رژیم آخوندی در وحشت از خشم و خروش مردم و شعلهور شدن آتش بیشتر قیام، از گران کردن نان و حاملهای انرژی صرفنظر کرد و آن را به تعویق انداخت.
تلویزیون شبکه خبر 16دی 96 در زمینه عقبنشینی از گران کردن قیمت گفت: ”رئیس اتاق اصناف گفته است که قیمت نان تغییر نمیکند. فاضلی اضافه کرده تصمیمگیری در خصوص قیمت نان به سال آینده موکول میشود“.
تلویزیون شبکه یک رژیم نیز از قول کمیسیون تلفیق بودجه مجلس رژیم گفت این کمیسیون با افزایش قیمت حاملهای انرژی مخالفت کرده است. همچنین این کمیسیون با تعیین درآمد 37هزار میلیارد تومانی از هدفمند سازی یارانهها مخالفت کرده است. (تلویزیون شبکه یک 16دی 96)
واضح است که عقبنشینی ناگزیر از گران کردن نان و افزایش حاملهای انرژی را قیام ایران و خروش مردم بر رژیم تحمیل کرده است. و در صورتی که دولت آخوند حسن روحانی افزایش قیمت نان و حاملهای انرژی را عملی میکرد بیشازپیش آتش خشم مردم را متوجه خودش میکرد و اوضاع بیش ازپیش برای رژیم پیچیدهتر میشد.
زیرا قوت لایموت اکثریت مردم نان خالی است و 30درصد مردم آنچنان گرسنه هستند که حتی نان خالی هم ندارند.
در این رابطه معاون وزارت بهداشت رژیم ضمن اعتراف به افزایش نابرابریها و فقر، محرومیت اجتماعی و پایین بودن شاخصهای توسعههای انسانی برای مردم فقیر اعتراف کرد: ”در حال حاضر ۳۰درصد مردم کشور گرسنهاند و نان خوردن ندارند که این آمار را وزارت رفاه هم تأیید میکند“. (باشگاه خبرنگاران جوان 29مرداد 95)
اما این عقبنشینی رژیم در عین حال که یک عقبنشینی ناگزیر است یک ترفند هم میباشد.
زیرا رژیم به این گمان واهی که میتواند آب روی آتش خشم مردم بریزد و قدری از آتش قیام را بکاهد، موقتاً و برای یک سال از افزایش قیمت نان و حاملهای انرژی عقبنشینی کرده است.
واضح است که این ترفند رژیم برعزم و اراده مردم خللی وارد نمیکند، زیرا مشکل مردم با این رژیم فقط گرانی نان وحاملهای انرژی نیست، بلکه مردم با اساس حاکمیت نظام سرکوبگر و فاسد ولایتفقیه مشکل دارند.
همچنان که مردم در شهرهای بهپاخواسته شعار میدهند مرگ برنظام ولایتفقیه، مرگ برخامنهای، مرگ برروحانی، مردم گدایی میکنند آخوند خدایی میکند... و خواستار نفی این حاکمیت هستند. مشکل آنها با این رژیم تنها افزایش قیمت نان و... نیست.
رسانهها و مهرههای رژیم نیز در واکاوی علت قیام و ریشههای آن، صراحتاً دوعامل را علت قیام میدانند، یکی سرکوب و دیگری اینکه رژیم اکثریت مردم را دچار فقر وفاقه کرده است.
در رابطه با فقر مردم سایت حکومتی رجا نیوز وابسته به باند خامنهای مینویسد: ”مردم گلهمندند. از یک سو معیشت مردم به آب باریکهای بند است و از سوی دیگر برخی سوار بر خودروهای لوکس در خیابانها جولان میدهند“ (رجا نیوز 16دی 96)
سایت حکومتی بهار 16دی نیز به نفرت مردم و خشم متراکم مردم علیه نظام آخوندی اعتراف کرده و مینویسد: ”آنچه مردم را به اعتراض کشاند، نارضایتی متراکمی است که در طول سالها بر روی هم انباشته شده و فرصتی برای بروز نداشته است. “
ملاحظه میشود همانطور که رسانههای رژیم از هر دوباند رژیم نیز اعتراف میکنند، مشکل مردم با رژیم این است که چهار دهه آنها را سرکوب کرده و صدایشان را در گلو خفه کرده است.
مشکل مردم با رژیم این است که اموال و منابع آنها را به غارت برده، بخشی از این اموال توسط سران، مقامات و مهرههای رژیم بالا کشیده شده است و بخشی نیز صرف جنگافروزی، صدور تروریسم و ارتجاع شده است.
بی جهت نیست همزمان با اینکه مردم فریاد مرگ برخامنهای، مرگ بر روحانی و توپ، تانک فشفشه، آخوند باید کشته شه میدهند، شعار نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران و شعار سوریه را رها کن فکری بهحال ما کن را نیز میدهند.
خلاصه اینکه رژیم و به گفته رسانههایی از آن ”سامانه سیاسی“ حاکم بر ایران است که در تمامیتش مورد نفرت مردم ایران است و اراده مردم براین است که این نظام گورش را گم کند.
بنابراین راهحلها و ترفندهای رژیم برای ریختن آب برآتش قیام راهحلهای نخنما و پوسیدهای بیش نیست که نمیتواند احدی از مردم ایران را بفریبد. زیرا فرصت برای نظام آخوندی مانند ابر از دست رفته و آبی است که به جوی باز نمیگردد.
تلویزیون شبکه خبر 16دی 96 در زمینه عقبنشینی از گران کردن قیمت گفت: ”رئیس اتاق اصناف گفته است که قیمت نان تغییر نمیکند. فاضلی اضافه کرده تصمیمگیری در خصوص قیمت نان به سال آینده موکول میشود“.
تلویزیون شبکه یک رژیم نیز از قول کمیسیون تلفیق بودجه مجلس رژیم گفت این کمیسیون با افزایش قیمت حاملهای انرژی مخالفت کرده است. همچنین این کمیسیون با تعیین درآمد 37هزار میلیارد تومانی از هدفمند سازی یارانهها مخالفت کرده است. (تلویزیون شبکه یک 16دی 96)
واضح است که عقبنشینی ناگزیر از گران کردن نان و افزایش حاملهای انرژی را قیام ایران و خروش مردم بر رژیم تحمیل کرده است. و در صورتی که دولت آخوند حسن روحانی افزایش قیمت نان و حاملهای انرژی را عملی میکرد بیشازپیش آتش خشم مردم را متوجه خودش میکرد و اوضاع بیش ازپیش برای رژیم پیچیدهتر میشد.
زیرا قوت لایموت اکثریت مردم نان خالی است و 30درصد مردم آنچنان گرسنه هستند که حتی نان خالی هم ندارند.
در این رابطه معاون وزارت بهداشت رژیم ضمن اعتراف به افزایش نابرابریها و فقر، محرومیت اجتماعی و پایین بودن شاخصهای توسعههای انسانی برای مردم فقیر اعتراف کرد: ”در حال حاضر ۳۰درصد مردم کشور گرسنهاند و نان خوردن ندارند که این آمار را وزارت رفاه هم تأیید میکند“. (باشگاه خبرنگاران جوان 29مرداد 95)
اما این عقبنشینی رژیم در عین حال که یک عقبنشینی ناگزیر است یک ترفند هم میباشد.
زیرا رژیم به این گمان واهی که میتواند آب روی آتش خشم مردم بریزد و قدری از آتش قیام را بکاهد، موقتاً و برای یک سال از افزایش قیمت نان و حاملهای انرژی عقبنشینی کرده است.
واضح است که این ترفند رژیم برعزم و اراده مردم خللی وارد نمیکند، زیرا مشکل مردم با این رژیم فقط گرانی نان وحاملهای انرژی نیست، بلکه مردم با اساس حاکمیت نظام سرکوبگر و فاسد ولایتفقیه مشکل دارند.
همچنان که مردم در شهرهای بهپاخواسته شعار میدهند مرگ برنظام ولایتفقیه، مرگ برخامنهای، مرگ برروحانی، مردم گدایی میکنند آخوند خدایی میکند... و خواستار نفی این حاکمیت هستند. مشکل آنها با این رژیم تنها افزایش قیمت نان و... نیست.
رسانهها و مهرههای رژیم نیز در واکاوی علت قیام و ریشههای آن، صراحتاً دوعامل را علت قیام میدانند، یکی سرکوب و دیگری اینکه رژیم اکثریت مردم را دچار فقر وفاقه کرده است.
در رابطه با فقر مردم سایت حکومتی رجا نیوز وابسته به باند خامنهای مینویسد: ”مردم گلهمندند. از یک سو معیشت مردم به آب باریکهای بند است و از سوی دیگر برخی سوار بر خودروهای لوکس در خیابانها جولان میدهند“ (رجا نیوز 16دی 96)
سایت حکومتی بهار 16دی نیز به نفرت مردم و خشم متراکم مردم علیه نظام آخوندی اعتراف کرده و مینویسد: ”آنچه مردم را به اعتراض کشاند، نارضایتی متراکمی است که در طول سالها بر روی هم انباشته شده و فرصتی برای بروز نداشته است. “
ملاحظه میشود همانطور که رسانههای رژیم از هر دوباند رژیم نیز اعتراف میکنند، مشکل مردم با رژیم این است که چهار دهه آنها را سرکوب کرده و صدایشان را در گلو خفه کرده است.
مشکل مردم با رژیم این است که اموال و منابع آنها را به غارت برده، بخشی از این اموال توسط سران، مقامات و مهرههای رژیم بالا کشیده شده است و بخشی نیز صرف جنگافروزی، صدور تروریسم و ارتجاع شده است.
بی جهت نیست همزمان با اینکه مردم فریاد مرگ برخامنهای، مرگ بر روحانی و توپ، تانک فشفشه، آخوند باید کشته شه میدهند، شعار نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران و شعار سوریه را رها کن فکری بهحال ما کن را نیز میدهند.
خلاصه اینکه رژیم و به گفته رسانههایی از آن ”سامانه سیاسی“ حاکم بر ایران است که در تمامیتش مورد نفرت مردم ایران است و اراده مردم براین است که این نظام گورش را گم کند.
بنابراین راهحلها و ترفندهای رژیم برای ریختن آب برآتش قیام راهحلهای نخنما و پوسیدهای بیش نیست که نمیتواند احدی از مردم ایران را بفریبد. زیرا فرصت برای نظام آخوندی مانند ابر از دست رفته و آبی است که به جوی باز نمیگردد.