بحث مذاکره با آمریکا که قبل از شروع دور اول تحریمها داغ بود، همچنان موضوع بحث و جدال باندهای درونی رژیم و موضوع رسانههای حکومتی است.موافقان و مخالفان مذاکره در دو سر طیف، بر سر این موضوع در جدال هستند. باند دلواپسان، باند روحانی و اصلاحطلبان را به وادادگی، تسلیم و ذلت در برابر آمریکا و خیانت و وطنفروشی متهم میکنند.
متقابلاً باند روحانی باند بهاصطلاح اصولگرا را، کاسبان تحریم مینامند که درکی هم از سیاست خارجی و دیپلوماسی ندارند. جالب است که ترامپ روز ۱۳مرداد در آخرین موضعگیریاش در حساب توییت خود با ابراز اطمینان از اینکه تحریمها و فشارهای اقتصادی رژیم را پای میز مذاکره خواهد آورد، نوشته است: «ایران و اقتصادش بهسر عت روبه وخامت میروند! من ملاقات کنم یا ملاقات نکنم مهم نیست، این به آنها بستگی دارد».
بعضی رسانههای حکومتی روز ۱۳مرداد بهنقل از روزنامه کویتی الجریده خبر دادند که گویا ترامپ ۷شرط رژیم برای مذاکره مستقیم را پذیرفته است.
برخی رسانههای باند روحانی ضمن نقل این خبر، مینویسند این ۷شرط آن قدر سخت بودند که پیشبینی میشد ترامپ آنها را نپذیرد، اما روزنامه الجریده خبر میدهد که رئیسجمهور آمریکا آن را پذیرفته است.
روشن است که این خبر چندان جدی نیست، چرا که اگر جدی بود میبایست ابتدا از جانب آمریکا یا از طرف رژیم اعلام میشد و نه از طرف یک روزنامه کویتی! اما انتشار اینگونه شایعات بهعنوان بخشی از تلاش برای شکستن تابو مذاکره با آمریکا و زمینهسازی برای آن میتواند قابل تأمل باشد.
در این میان حرف امیر عبداللهیان قابلتوجه است که ادعا میکند مذاکره با آمریکا هرگز تابو نبوده است و بهعنوان شاهد مثال، مذکرات برجام و مذاکراتی را که عناصر نیروی تروریستی قدس در بغداد با آمریکاییها داشتهاند، یادآوری میکند. اما به روی خود نمیآورد که آن مذاکرهها دور میز مماشات صورت میگرفت و این بار اساساً میز دیگری چیده شده است.
شاید به همین جهت است که علی مطهری از نایب رئیسان مجلس ارتجاع میگوید «امروز وقت مذاکره نیست».
آخوند موسوی لاری وزیر کشور دولت خاتمی هم ضمن تصریح این نکته که «مذاکره کردن همواره بهترین راهکار برای پیشبرد منافع کشور بوده»، اما اضافه میکند «در شرایطی که طرف مقابل از اساس اهل مذاکره نیست، نشستن پای میز مذاکره نمیتواند منافع کشور را تأمین کند».(خبرگزاری تسنیم)
روشن است که اشاره او تعادل مطلقاً نابرابر بین حاکمیت آخوندی و آمریکاست که در این صورت مذاکره معنایی جز تسلیم و در برابر طرف مقابل ندارد.
در این حال بعضی آخوندهای باند روحانی در تلاشند با زدن سس مذهبی، زهر مذاکره مستقیم را برای خامنهای قابل خوردن کنند. از جمله آخوند بطحایی، از اعضای خبرگان ارتجاع با توسل به آیات قرآن با اشاره به مذاکره حضرت موسی با فرعون و با تأکید بر اینکه «آمریکاییها از فرعون بدتر نیستند» میگوید: «اگر ترامپ اعلام کرد میخواهد به تهران بیاید و با مسئولان جمهوری اسلامی ایران صحبت کند، قرآن میگوید «او را بپذیریم و حتی امنیتش را هم تأمین کنیم چون آنها ما را نمیشناسند و نادان هستند».(سایت خبر آنلاین ۱۳مرداد ۹۷)
جماعت اصلاحطلب اکنون یک دلیل دیگر هم برای مذاکره بدون فوت وقت یافتهاند و آن قیام است. تا شاید مذاکره و چشمانداز فرحبخش! آن قیامکنندگان را قدری آرام کند. روزنامه جهان صنعت در شماره ۱۴ مرداد خود در همین رابطه مینویسد: «در شرایط کنونی دولتمردان ایران باید بدون فوت وقت حتی با علم به بینتیجه بودن هر چه سریعتر قطار مذاکرات را راه بیندازند تا لااقل در هیجان دیدن مناظر پیش روی این قطار در حال حرکت، جامعه اندکی از این تعلیق و بلاتکلیفی خارج شده و با شوک حاصل از این مذاکرات مسیر درست دموکراسیخواهی و تعالی خویش را جستوجو و تجربه کند».
واقعیت این است که مذاکره حکومت آخوندی با آمریکا با شرایطی که از جانب آنها گذاشته شده مفهومش نوش کردن جامزهرهای بعدی است و طبعاً راه نجاتی برای رژیم نخواهد بود.
به عبارت دیگر مذاکره با آمریکا مستلزم قبول شروط آن کشور در زمینه برجام، برنامه موشکی و عقبنشینی از مطامع تجاوزگرانه در منطقه است که پیش از این سردمداران این حاکمیت و بهخصوص علی خامنهای آن را تنزل بیپایان خواندند که معنایش برای سرنوشت رژیم مشخص است. ضمن اینکه مشخص کرده بودند عقبنشینی از دخالتهای منطقهای بهمعنای کشیده شدن جنگ و درگیری به داخله شهرها و خیابانهای کشور است.
البته باید گفت که تعیینکننده قیام مردم ایران و استمرار آن در کف خیابانهای شهرهای مختلف است که این روزها اوج دیگری یافته است. بنابراین جنگ و دعوا سر مذاکره کردن یا نکردن راه نجاتی برای نظام ولایت فقیه باز نمیکند. دوران عوض شده است و مردم ایران تصمیم خود را برای نفی تمامیت این رژیم گرفتهاند.
سرنوشت محتوم این نظام با مذاکره با آمریکا و یا بیمذاکره با آمریکا سرنگونی است و از آن گریزی وجود ندارد.