آتش بحران کرونا هر روز بیشتر از قبل زبانه میکشد و جان افراد بیشتری را میگیرد.
امری که علی خامنهای آنرا مسأله گذرا و غیرمهم دانست که «از این حوادث در کشور پیش میآید» و نباید آنرا «خیلی هم بزرگش کرد» و «تبدیل میشود به نعمت».
آخوند حسن روحانی هم در ضرورت دادن مردم به دم تیغ این بلا تحت عنوان بازگشایی مشاغل قبل از اینکه سلامت مردم برایش اهمیت داشته باشد نگران امنیت نظام بود و در این رابطه گفت: «اگر فعالیتهای اقتصادی را متوقف کنیم، ۳۰میلیون گرسنه به خیابان میآیند و حتی اگر۲میلیون نفر بمیرند کشور را تعطیل نمیکنیم».
این گامی بود در جهت پیشبرد خط خامنهای و تبدیل بلا به فرصت برای ادامه حیات ننگین حاکمیت و فرستادن مردم گرسنه به قتلگاه کرونا آنچنانکه روحانی در روز ۲۸تیر۹۹ در جلسه ستاد کرونا گفت: «تخمین ما بر این هست که تاکنون ۲۵میلیون ایرانی به این ویروس مبتلا شدند و قریب به حدود نزدیک به ۱۴هزار نفر هم جان عزیز خودشان را در این مدت از دست دادهاند ما باید این احتمال بدهیم که ۳۰ تا ۳۵میلیون نفر دیگر در معرض ابتلا خواهند بود» (تلویزیون شبکه خبر ۲۸تیر۹۹) .
به اعتراف مهرهها و رسانههای حکومتی خامنهای و روحانی از ابتدای کار بهخاطر فرار از قیام مردم با قرنطینه مخالف بودند و تلاش کردند با فرستادن مردم به قربانگاه مسیر جنایتکارانه امنیت گلهای [بخوانید کشتار جمعی] را باز کنند.
رونامه جهان صنعت ۱۹تیر ۹۹ نوشت: «دولت بهدنبال جلوگیری از تجدید اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ از پس بحران اقتصادی و کاهش ارزش قیمت ریال در میانه تحریم و کرونا با اتخاذ راهکار دولتی «ایمنی گلهای» نسبت به بازگشاییهای گسترده در سطح کشور و رفع محدودیتها و ممنوعیتها تعجیل کرد و مردم را با کرونا تنها گذاشت».
روزنامه مستقل ۲۲تیر۹۹نیز ضمن تأیید همین سیاست مجرمانه نوشت: «چه چیزی بهتر از حضور فاجعه کرونا، میتوانست توجهات را از خشمهای فرو خورده و مطالبات برآورده نشده، منحرف کند؟… دولت، کرونا را مهار نکرد تا خشم معترضان را مهار کند».
البته آخوند روحانی هم خودش در۲۱ تیر۹۹به این نیت شوم اذعان کرد: «راحتترین راه این است که ما بگوییم فعالیت تعطیل این دیگه از این راحتتر نمیشود روز بعد هم مردم از به هم ریختگی و گرسنگی و فشار و مشکلات بیایند اعتراض کنند».
خامنهای اگر میخواست میتوانست هزینه قرنطینه را از نهادهای اقتصادی وابسته به بیتش تأمین کند.
در همان روزهایی که مردم در تب کرونا میسوختند و پاسدار قاسم سلیمانی به هلاکت رسید مجلس ارتجاع در همان روز اول ۲۰۰میلیون یورو معادل ۵هزار میلیارد تومان به پاسداران روحیه باخته سپاه قدس اختصاص داد.
روزنامه مستقل ۱۲ خرداد۹۹ در مورد ثروت نهادهای وابسته به خامنهای نوشت: «ثروت کلیه نهادهای اقتصادی بیت [خامنهای]، معادل هزار میلیارد دلار میشود. سود ده درصدی این ثروت (یعنی هزار میلیارد دلار)، یکصد میلیارد دلار است که با آن میتوان هزینه معیشت ده میلیون خانوار (چهل میلیون نفر) کمدرآمد را پرداخت کرد. از کاسبکاران ضعیف حمایت، زیرساختهای بخش بهداشت و درمان را تقویت، حقوق پرستاران را با هزینهها هماهنگ و گرفتاریهای دیگر دولت را رفع و رجوع کرد».
در آمریکا و ژاپن، دولتها شروع به ارائه یارانه نقدی مستقیم به خانوارها کردند تا جلوی سقوط آزاد مخارج خانوار را بگیرند.
در انگلیس دولت متعهد شد تا ۸۰درصد درآمد خانوارها را در دوران قرنطینه به آنها پرداخت کند.
ایتالیا و اسپانیا معافیتهای موقت گستردهیی برای شرکتها در نظر گرفتند. در سوئیس بهجای مداخله مستقیم بانک مرکزی، ۲بانک عامل، عهدهدار ارایه تسهیلات ارزان قیمت به شرکتها شدند.
در چین، بانک مرکزی از طریق کاهش نرخ ذخیره بین بانکی و در نظر گرفتن دورههای تنفس بازپرداخت اقساط، امکان ارایه وامهایی به ارزش صدها میلیارد دلار را فراهم کرد.
اما نظام آخوندی نه تنها سلامت مردم را جدی نگرفت بلکه موضوع قرنطینه را هم لوث کرد و مقامات دولت روحانی از جمله شخص روحانی رطب و یابس به هم بافتند موضوعی بهعنوان قرنطینه وجود ندارد، قرنطینه مربوط به دوران جنگ دوم جهانی و… . است.
به اصطلاح کمک مالی هم که دولت روحانی به مردم کرد، یارانه یک میلیونی تومانی بود که روحانی وعدهاش را داد، که این بهاصطلاح کمک به مردم در مقایسه با کمکهای سایر دولتها به تمسخر گرفته شد.
خامنهای به درخواست برداشت یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی برای مقابله با کرونا را تأیید کرد که بعد از گذشت ۲ماه از آن وزیر بهداشت گفت: «بنده از یک میلیاردی که مقام معظم رهبری فرمودند زیر ۳۰درصد آن را تا امروز توانستم بگیرم».
یکی دیگر از جنبههای سیاست ضدمردمی دولت روحانی این بود که با دروغ و دجالیت جا بیندازد بهرغم اینکه قرنطینه نکردیم، ولی کرونا رو مهار و کنترل کردیم آنچنانکه روحانی در جلسه ستاد کرونا با حضور خامنهای در ۲۱اردیبهشت ادعا کرد: «امروز جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با سایر کشورها در اقدامات خود برای کنترل و مقابله با این بیماری سرافراز و آبرومند است» (خبرگزاری تسنیم ۲۱ اردیبهشت۹۹) .
بعد از آن هم روحانی مدعی شد: «در داستان کرونا موفقیتهای بسیار بزرگ بهدست آوردیم؛ هم در مهار، هم در درمان، هم در اختیار گذاشتن امکانات و هم برای تولید محصولاتی که مورد نیاز بوده». (تلویزیون رژیم ۱۱تیر۹۹).
اما این ادعا آنچنان مضحک و دروغ بود که روزنامه جهان صنعت ۱۹تیر۹۹ از قول محبوبفر عضو ستاد کرونا نوشت: «ایران در مقابل ویروس کرونا به زانو درآمده و میرود که در دقایق آخر در مقابل این ویروس خطرناک ضربه فنی شود. … پیشتر در حالی که کرونا تمام دنیا را کاملاً تحت کنترل خود داشت، مقامات مسئول در تهران با کمال تعجب در ماه اردیبهشت با پیروی از سیاست «ایمنی جمعی» اقدام به عادی نشان دادن اوضاع در کشور و تحت کنترل قرار دادن بیماری را اعلام کردند… اما با تشدید بیماری و شکست کامل حاکمیت در به کنترل درآوردن کرونا، بیاعتمادی زیادی نسبت به دولت وجود دارد».
روزنامه مستقل ۲۲تیر۹۹هم در سرمقالهاش نوشت: «این استفاده ابزاری از هجوم کرونا برای خفه کردن و کنترل خشم گرسنگان بیطبقه، به حدی ناجوانمردانه انجام شده که بعد از ۶ماه، نه تنها موفقیتی در مهار بیماری کسب نکردهاند که، حتی به گواه آمارهای رسمی هم، اوضاع از کنترل خارج شده. روزانه هزاران مبتلا و صدها کشته، مؤید این ادعاست. »
اما بهرغم دروغهای بسیار در مورد کنترل کرونا و بهطور مشخص بهرغم دروغ بافیهای آخوند حسن روحانی واقعیت صحنه بسیار دردناک است طوری که تلویزیون شبکه خبر ۲مرداد ۹۹ خبر داد «۲۵استان همچنان در وضعیت قرمز یا هشدار هستند».
دیدن صحنههای دردناک مرگومیر مردم بر اثر کرونا و رها شدن پرستاران و پزشکان و کادر درمانی بهحال خود هیچ معنایی ندارد جز اینکه سیاستهای این رژیم در زمینه پنهانکاری، بازگشاییهایی مجرمانه، ادعای کنترل کرونا و… . شکستخورده است.
اکنون موضوع اصلی جرم و جنایتی است که حاکمیت آخوندی در کشتار مردم بر اثر کرونا مرتکب شده است.
سردمداران آن قصد داشتند در بحران کرونا مردم را درگیر فضای مرگ و یاس کنند و آنها را از قیام باز بدارند، که البته این استراتژی به شکست انجامید و اعتراضها اجتماعی مردم در هفته اخیر مبین این شکست است.
همچنین این اعتراضها مبین حقانیت این گفته مقاومت ایران است که سرنگونی ویروس کرونا و ویروس ولایت در یک مسیر قرار دارند.