تورم و افزایش سرسامآور قیمتها باعث بیارزش شدن حقوق کارمندان، کارگران، مزدبگیران و بازنشستگان شده است و این وضعیت، باعث شده تا آنها بهطور مستمر نسبت به این وضعیت اعتراض کنند.
مردم محرومی که حقوق ماهانه آنها تنها کفاف چندین روز هزینه زندگیشان را میکند و قادر به تأمین بقیه هزینه زندگی در طول ماه نیستند.
بازنشستگان برای نهمین بار در روز ۱۵فروردین دست به اعتراض سراسری زدند و در اعتراض به بیداد ستم و استثمار حکومت آخوندی دست کم در ۲۳شهر دست به تجمع اعتراضی زدند. تظاهراًکردند.
آنها با انتشار بیانیهیی مطالبات خود را تشریح کردند، بخشی از مطالبات آنها عبارت است از افزایش سالیانه حقوق، پرداخت مزایای شغلی نظیر کمک معیشت، حق مسکن، حق عائله مندی و اولاد و اجرای همسان سازی حقوق بازنشستگان ۱۴۰۰ و...
شعار بازنشستگان در این تجمعات عبارت بود «ما دیگه رأی نمیدیم از بس دروغ شنیدیم، حاصل کار دولت غارت پول ملت، تنها ره رهایی از سفرههای خالی فریاد کف خیابان، تا حق خود نگیریم از پا نمینشنیم. »...
در یکی از تجمعات بازنشستگان یکی از نمایندگان آنها در سخنرانی خود خواستار کنار رفتن این رژیم و سردمداران آن از جمله علی خامنهای، و برقراری حاکمیتی شد که لیاقت و توان کار برای مردم و نجات آنها از وضعیت فقر و فلاکت کنونی را داشته باشد.
مشکل اصلی آنها این است که حقوق بازنشستگی متناسب با سبد معیشت زندگی و افزایش روزافزون تورم و قمیت کالاها نیست.
حقوق نزدیک به ۷۰درصد بازنشستگان کارگری حدود یک چهارم تا یک پنجم خط فقر است که در صورتی که بنابر اظهارات کارشناسان حکومتی خط فقر ۱۰میلیون تومان است.
اعتراض بازنشستگان در ۱۵فروردین اولین اعتراض آنها در سال۱۴۰۰ است، اما آنها در سال گذشته بارها به خیابان آمدند و بر خواستهای روز ۱۵فروردین خود که در بالا به آن اشاره شد تأکید کردند.
آنها طی سال۹۹ حداقل ۳۱تجمع اعتراضی برگزار کردند که تعدادی از آنها به شرح زیر است:
۲۲ اردیبهشت ۹۹، بازنشستگان صدا و سیما در اعتراض بهپایین بودن حقوق تجمع اعتراضی برگزار کردند
۲۷اردیبهشت ۹۹، بازنشستگان فولاد در مقابل ساختمان استانداری در اصفهان تجمع اعتراضی برگزار کردند.
۹ تیر ۹۹، بازنشستگان مخابرات از سراسر کشور مقابل وزارت ارتباطات تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواستار افزایش حقوقشان شدند.
۱۷ تیر ۹۹، صدها نفر از بازنشستگان اصفهان، در مقابل اداره کل تأمین اجتماعی خیابان عباس آباد تجمع اعتراضی برپا کردند.
۲۵ و ۲۷تیر ۹۹، بازنشستگان در شهرهای اهواز، اراک، کرج، اصفهان، بجنورد، کرمانشاه، تهران و دهها شهر دیگر دست به تجمع اعتراضی زدند و خواستار افزایش حقوقشان شدند.
۲۵ مردادماه ۹۹ بازنشستگان در شهرهای رشت، تهران، کرج، اصفهان، شیراز، کرمانشاه، مشهد و تعداد دیگری از شهرهای میهن دست به تجمع اعتراضی زدند.
در شهریورماه بازنشستگان بیش از ۲۰ تجمع اعتراضی در شهرهای مختلف برگزار کردند.
۵ آبان ۹۹، بازنشستگان شرکت نفت مقابل وزارت نفت تجمع اعتراضی برگزار کردند، مأموران وحشی انتظامی به تجمعکنندگان حمله کرده و چند نفر را زخمی کردند.
۲۳ آذر ۹۹، برگزاری تجمع سراسری بازنشستگان در شهرهای کرج، تهران و شیراز، ابهر، اراک، بجنورد، ملایر و استان خوزستان و چندین شهر و استان دیگر.
روزهای ۱۴ و ۲۱ دیماه ۹۹، بازنشستگان تجمع اعتراضی سراسری برگزار کردند. این تجمعها در شهرهای شیراز، مشهد، همدان، تهران، اردبیل، قزوین، یزد، شوش، اصفهان، کرج، رشت و تعداد دیگری از شهرها میهن برگزار شد.
این تجمعها در ماههای بهمن و اسفند نیز برگزار شد. برخی از شعارهای بازنشستگان در تجمعهای اعتراضی بدین قرار بود:
سفره ما خالیه وضع شما عالیه
ظلم و ستم کافیه سفره ما خالیه
این همه بیعدالتی هرگز ندیده ملتی
حقوقهای نجومی فلاکت عمومی
وعده وعید کافیه سفره ما خالیه
بازنشستگان حقشان را میخواهند و برای آن ایستاده و فریاد میزنند، فریاد برای حقوق از دست رفته خود، فریاد بهخاطر حقوق ناچیز و گرانی سرسامآور کالاها و فریاد بهخاطر اینکه حقوق بسیاری از آنها بین یک چهارم تا یک پنجم خطر فقر است.
با این فاصله زیاد بین حقوق و خط فقر زندگی آنها هر روز سخت و سختتر شده و چرخهای زندگی آنها نمیچرخد، اما در نظام آخوندی کسی صدای آنها نمیشنود و به فکر آنها نیست.
نهادها و عناصری که هم در رابطه با حقوق آنها تصمیمگیری کرده خود در زمره پایمال کنندگان حقوق آنها هستند.
نادیده گرفتن حقوق بازنشستگان توسط نظام آخوندی و ایادی آن ربط مستقیم به فساد نهادینه شده سیاسی و اقتصادی در آن دارد.
فساد موریانهای و سیستمی که در آن سران رژیم و اقلیت محدود وابسته به آن حقوق اکثریت مردم را چپاول کرده و فقر و محرومیت را بر آنها تحمیل کردهاند.
ستم بر بازنشستگان در ایران تحت حاکمیت آخوندها در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان برای بازنشستگان یک زندگی راحت و بیدغدغه تأمین شده است.
بازنشستگان مانند سایر اقشار محروم جامعه برای خلاصی از این وضعیت راهحل را در بالابردن هر چه بیشتر اعتراضات سیاسی در جهت نفی تمامیت نظام ولایت فقیه و به گور سپردن آن دیدهاند.
این رژیم فاسد و غارتگر اگر میخواست حقوق صنفی مردم را رعایت کند، اموال و داراییهای آنها را به سرقت نمیبرد و اکثریت مردم را به چنین روز سیاهی نمینشاند.
آری، راهحل اعتراض است و خروش و خیزش. باید برای بیرون کشیدن حقوق مردم از حلقوم آخوندها به خیابانها آمد و اعتراض کرد و مانند مردم قیامکننده در قیامهای سالهای گذشته فریاد کشید «حکومت آخوندی سرنگون سرنگون، خامنهای قاتل است ولایتش باطل است، سپاه جنایت میکند خامنهای حمایت میکند»...