سومین پیروزی در قیام بزرگ مردم ایران
نزدیک به ۲هفته از اعتصاب رانندگان در حدود ۲۹۰شهر ایران میگذرد. دیگر قیام و اعتصاب به یک جریان جاری و بلاانقطاع در صحنه سیاسی ایران بدل شده است.
در چند روز گذشته با وجود تهدید و شانتاژهای حکومتی و قضایی، با وجود دستگیری ۱۷۱راننده اعتصابی، با وجود سختیهایی که یک اعتصاب طولانی ایجاد میکند و با وجود تحمل خسارت و هزینههای زیاد، رانندگان شریف و زحمتکش قصد کوتاهآمدن و تسلیم شدن ندارند. دیگر کارد ستم و تعدی حکومت آخوندی علیه حقوق شهروندان، به استخوان تمام اقشار مردم رسیده است. دیگر مردم ایران در هر اعتراض و اعتصاب و شورش و قیامی، چیزی برای از دست دادن ندارند. بله، آنها «فقط زنجیرهایشان را از دست میدهند». ادامه این اعتصاب متحد و سراسری در همه استانهای ایران به مدت ۲هفته آنچنان برجسته و تأثیرگذار است که باید آن را تا همینجا بهعنوان یک پیروزی بزرگ در نبرد آزادی از دیوان عمامه بهسر به مردم ایران و کامیونداران تبریک گفت. این اعتصاب بعد از قیام بزرگ و سراسری دیماه سال گذشته و بعد از قیام و شورش مردمی در مردادماه همین امسال، سومین حرکت بزرگ و سراسری مردم ایران در طی ۸ماه گذشته است. حرکتهایی که جوانه پیروزی علیه ملایان حاکم در تکتک آنها کاملا به چشم میآید.
همبسته بدون سندیکا و اتحادیه مستقل
نکته قابلتوجه در اعتراضات و اعتصابات صنوف گوناگون کارگری، فرهنگی، ترابری و کارمندی و... این است که اینان در حکومت ولایت فقیه مجاز به داشتن سندیکاها و اتحادیههای مستقل نیستند. با وجود کمبود چنین ارگان مهم و تعیینکننده، باز هم شاهدیم که کامیونداران برای سومین بار طی ۵ماه گذشته دست به چنین اعتراض بزرگ و سراسری علیه دزدی و نالایقی حکومت میزنند.
واقعیت این است که سندیکاها و اتحادیههای مستقل، از چنان قدرت مدیریت، سازماندهی، تعاون و همبستگی برخوردارند که در صورت وجودشان، همین اعتراضات و اعتصابات بسا پیشتر و بسیار بیشتر از این ارکان حکومت را به لرزه میانداخت و معضلات گریبانگیر صنوف مختلف را با حکومت ولایت فقیه تعیینتکلیف مینمود.
زنگار سرکوب با مرمر پایداری چه تواند کرد؟
در ادامهٔ اعتصاب کامیونداران و جدیت و پافشاری آنان بر اعاده حقشان، دستاندرکاران حکومتی که هیچ راهحلی جز تهدید و ارعاب و سرکوب پیش رویشان ندارند، تلاش کرده و میکنند که موضوع را مثل همیشه «امنیتی» و «ساختارشکنانه» جلوه دهند تا دست باز برای سرکوب و قلع و قمع داشته باشند. در یک نمونه پاسدار سرهنگ کاووس محمدی، از معاونان نیروی انتظامی استان فارس، اعتصابگران را «مخلان نظم» توصیف کرد. وی با یک واگرایی و بیشرمیِ خاص فرهنگ مبتذل حاکمیت آخوندی، زحمتکشان ایران را «اراذل و اوباش» نامید و گفت: «در پی اقدام هنجارشکنانه بعضی از این افراد در جادههای فارس... مأموران پس از گشتزنیهای محسوس و نامحسوس، ۲۲نفر از اراذل و اوباش و برهمزنندگان نظم و امنیت در جادهها را دستگیر کردند».(تلویزیون حکومتی، شبکه خبر، ۷مهر)
در ادامهٔ این فضاسازیها و مقدمهچینیها برای سرکوب و ارعاب، رئیسکل بهاصطلاح دادگستری استان فارس، کامیونداران را تهدید به «افساد فیالارض» نمود!(همان منبع) ولی هیچیک از این تهدیدات و تمهیدات و ارعابافکنیها خللی در عزم جزم کامیونداران زحمتکش ایجاد نکرده است. تا همین الآن هم که ۱۷۱تن از همکارانشان را به بند کشیدهاند، به پایداریشان در مصاف با دزدان حق و حقوق مردم تحت عناوین دولت و ولایت، ادامه دادهاند.
