صاحبان اصلی این مملکت، مردم ستمزده، بهتر از هر کارشناسی میدانند که روزبهروز و سال به سال و دهه به دهه وضعیتشان به عقب برگشته و دیگر بحث چند درصد تورم و چند پله بالارفتن بیکاری و چند مرحله کاهش یافتن تولید و رشد اقتصادی نیست. روزگاری این کشور درآمدهای افسانهای ناشی از صادرات نفت داشت. تا دههٔ هشتادخورشیدی، سالی ۱۰۰میلیارد دلار پول به خزانه میآمد، اما انگار همه آن داراییها دود شد و به هوا رفت. حتی اگر کرونای لعنتی هم وارد نمیشد و مردم شاهد از دست دادن عزیزانشان نمیشدند، باز هم طبقه متوسط بسوی طبقات و اقشار محرومتر از خودش پرتاب میشد. درآمدهای نفتی از زمان دیکتاتوری شاه تا استبداد مذهبی، برای مردم ایران نه تنها دستاورد خوشآیندی نداشت، بلکه منجر به خرید ابزار و وسایل مدرن سرکوب و قهر و خشونت نظامی ـ پلیسی شد. حالا متخصصان رژیم آخوندی اعتراف میکنند: «وضعیت واقعی اقتصاد ایران همین است که امروز شاهدیم و آنچه که سابقا وجود داشت استثنا بود. میلیاردها دلار پول نفت خام به توسعه نینجامید و حالا نیز صدمهاش را نه در سفرهها که دیگر با مغز استخوان میچشیم». (تینیوز ۱۵آبان۹۹)
دههٔ۹۰؛ پایینترین سطح درآمد جامعه
در جمع کارشناسان حکومتی همه مثل نمونه بالا، شرمگین و خجالتزده نیستند بلکه هستند کسانی که نقطه امید و آرزوهایشان باز بودن دایمی شیرهای نفت و گاز است تا بریز و به پاشهای بالاییها، سفرههای وابستگی هایشان را رنگین کند. در توجیه وضعیت کنونی میگویند: «شاید دههٔ۹۰ را بتوان یک دههٔ استثنایی در اقتصاد ایران نامید که نمونه مشابه آن هرگز مشاهده نشده است. تقریباً بخش عمدهیی از این سالها درآمدهای نفتی به پایینترین سطح ممکن رسیده است. بنابراین آنچه مقامات پولی و اقتصادی کشور این روزها در خصوص نقش تحریمها و محدودیتها در بروز مشکلات میگویند ناظر بر این واقعیت است که اقتصادی که چند دهه به درآمدهای نفتی وابسته شده بود. نمیتواند با قطع یکباره درآمدهای نفتی شرایط نرمالی را پشت سر بگذارد» (روزنامه تعادل ۱۴آبان۹۹).
باید به این تحلیلگران نفتخواری که دست چرکین یک حکومت غارتگر در به تاراج بردن سرمایه و داراییهای یک ملت را پنهان میکنند یادآوری کرد که رژیم آخوندی ۴۰سال فرصت داشت تا از نفت و گاز کشور در راه توسعه و آبادانی استفاده کند، نه اینکه امروز جامعه را در حسرت وضعیت ترکیه و کره جنوبی و تایوان و امارات قرار دهد. بیش از ۹۵درصد دولتها توانستهاند نرخ تورم خود را تک رقمی سازند. حتی کشور جنگزده افغانستان در کمتر از دو دهه نرخ تورم خود را از ۳۵درصد به ۳درصد در سال گذشته رسانده است. (نود اقتصادی ۲۹ اردیبهشت۹۸)؛ عددی که حتی برای تورم ماهانه هم در اقتصاد ایران تبدیل به یک حسرت شده است چه برسد به سالانه.
چشم هیولا به آنسوی دنیاست
رژیم آخوندی دهه هاست که نعرههای استکبار ستیزی سر داده است تا از آن پردهای ضخیم بر روی اعمال ضدانسانی نسبت به مردم ایران بکشد ولی در اداره اقتصادی جامعه چنان درمانده شده است که راه تنفس و بقای خود را در آمدن و رفتن رؤسای شیطان بزرگ میبیند. همین روزها که انتخابات آمریکا در جریان است کارگزاران رژیم و لابیهایش از هیچ اقدامی برای تأثیرگذاری بر روی آن فرو گذار نمیکنند و در واقع به عیان نشان میدهند درجه وابستگی به یک دولت خارجی تا کجا رسیده است.در این رابطه وحید شقاقی از اقتصاددانان حکومتی میگوید: «از آنجایی که ما سهم عوامل داخلی از اقتصاد کشورمان را طی دهههای اخیر بهشدت کمرنگتر کردیم، لذا طبیعی است که آسیب پذیری اقتصادمان هم از عوامل خارجی مانند انتخابات آمریکا یا هر رخداد برونمرزی بیشتر شود کمااینکه بهدلیل تأثیرگذاری مسائل آمریکا بر کانال نرخ ارز و سایر مؤلفههای اقتصادی ایران هماکنون موضوع انتخابات آمریکا در زندگی مردم ایران پررنگ شده است.متأسفانه ما هنوز برای کاهش وابستگی درآمد دولت به نفت، اصلاح نظام مالیاتی و بودجهای و بانکی، کاهش فساد مالی، رقابت پذیری اقتصاد و توازن و ثبات مالی اقدام خاصی انجام ندادهایم» (تسنیم. ۱۴آبان۹۹).
ملتی شایستهٔ آزادی و فردای درخشان
اگر چه آمار و ارقام حکومتی هم نشان میدهند تولید و رفاه و رشد و بالندگی مدتهاست از ایران رخت بربسته است ولی تمام واقعیت را بیان نمیکنند. باید گفت نظام ولایت فقیه جامعه ایران را نه یک دهه، بلکه دههها به عقب برگردانده است. کارگر ایرانی و زحمتکشان که جای خود دارد، طبقه متوسط هم آب رفته و در حسرت دورههای گذشته است. قیام آبان۹۸ اثبات کرد، ملتی که اراده کرده روی پای خود بایستد و برای آزادی و رفاه و پیشرفت خود، از دادن بهایی به گرانقدری خون جوانانش دریغ نکند، شایستهٔ آزادی و فردایی درخشان است و بهزودی درفش پیروزی را در دستان کاوههایش به اهتزاز درخواهد آورد.