خروج آمریکا از برجام و برقراری فزاینده تحریمات رژیم را در مخمصه و منگنه مرگ قرار داده و عوارضی را بهدنبال داشته است.
یکی از این عوارض به هم ریختگی درون رژیم و مشخصاً در رأس نظام است.
پیامدهای خروج آمریکا از برجام در درون نظام
در واقع بعد از خروج آمریکا از برجام ما شاهد این هستیم که جنگ و کشمکش در بالاترین نقطه هرم قدرت در رژیم شدت پیدا کرده است و از آنجا به همه ارگانها و نهادهای نظام از مجلس تا خبرگان و تا سپاه، دولت، قوه قضاییه و... سرازیر شده است به گونهیی که در خود این نهادها هم شاهد شقه و شکاف هستیم. مثلاً در خبرگان تاکنون سابقه نداشته که این مجلس آخوندی موضعی بگیرد و بیانیهیی رسمی انتشار بدهد و بعد برخی از اعضا علیه آن موضع بگیرند و مخالفش صحبت کنند.
این شکافهای درون باندی را در باند روحانی و حتی در درون دولت هم مشاهده میکنیم. نکته مهم و حیاتی اینکه این شقه و شکاف و تضادها لاجرم راه به بیت رهبری و خود خامنهای نیز برده است.
در یککلام شدتیابی تضادهای درون حاکمیت که هیچ چشماندازی برای حل ندارند، رژیم را در مقابل مردم معترض و خواهان تغییر، ضربهپذیرتر میکند و راه را برای ضربه نهایی یعنی سرنگونی از جانب مردم و مقاومت هموار میسازد.
قابلتوجه اینکه این تضادهای درونی رژیم در جهت منافع مردم نبوده، بلکه تضاد منافع درون نظام برای بقای در حاکمیت و در نتیجه چپاول بیشتر است که هیچگاه به سمت وحدت حل نمیشود.
این دیالکتیک عام حاکم بر هر پدیده است که اگر نتواند تضادهای درون خود را به سمت وحدت حل کند لاجرم به تلاشی آن منجر خواهد شد، بهویژه شرایط بیرونی در جهت حذف پدیده فعال و اکتیو باشد.
با مروری بر سقوط امپراتوریهایی مثل روم و هخامنشی و همچنین در زمان خودمان نظامهای حکومتی مثل اتحاد شوروی یا چائوشسکو یا حکومت شاه و... میبینیم که عدم تحقق عدالت، پاسخگویی حاکمیت، آزادی و هویت ملی و عواملی چون استبداد، تبعیض و مهمتر، وجود تفرقه و شقه ناشی از فساد در درون حاکمیت موجب تسریع فروپاشی این نظامها شدهاند. بررسی سوابق تاریخی نیز مؤید این است که بیعدالتی از جمله مهمترین عوامل فروپاشی درونی و تدریجی و کاهش توانمندی این حکومتها بوده است. اسکندر مقدونی جوان دقیقاً بهدلیل همین تشتت و بههمریختگی درونی در نظام شاهنشاهی هخامنشیان بود که توانست بر آن ارتش مقتدر پیروز شود. همینطور سقوط رم باستان و اتحاد شوروی.
فرصتها چیست و وظایف مبرم ما کدامند؟
هدف از این گفتار استفاده از فرصت بینظیری است که در پیش روی ما مردم ایران فراهم شده است. معروف است که میگویند فرصتها همیشه بهوجود نمیآیند و در ضمن گذرا هستند، پس باید حداکثر استفاده را از این فرصت در جهت تحقق سرنگونی و آزادی مردم اسیرمان از چنگالهای آخوندهای خونریز بکنیم، در غیر اینصورت نه تنها این فاجعه یعنی حکومت آخوندی برای یک دوران تاریخی دیگر ابقا شده که ما نیز بهدلیل کمکاری و عدم بهرهوری و از دست دادن فرصتها مورد طعن و لعن نسلهای آینده خواهیم بود.
فرصت و امکانی که حاصل و نتیجه قیام قهرمانانه دیماه، تحریمات، تنگناهای اقتصادی، فشارهای بینالمللی و شقه و شکاف در رأس نظام میباشد و در یک کلام رژیم بهشدت مستأصل بوده و راه خروج از بنبست گلوگیر و خفهکنندهیی که در آن گرفتار آمده را ندارد.
چگونه از فرصتها استفاده کنیم؟
واقعیت این است که رژیم بر اثر ضربههای گیجکنندهیی که از خروج آمریکا از برجام و برقراری تحریمات دریافت کرده و بهخصوص ضربات کاری و جانانهیی که از قیام دیماه و استمرار آن در اشکال مختلف خورده، هنوز نتوانسته به تعادل قبل از قیام برسد. این عدم تعادل را در اظهارات و واکنشهای سران رژیم بهخوبی میتوان دریافت، از خود خامنهای گرفته که با کمال بلاهت میگوید: «از اروپا برای برجام تضمین قطعی بگیرید» گویی این اروپاست که محتاج رژیم برای حفظ برجام است و نه برعکس. یا اظهار وحشت جوادی عاملی که میگوید اگر قیام شود مردم ما را به دریا میریزند، که البته این وحشت خاص جوادی عاملی نیست، بیشتر از همه فرماندهان سپاه هستند که جا زدهاند. یا جمله احمقانه روحانی که بعد از خروج آمریکا از برجام میگوید: «ما به اروپا ۲هفته مهلت میدهیم» گویی که اروپا مشمول تحریمات شده و نیازمند رژیم است. این اظهارات که کم هم نیستند همگی ریشه در وحشت از سرنگونی دارند و از تمامی هرم حاکمیت بهگوش میرسند. بهقول معروف رژیم اکنون مانند مشتزنی است که ناکدان شده و روی طناب رینگ است. وظیفه ما این است که با استمرار قیام و ضربات مستمر نگذاریم رژیم به تعادل و تسلط قبل از قیام برسد، بهویژه بعد از تحولات اخیر در مورد برجام و تحریمات. استمرار قیام نیز در پیوند با کانونهای شورشی و مقاومت سراسری است که تضمین موفقیت در امر سرنگونی پیدا میکند. بنابراین باید تمامی تلاشهایمان را در راستای تشکیل کانونهای شورشی متمرکز کرده و سایر فعالیتها از قبیل تظاهراتها و اعتصابات و... همگی در جهت سازمانیافتگی و در هماهنگی با سایر اقشار و طبقات ستمکشیده و غارتشده باشد.
تردیدی نیست این تلاشها زمینهساز ضربه نهایی توسط ارتش قیام و سرنگونی رژیم خونریز آخوندی است.
پیش بهسوی تشکیل کانونهای شورشی
م. ایمان
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند