ایران با صدها میلیارد دلار سرمایه تلف شده همچنان اسیر دیکتاتوری مذهبی پس از استبداد سلطنتی است. دغدغه امروز ایرانیان نیز فقر است. فقر اقتصادی از یکسو و فقر سیاسی و نبود آزادی از سوی دیگر. سایر ارکان جامعه نیز همین وضعیت را دارند. فقر فرهنگی، فقر آموزشی و دیگر کمبودها و نبودهایی که راه به فاجعه و تباهی برده است. کارشناسان فقرپژوهی میگویند در حوزه اقتصادی با سه نوع فقر مواجه هستیم: فقر خشن یا گرسنگی، فقر مطلق که همسایه اولی است و ناشی از نبود حداقل نیازهای اساسی آدمی است و نهایتاً فقر نسبی که امروزه همگان را دربر گرفته است، جز حامیان و عناصر باندهای مافیایی حکومتی که از بحث ما خارجند.
زنگ خطر «فقر خشن» به صدا در آمد
تا چندی پیش اقتصاددانان از خطر گسترش «فقرمطلق» میگفتند اما امروزه از رشد «فقرخشن» به وحشت افتادهاند. چند وقتی هم است که گزارشهایی با مهر محرمانه و غیرقابل انتشار در این باره در بین کارگزاران نظام ولایت فقیه دست به دست میچرخد: «فقر و نابرابری در اقتصاد ایران به حدی گسترش یافته که شاهد رشد گزارشهای پنهانی با مهر محرمانه هستیم». اخیراً البته معاون وزارت رفاه به این پرسش پاسخ داده بود: «خط فقر توسط ۱۲ دستگاه رصد میشود و علت اعلام نشدن آن بهصورت رسمی ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این پدیده است» (اقتصادسنج۱۹تیر۱۴۰۲).
چگونه فقر خشن گسترش یافت؟
گفته شد فقر خشن همسایه فقر مطلق است و آنجایی صورت میگیرد که دیگر امکان دسترسی به حداقلهای لازم برای حیات آدمی در عمل فراهم نباشد و گرسنگی نمود آشکار آنست. هرگاه تورم بهشدت افزایش یابد و نتوان با دستمزدهای یک کار مشخص زندگی را چرخاند، چه چرخهای آغاز میگردد؟ شغلهای دوم و سوم که دیگر مجالی برای بازسازی نیروی جسمی و روانی برای کارگر باقی نگذارد. با درآمدی که قادر نیست اجاره خانه، توأم با هزینه خوراک خانواده را بپردازد نیروی کار عملاً مستاصل میشود و دیگر زمانی برای ادامه زندگی معقول و با کرامت برایش باقی نمیماند. و در نهایت خود و خانوادهاش در گرسنگی بهسر میبرند.
نمونه روشن خمیده شدن کمر مردم از گرانی و تورم آمارهای چند آب شسته شده رسمی است. «بدون شک روند تورم پنج سال اخیر در کشور بیسابقه بوده است. آتش تورم بر خرمن رفاه خانوار افتاده و با سرعت بالایی بودجه آن را میبلعد. از بهمنماه سال ۱۳۹۶ تا بهمنماه سال ۱۴۰۱، سطح عمومی قیمتها در کشور با افزایش ۴۴۶درصدی روبهرو شده است. به عبارت دیگر سطح قیمت طی پنج سال بیش از پنج برابر شده است» (دنیای اقتصاد۱۶مهر۱۴۰۲).
طبقه «مادون فقر» یا «فقر خشن»
تا همین چند وقت پیش گفته میشد یکسوم مردم ستمزده و زیر استیلای فاشیسم مذهبی، زیر خط فقرند حالا اما کارشناسان اقتصادی اذعان میکنند این رقم کمتر از پنجاه درصد نیست و از پدیده طبقه مادون فقر و «فقرخشن» نام میبرند. «بسیاری از کارشناسان حداقل یکسوم مردم ایران (۲۸ میلیون نفر) را زیر خط فقر میدانند و نسبت به ظهور طبقه «مادون فقر» و بروز پدیده «فقر خشن» هشدار میدهند. علی ربیعی، وزیر سابق کار، از گرفتاری ۳۰ درصد مردم در تله فقر سخن به میان آورد. حسین راغفر، اقتصاددان، البته نگاه بدبینانهتری به ماجرا دارد و میگوید: «به نظر نمیرسد تعداد افرادی که امروز زیر خط فقر مطلق قرار گرفتهاند کمتر از ۵۰ درصد جمعیت کشور باشند. به این معنی که این افراد از حداقلهای زندگی انسانی هم برخوردار نیستند. او همچنین از شکلگیری گروههای فقر مادون طبقه خبر داد» (تجارتنیوز۱۶مهر۱۴۰۲).
پیش از این هم حجت میرزائی، معاون سابق وزارت کار، نسبت به ظهور پدیده فقر خشن و فقر زمانی هشدار داده بود. بدین معنا که افراد برای رسیدن به درآمد مجبورند به شغلهای دوم و سوم روی آورند و البته گاه برای کسب آن مجبورند به راههای خشونتبار تکیه کنند.
این وضعیت در گزارشهای بینالمللی نیز انعکاس یافته است. چنانکه رژیم آخوندی در آخرین گزارش سالانه از وضعیت شاخص فلاکت هان که با شاخص ۷۳ در میان ۱۵۷ کشور رتبه ۱۹ را کسب کرده است. یعنی تنها ۱۸ کشور در این زمینه وضعیت بدتری از ایران دارند. در این بین شرایط کشورهایی نظیر روآندا، ماداگاسکار، گابون، پاکستان و … از لحاظ شاخص فلاکت نسبت به ایران بهتر گزارششده است.
فقر و شورش
از چندین سال پیش کارشناسان و متخصصان وابسته به نظام ولایت فقیه هشدار داده بودند که بحران اقتصادی بخش غالب مردم ایران در نهایت سر از طغیان و شورش درمیآورد و دیگر نمیتوان، «نظم»! و «امنیت»! را برقرار نمود: «بدون نظم، جامعه دچار نوعی گسیختگی یا آشفتگی اجتماعی میگردد. شواهد نشان میدهد گرایش به حفظ نظم اجتماعی و قانونگرایی در ایران پایین است... . وضعیت اقتصادی یکی از علل تأثیرگذار بر بینظمی و به تبع آن خشونت است. در شرایط اقتصادی و اجتماعی نامساعد که برای مثال بیکاری، فقر و نابرابری در آن شیوع قابلملاحظه دارد امکان بروز بینظمی، اعتراض و شورش بسیار محتمل است... مروری بر اعتراضات سالهای اخیر و نقش بسیار جدی فقرا بهویژه فقرای شهری در آنها سهم بالای بیعدالتی را در وقوع این تنشها را نشان میدهد». (پایگاه دانش فقرپژوهی ۱۳۹۸)