روز ۳۰مرداد۹۸خامنهای پس از مدتها سکوت به صحنه آمد و با آخوند روحانی و هیات دولت رژیم صحبت کرد. با توجه به اینکه طی مدت سکوت خامنهای، رژیم با بحرانهای حادی روبهرو شده، به صحنه آمدن ولیفقیه نظام سؤالاتی را مطرح میکند:
خامنهای در مجموع چه گفت؟
در رابطه با بحرانهای نظام چه مسیری برای عبور از آنها نشان داد؟
این حرفها چه پیام سیاسی دارد و چه مختصاتی از تمامیت رژیم نشان میدهد؟
خامنهای چه گفت؟
عمده حرفهای خامنهای یک سلسله گفتاردرمانی و امیددرمانی مسخره در زمینههای مختلف بود. تمرکز وی بیشتر روی اقتصاد و فرهنگ بود. او گفت اولویت مملکت اقتصاد و فرهنگ است و سپس با تأکید بر «توجه کامل مسئولان به تولید داخلی بهعنوان کلید اصلی حل مشکلات موجود» در بارهٔ «رهایی کشور از وابستگی به درآمد نفت» نکاتی گفت.
وی از جمله گفت: «توجه ویژه به بخشهای پیشران اقتصادی نظیر مسکن، کشاورزی و شرکتهای دانش بنیان»، «ضرورت تغییر نگاه به تولیدکننده بهعنوان رزمنده جنگ اقتصادی» و «لزوم جهتگیری و هدفگذاری پیشرفت اقتصادی به سمت تأمین عدالت و ریشهکن کردن فقر» باشد.
خامنهای سپس یک مشت ادعا نیز پشت سر هم ردیف کرد و از جمله نکاتی درباره «رهایی کشور از وابستگی به درآمد نفت» گفت!
طبعا در پاسخ وی باید گفت بعد از اینکه ۴دهه نفت را بیش از ظرفیت از مخازن زیر زمینی بیرون کشیدید و پول آنرا خرج صدور و تروریسم و ارتجاع در خارج کشور و جنگ و سرکوب در داخل کردید، آیا اکنون یاد «رهایی از وابستگی نفت» افتاده اید که در محاصرهٔ نفتی قرار دارید؟
خامنهای در بخشی از سخنانش از لزوم توجه ویژه به بخشهای پیشران اقتصادی نظیر مسکن، کشاورزی و شرکتهای دانش بنیان گفت و از «ضرورت تغییر نگاه به تولیدکننده بهعنوان رزمنده جنگ اقتصادی» دم زد! از حرفهای او این نکته به ذهن میزد که گویا علت رکود تولید تاکنون بهعلت نامناسب بودن «نگاه» کارگزاران حکومتی به تولیدکننده بوده است!
تولیدی که خودش اذعان کرد در این نظام برای رتق و فتق یک واحد تولیدی کوچک تولیدکننده به جای هفت خوان باید از ۷۰خوان عبور کند!
خامنهای از پیشران بودن مسکن صحبت کرد. اما نگفت کدام مسکن؟! مسکنی که بالاترین نرخ تورم را در شرایط کنونی دارد؟ بهقول باندهای رژیم ۱۲۷درصد و بهقول کارشناسان مسکن گاه تا ۵۰۰٪!
خامنهای در سخنانش از کشاورزی گفت؟ اما توضیح نداد منظورش از کشاورزی کدام کشاورزی است؟ همان کشاورزیای که بیشتر بخشهای مؤثر و صنعتی آنرا با واردات انبوه محصولات خارجی از بین بردهاید؟
یا همان کشاورزیای که ۳۳هزار روستایش را طی سالیان به نابودی کشاندهاید؟!
او هیچ اشارهیی به نابودی مهمترین مزارع محصولات برتر ایران نکرد از جمله کشت پنبه. اغلب زمینهای پنبه را کارگزاران خامنهای تغییر کاربری داده و در آنها شهرک ساختهاند، صنایع وابسته به آن را یکی بعد از دیگری به تعطیلی کشاندهاند! صنایع نساجی آن را نابود کردهاند! و با واردات اجناس بنجل چینی و ترکیهای نساجی ایران را به ورطه نابودی کشاندهاند!
خامنهای در اظهاراتش عباراتی را گفت که تنها حاکی از سطح نازل درک او از مسائل اقتصادی و اجتماعی است. وی گفت: «باید به دور از گرفتار شدن در برخی آفات، مسائل مهم کشور را «اولویت بندی»، و اولویتها را یک به یک پیگیری کرد». این عبارت یادآور ضربالمثل مردمی است که میگوید: «از کرامات شیخ ما این است، شیره را خورد و گفت شیرین است»!
جالب است که خامنهای در میان حرفهایش مدعی شد تولید رونق داشته و «زمینه حرکتی در بخشهای مختلف دیده میشود»! او در شرایطی چنین لافی میزد که رسانههای حکومتی اذعان کردهاند در ۶ماه گذشته ۱۰۰هزار کارگر بیکار شدهاند! اکنون معلوم نیست این رونق کذایی که او میگوید در کجا و در کدام بخش صنعت یا کشاورزی است؟
در زمینه فرهنگی هم خامنهای نه حرفی جدی برای گفتن داشت و نه راهحلی برای خروج از معضلات آن و حرفش چیزی جز سرکوب در فضای مجازی و سرکوب زنان برای پذیرش قوانین آخوندساخته حجاب اجباری نبود.
فقدان اشاره به مسائل روز
در بین نکاتی که خامنهای مطرح کرد به مسائل روز رژیم که با آنها درگیر است هیچ اشارهیی نشد.
حتی در خبرهایی که تا بعد ازظهر روز ۳۰مرداد منتشر شد نیز از چنین موضوعاتی که خامنهای در صحبتهایش مطرح کرده باشد، خبری نبود. البته قبلاً مواردی بوده که خامنهای حرفی زده و با تأخیر منتشر شده است. ولی در اظهارات مفصلی که در بدو امر به نقل از وی منتشر شد خبری از مسائل و بحرانهای روز رژیم نبود. که البته طبیعی هم هست چرا که اینها نکات سادهیی نیست که او بهسادگی وارد شود.
سکوت خامنهای در برابر دعوای لاریجانی و یزدی
خامنهای درباره جنگ و دعوای مفتضحی که آملی لاریجانی و یزدی راه انداختهاند نیز سکوت پیشه کرد و چیزی نگفت. طبعاً خامنهای اگر میخواست وارد شود همان ابتدای این دعوا بین دو رأس سابق و اسبق قوه قضاییهاش وارد میشد که چنین نظام را بیآبرو تر نکنند. یا حداقل دو روز قبل از این دیدار وارد میشد که آخوند مکارم شیرازی گفت «بزرگان» باید به این دعوا خاتمه دهند. اما از آنجا که خامنهای نمیتوانست کاری در مهار این بحران درونی انجام دهد دخالت نکرد.
سکوت در برابر مهمترین مسایل و مشکلات نظام
آنچه که اکنون از بحران درونی رژیم دیده میشود، در حقیقت نوک کوه یخ است. در جریان همین دعواها روشن شد پشت صحنه غوغا است. آملی لاریجانی به یزدی گفت در شورای نگهبان کسی تو را قبول ندارد و همه رعایت پیرمردیات را میکنند! و او نیز تلویحا به لاریجانی گفت تو در قم عددی نیستی! که در کل نمایشی از شکاف عمیق درون نظام بود. بقیه مسائل هم همینطور. بهعنوان نمونه خامنهای به موضوع در لیست رفتن خودش و بیتش هیچ اشارهیی نکرد. به در لیست قرار گرفتن ظریف اشاره نکرد. بنبست برجام و بنبست تحریمها را مسکوت گذاشت. زیرا در نقطه حاد بحران بیراهحلی برای تمامی مسائل نظام قرار دارد و به همین علت حتی اسمی از این مسایل به میان نیاورد.
او البته بحث ریشهکنی فقر یا کمک به تولید را مطرح کرد و آنها را قابل حل دانست اما واقعیت این است که:
این حرفها مسخره است. بهترین اسمی که میشود روی آن گذاشت امیددرمانی است. خامنهای میگوید مسکن پیشران است. کدام مسکن؟ همان که اکنون مردم در اثر شدت تورم حتی پول پرداخت اجاره آنرا هم ندارند و به خوش نشینی روی آوردهاند؟ مسکنی را میگوید که طی ۴دهه رژیم شعار حل آنرا داده ولی روزبهروز بر آمار حاشیهنشینان و مستاجران افزوده شده و اقشار جدیدی مثل کارتن خواب و گورخواب و بام خواب در نظام تولید شده است؟ اگر از این ادعاها راهحلی در میآمد اکنون چشم خامنهای و نفراتش به اینستکس نبود. اینستکسی که همان نفت در برابر غذاست. و روز ۲۹مرداد رئیس کل بانک مرکزی رژیم گفت نمیتواند مسائل اساسی ما را حل کند.
آنچه که خامنهای فرصت نامید!
خامنهای گفت نقدینگی ۱۸۰۰هزار میلیارد تومانی و فنآوری یک فرصت برای تولیداست!
البته این یک حرف بیپایه است. این ۱۸۰۰هزار میلیارد تومان اگر حاصل درآمد ناشی از تولید و کار بود، میتوانست فرصت باشد. ولی حاصل چاپ بیرویه اسکناس است که میگویند روزی دههزار میلیارد تومان چاپ میکنند! و با این کار ارزش پول ملی را کاهش میدهند
و به طبع آن قدرت خرید مردم را پایین میآورند،
رکود را بالا می برند
و در نتیجه کارخانهها و کارگاهها را به تعطیلی میکشانند
و بر خیل بیکاران میافزایند.
میتوان نتیجه گرفت:
این پول که اکنون میزان آن ۱۹۰۰هزار میلیارد تومان شده نه تنها نمیتواند فرصت باشد بلکه یک بلا و مصیبت در اقتصاد است که عامل افزایش تورم و رکود و بیکاری است. و تنها مصرف آن برای واردات بیرویه و منهدم کردن تتمهٔ تولید محتضر داخلی است. بلایی که برای آن هم هیچ راهحلی ندارند مگر نمایش مسخره حذف ۴صفر از پول ملی. که تمام کارشناسان حکومتی معتقدند این اقدام بیثمر و هزینه زاست و بعد از مدت کوتاهی صفرها برمی گردند!
چشم انداز؟
در نتیجه میتوان گفت با توجه به سخنان چهارشنبه ۳۰مرداد خامنهای میتوان مطمئن شد که هیچ چشماندازی برای رژیم در افق نیست که رژیم بتواند از این مهلکه خود ساخته اقتصادی خود را خارج کند.
چرا که ذات این رژیم با توسعه و پیشرفت در تضاد است. این رژیم ترکیبی از مشتی باندهای غارتگر است که جز به منافع خود که پر کردن جیبشان باشد، به چیز دیگری فکر نمیکنند. و این دروغدرمانیهای ولیفقیه ارتجاع حتی نیروهای خودش را هم نمیتواند بفریبد!