تروریسم صادراتی وزارتخارجهٔ آخوندی، خیز برداشته بود تا در گردهمایی سالیانهٔ مجاهدین، با انفجار ۵۰۰گرم ماده منفجره (TAPT) جاسازی شده در آستر یک کیف و مسلح به چاشنی ترایستن ـ تراپراکسید، با یک تیر چند نشان بزند:
۱ـ کشتار آفرینی در وسط گردهمایی با هدف به شکست کشاندن آن. سوژهٔ بمبگذاری، بیگمان رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت بود. بمبگذاران نفوذی اگر نمیتوانستند به سوژه نزدیک شوند، با انفجار بمب در فضای متراکم محل گردهمایی میتوانستند یک کشتار را رقم بزنند. در این گردهمایی بیش ۱۰۰هزار نفر شرکت کرده بودند.
۲ـ با این بمب آنها میخواستند از شخصیتهای سطح بالای سیاسی دعوت شده به از سراسر جهان تلفات بگیرند و به این ترتیب با ناامن جلوه دادن گردهماییهای مجاهدین مانع از ادامه گردهمایی و استمرار آن در آینده شوند.
۳ـ این بمب همزمان با سفر روحانی به اروپا طراحی شده بود تا ضمن یک قدرتنمایی، گفته شود که «کار خودشان بود و خودشان خودشان را کشتند». سناریو هم از قبل طوری چیده شده بود که این ایده را تقویت نماید.
تاکنون سابقه نداشت که تروریسم آخوندی بهصورتی آشکار یک دیپلمات تروریست خود را مستقیم به صحنهٔ عملیات تروریستی بفرستد. اما عملیات در گردهمایی سالیانهٔ مقاومت ایران، آنچنان برای او مهم بود که یک سلول نفوذی خفته و قدیمی خود را به آن اختصاص داد و دبیر سوم سفارت خود در وین را وارد این ماجرا کرد.
عملیاتی که در بالاترین سطح نظام ولایت فقیه برای آن تصمیم گرفته شده بود، با کشف بمب پیشرفته در ماشین امیر سعدونی و نسیمه نعامی ناکام ماند. بهدنبال آن اسدالله اسدی در حالی که خیابانهای آلمان را متر میکرد، دستگیر و به بلژیک تحویل داده شد.
یک تفاوت مهم
البته این نخستین عملیات برونمرزی نظام ولایت فقیه در کشورهای اروپایی نبوده است. بررسی کارنامهٔ سیاه دیکتاتوری آخوندی، سیاههای از اعمال تروریستی را در پیش روی ما قرار میدهد. مروری بر این کارنامهٔ سراسر جنایت به ما مینمایاند که در گذشته رژیم با دست باز اقدام بهعمل تروریستی کرده و از مکافات آن گریخته است. بهعنوان مثال
۱ـ در ترور شاپور بختیار، عبدالرحمان قاسلمو، صادق شرفکندی، پرفسور کاظم رجوی، زهرا رجبی و علی مرادی، عبدالرحمن برومند، محمدحسین نقدی و... رژیم بهصورت کنونی در تنگنای محاکمهٔ یکی از دیپلمات تروریستهای خود قرار نگرفته بود. حتی در ماجرای ترور خواهر مجاهد زهرا رجبی و علی مرادی، دولت وقت ترکیه فقط به اخراج چهار دیپلمات رژیم اکتفا کرد.
۲ـ این رژیم حتی طرحهایی مانند طرح ترور خانم مریم رجوی در دورتموند آلمان را در سر میپرورانید. این عمل تروریستی، قبل از اجرا لو رفت. در این جریان، دو دیپلمات تروریست به نامهای علی اصولی و جلال عباسی بهدلیل دست داشتن در این طرح از آلمان اخراج شدند.
۳ـ در طراحی دیگر علیه خانم رجوی قرار بود یک توپ دستساز صنایع دفاعی رژیم به نام موشک تاشو ۳۲۰میلیمتری وارد عمل شود. این سلاح و گلولههای آنکه در سه جعبه با اتیکت سیرترشی و خیارشور، در یکی از کانتینرهای کشتی کلاهدوز جاسازی شده بود، در بازرسی مأموران گمرک بندر آنتورپ بلژیک کشف شد.
رژیم در سایهٔ سیاست کثیف مماشات و باجگیری، نه تنها توانست در این ماجرای تروریستی ایزگم کند بلکه با وقاحت تمام به طلبکاری از کشور مربوطه هم پرداخت. حسین موسویان سفیر رژیم در آلمان در پاسخ به مقالهٔ روزنامه، نامهیی برای فرانکفورتر آلگماینه فرستاد که در آن نوشته بود: «گفته شده که در بندر آنتورپ یک سلاح پیدا شده است... سازمان امنیت این کشورها میخواهند همآوا با سازمان مجاهدین روابط آلمان و ایران را در همهٔ زمینهها مخدوش کنند و حالا با رد و بدل کردن اطلاعات برای نیل به این مقصود تلاش میکنند».
وضعیت جدید
در پرونده مربوط به ماجرای بمبگذاری در ویلپنت، با وضعیت جدیدی روبهرو هستیم. چرا که برای نخستین بار پای یک دیپلمات تروریست رژیم با سلول عملیاتی و نیز بمب آماده و مدارک غیرقابل انکار به زندان و سپس به دادگاه کشانده شده است. محاکمهٔ این دیپلمات تروریست نه محاکمهٔ یک نفر، بلکه محاکمهٔ تمامیت رژیم و در مدار بالاتر محاکمهٔ سیاست سوختهٔ مماشات با دیکتاتوری دینی است.
بدیهی است که تصمیم این عمل تروریستی از سوی بالاترین مقامات رژیم گرفته شده و وزارتخارجه و دیپلمات تروریستهای رژیم عامل پیشبرد آن بودهاند. از این رو بستن سفارتهای رژیم در اروپا و قطع ارتباط با این رژیم و برچیدن شبکههای جاسوسی آن یک اقدام ضروری است.
آدرسهای بهدست آمده از دفترچهٔ ۲۰۰برگ سیمی اسدالله اسدی، بیانگر آن است که او یک شبکه ترور و جاسوسی را اروپا اداره میکرده است. تنها یک جواب قاطع میتواند تروریسم آخوندی را بر سر جای خود بنشاند.
بمب، ناکام ماند ولی دفترچهٔ ۲۰۰برگ سیمی هنوز باز است.