مشروعیت و حقانیت بینالمللی اعتصاب
حقانیت اقدام مشروع و قانونی اعتصاب کامیونداران ایران، حمایت «فدراسیون بینالمللی کارگران حملونقل» را از آن خود نمود. این ارگان و تشکل جهانی در بیانیهٔ حمایت از اعتصاب سراسری رانندگان ایران، تأکیده کرده است: «فدراسیون کارگران حملونقل بینالمللی نگرانی خود را نسبت به واکنش حکومت ایران به آخرین اقدام صنفی توسط رانندگان کامیون ـ که در هفته دوم خود است ـ ابراز میکند. آی.تی.اف ITF بهشدت نگران دستگیری رانندگان است». درخشش همبستگی کامیونداران در ایستادگی و اصرار بر حق قانونیشان و مرعوب نشدن بهخاطر دستگیری همکاران زحمتکش و پایدارشان، توجه بیشتری را از جانب «فدراسیون بینالمللی کارگران حملونقل» جلب کرده است. از این رو نوئل کورد، رئیس بخش حملونقل جادهیی این فدراسیون تأکید میکند که: «بگذارید روشن شود که اتحادیههای ITF در سراسر جهان همبستگی خود را اعلام میکنند و در کنار رانندگان ایران برای مبارزه آنها در بهدست آوردن حقوقشان ایستادهاند».
ویژهگیهای جدید تداوم اعتصابها
تداوم سومین دور اعتصاب سراسری کامیونداران، چند ویژهگی را برجسته نموده است که شایان توجه میباشد:
ـ اعتراضات و اعتصابات اقشار مردم بدل به بحرانی سیاسی ـ اقتصادی گشته است. بحرانی که پیکان آن بهطور مستقیم حاکمیت ولایت فقیه را نشانه گرفته است.
ـ تداوم اعتصاب کامیونداران مورد حمایت کشاورزان، معلمان و دانشجویان واقع شده است. جریانی همبسته و متحد با درد مشترک و خواستههای مشترک در سراسر ایران علیه حاکمیت شکل گرفته که خصلت بازگشتناپذیر پیدا کرده است.
ـ کف زندگی و سبد مایحتاج زنده بودن و اشتغال به حدی از تطاول حکومتی و گستردگی فقر رسیده است که دیگر مردم ایران چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها فقط «زنجیرهایشان را از دست میدهند». زنجیرهای ۴۰سال محدود شدن، سرکوب شدن، تحقیر شدن، اعدام و تیرباران شدن، استثمار شدن و حق زندگی را از دست دادن. مردمی که به این حد از استثمار برسند، دیگر مهارشدنی نیستند و بدل به پارههای شعلههایی میشوند که هر دم از ناحیه و شهر و دیاری زبانه میکشند.
ـ حاکمیت دیگر قادر به پاسخگو بودن نیست و نمیتواند قدمی به جلو بردارد؛ چرا که دچار مرحلهیی گشته است که «پایینیها دیگر تحمل نمیکنند و بالاییها دیگر نمیتوانند کاری بکنند».
گسترش سلول سرطانی بنبست در پیکر حاکمیت
بنا بر همین ویژهگیها، دیگر تهدید و ارعاب و دستگیری و حتی اعدام محتمل، نمیتواند جریان اعتصاب کامیونداران یا هر قشر و صنف دیگری از مردم ایران را متوقف کند. پارههای شعلههای قیام محصول مرحلهیی هستند که «پایینیها دیگر تحمل نمیکنند و حکومت ولیفقیه دیگر نمیتواند کاری بکند». بنبست، چونان سلولی سرطانی در کلیت نظام گسترش یافته است.
بیشتر بخوانید
اعتصاب رانندگان کامیون در دوازدهمین روز + فیلم همبستگی اتحادیه حمل و نقل آمریکا و کانادا با اعتصاب رانندگان کامیون ایران چهارمین دور اعتصاب رانندگان کامیون، درسها و دستاوردها