کرده است.
آیا به راستی رژیم پای مذاکره با آمریکا آمده و این یک خط جدید است یا یک ترفند و فریب؟
رویکرد و پاسخ آمریکا به التماس و درخواستهای ظریف چیست؟
واکنش باند خامنهای به فعالیتها و اقدامات ظریف و دولت روحانی چگونه است؟
مضمون گفتهها و فعالیتهای ظریف در سفر به آمریکا
پس از کلان ضربههای لیستگذاری و قطع معافیتهای تحریم نفت از سوی آمریکا، رژیم در واقع پایان کار خود را میبیند و سخت به دست و پا افتاده تا به هر نحو ممکن برای خود زمان بخرد. یکی از این تقلاها فرستادن ظریف به آمریکا و مجیزگویی از رئیسجمهور آمریکاست.
- خامنهای ظریف را به آمریکا فرستاده تا قبل از هر چیز اطمینان پیدا کند آمریکا با رژیم وارد جنگ و قهر نخواهد شد. خامنهای قبلاً گفته بود که جنگ نمیشود، ما هم مذاکره نمیکنیم، اما بهنظر میرسد برخی اقدامات دولت آمریکا و اظهارات بالاترین مقامهای دولت آمریکا، خامنهای را در مورد صحت آنچه که خود گفته بود (جنگ نمیشود)دچار تردید و دلهره کرده است. بنابراین اولین هدف ظریف در این سفر اطمینان پیدا کردن نسبت به این است که جنگ نمیشود و میخواهد «نه جنگ» را آب بندی کند.
- ظریف همچنین تلاش میکند راهی به سوی رئیسجمهور آمریکا پیدا کند. چرا که بزعم آخوندها (که آشکارا هم این را میگویند) ترامپ تحت تأثیر مشاوران و دستیارانش قرار دارد، آنها هم تحت تأثیر مجاهدین هستند و به این ترتیب رئیسجمهور آمریکا به این ترتیب خط مجاهدین را اجرا میکند!
آیا درخواست مذاکره ظریف بهمعنی تغییر خط است؟
تا آنجا که به حرف مربوط است، سرمداران رژیم به تأسی از خمینی هر حرفی میزنند و هیچ ابایی ندارند که روز بعد یا همان روز خلاف آن را بگویند. کما این که روحانی روز چهارشنبهٔ گذشته گفت ما مرد مذاکره هستیم، این آمریکاست که اصلاً آمادگی برای مذاکره ندارد» اما از طرف دیگر در همان سخنرانی گفت که با چاقوکش چه مذاکرهیی؟! مذاکرهیی که آمریکا میخواهد تسلیم و ذلت ماست و ما هرگز به آن تن نمیدهیم!
اما این بار فراتر از حرف صرف است و ظریف رفته تا حداقل بهطور علنی پیشنهاد مشخصی را که عبارت است از مبادلهٔ زندانیان مطرح کند و تصریح هم کرده که اختیارات دارم و روشن است منظورش، اختیار از جانب خامنهای است.
اما این بهمعنی این نیست که رژیم واقعاً خط عوض کرده و در خط مذاکره افتاده است. چرا که دولت آمریکا شروط خود برای مذاکره را از اردیبهشت سال گذشته در ۱۲شرط توسط پمپئو وزیر خارجهاش بیان کرده و پذیرش این شروط مطلقاً در توان رژیم نیست و بهمعنی نابودی است.
بسیار نامحتمل است که رژیم پای چیزی بیاید که نفی و نابودی خودش در آن است. بنابراین رژیم تنها میخواهد زمان بخرد و سرنوشتی را که از آن فرار میکند، ولو چند صباحی به تأخیر بیندازد. البته قبلاً خط کار رژیم این بود که دو ساله باقی مانده از دورهٔ ریاستجمهوری ترامپ را سپری کند. به این امید که در دور بعد دموکراتها سر کار بیایند و برای رژیم فرجی حاصل شود، اما اکنون خودشان هم میگویند که وضعیت ترامپ مستحکم است و علاوه بر این، میخهایی در سیاست خارجی و بهخصوص در رابطه با رژیم کوبیده است که هر دموکراتی هم بیاید نمیتواند از آن تخطی کند.
تابلویی که ظریف بنا بر آن، به آمریکا رفت
در این مورد حرف فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع بیشتر نزدیک به واقعیت است که تصریح کرد:
«اکنون راهبردی برای مذاکره بین تهران و واشنگتن وجود ندارد ولی این بدان معنا نیست که راهبرد و گفتمان جنگ بین دو کشور ایجاد شده است.»
فلاحتپیشه با اشاره به سخنان ظریف در نیویورک گفت: «گفتههای ظریف در جریان سفر به نیویورک در حقیقت برای جلوگیری از تصاعد و گسترش بحران بین تهران و واشنگتن صورت گرفته است».
رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس رژیم گفت: «با این حال، این اظهارات بهمعنی تنشزدایی بین ایران و آمریکا هم نیست چرا که تنشهای فعلی بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده بسیار جدیتر از آن است که با این اظهارات برطرف شود
وی افزود: «علاوه بر این موضوع، تجربه نشان داده مذاکرات بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده میانجیناپذیر است به همین دلیل اعتقاد دارم که دو کشور نباید خطوط ارتباطی خود را از بین ببرند.».
علت واکنش ضعیف باند خامنهای در قبال گفتههای ظریف؟
واکنشهای باند خامنهای در قبال حرفهای ظریف در آمریکا(در مقایسه با موارد مشابه قبلی) در مجموع بسیار ضعیف و بسیار کمتر از موارد مشابه قبلی بود. مشخص است که ظریف با دستور خامنهای به این سفر رفته و مواضع او را بازگو میکند.
حرفهای جدیتر را کیهان زده و نوشته است: «آقای ظریف! پیام ضعف، دشمن را گستاختر میکند. اکنون تجربه عبرتآموز برجام در مقابل دیدگان افکار عمومی است. دشمن در پی تعمیم مدل خسارتبار «اقدامات نقد ایران در مقابل وعدههای نسیه» به دیگر مؤلفههای قدرتساز کشور مان است».
اما در مقابل باند روحانی و مهرههای و رسانههای این باند خیلی از اظهارات و اقدامات ظریف حمایت کردهاند. از جمله سایت بهار نوشته است: «وقتی میتوان برای آزادی چند گروگان به مذاکره جدی با آنان که چاقوکش نامیده شدهاند اندیشید، چرا نباید برای رهایی چند ده میلیون گروگان در چنگال تحریم فکری دیگر کرد؟».
پاسخ آمریکا؟
در یککلام میتوان گفت آمریکا هیچ اعتنایی به ظریف و حرفهایش نکرد.
در مورد پیشنهاد مبادلهٔ زندانیان، قاطعانه این پیشنهاد را رد کرده است. یک سخنگوی وزارتخارجه آمریکا در پاسخی مکتوب نوشت که از سخنان جواد ظریف مطلع شده و ایالات متحده بارها خواستار راهحل انسانی برای آمریکاییهای به ناحق زندانی شده در ایران گردیده است.
در واکنش به این پاسخ، سخنگوی وزارتخارجه رژیم با سوتهدلی گفت: «واکنش شتابزده مقامات آمریکایی و درخواست آزادی یکطرفه زندانیان آمریکایی نشاندهنده عدم درک درست آنان از مفاهیم مذاکره، توافق و تبادل است».
این ناراحتی را علی بیگدلی یکی از مهرههای باند اصلاحطلب با این بیان بروز داد که مبادله زندانیان روشی شناخته شده در مذاکرات بینالمللی است» اما واکنش آمریکاییها منطقی نبود». و بعد اضافه کرده بود: اگر قرار بود مذاکره میان ایران و آمریکا در این زمینه آغاز شود، میشد به شیوههای دیگری برای نیل به این مقصود بهره برد. کانالهای رسمی دیپلماتیک ما کُند کار میکند.
در این زمینه تاجیک از دیپلماتهای سابق رژیم هم گفت: « پیشنهادهایی که ظریف داده اگر چه از جانب آمریکا هیچ پاسخی نگرفته اما این پیشنهاد اصطلاحا میتواند روابط میان تهران ـ واشنگتن را روغنکاری کند».
چشمانداز این خط چیست؟
پاسخ را میتوان از سایت بهار شنید که با اشاره به ضدو نقیض گوییهای سردمداران رژیم، نوشت: «« بهنظر میآید تصمیمگیران حوزه سیاست خارجی دچار نوعی تناقض استراتژیک شدهاند که نمود عینی آن در برنامهها (اگر بهتر بگوییم بیبرنامگی) دستگاه سیاست خارجی مشهود است».
مسئولان ارشد کشور از ممنوعیت مذاکره با دولت آمریکا میگویند،
رئیسجمهور از عدم تمایل برای مذاکره با چاقوکشها میگوید،
قوهقضاییه بر غیرسیاسی بودن پروندههای قضایی شهروندان خارجی تأکید دارد
و وزیر امور خارجه هم از آمادگی برای مذاکره با آمریکاییها برای تبادل زندانیان دو طرف گفته است».
حداقل تاکنون، سرگشتگی نزدیکترین چشمانداز است!
سایت بهار اضافه میکند: مجموع این موارد نشانگر آن است که اولاً نظام تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی دچار اختلال جدی شده است... و برنامه مشخصی برای مواجه شدن با شرایط ویژه کنونی حداقل تا این لحظه دیده نمیشود!».
این جان کلام در مورد این تلاش و تقلاهای رژیم است که نه تنها فاقد مضمونی خطی و استراتژیک است، بلکه بیانگر سرگشتگی استراتژیک و بنبست مطلقی است که رژیم در آن دست و پا میزند و راهی به هیچ طرفی نمییابد. زیرا هر یک از دو راه:
- پذیرش شروط آمریکا، بهقول روحانی بهمعنی ذلت و تسلیم و نتیجهٔ آن نابودی است
- و ایستادگی در برابر آن هم بهمعنی نابودی است.