این روزها استان خوزستان و بهویژه مردم شهرهای خرمشهر و آبادان در هوای گرم تابستان با بحران آب دست و پنجه نرم میکنند؛ استانی که در دل خود رودخانههای اروندرود، کارون، بهمنشیر، جراحی و... را جا داده است. اما براستی چرا این استان به چنین نقطه بحرانی رسیده و آب آشامیدنی با بود و نبود مردم این دیار گره خورده؟ چه دستهای خائنانهای در کار است؟چه باندهایی در پشت این بحران خانمان سوز قرار دارند؟
برای فهم این موضوع لازم است تا نوری بر تونل تاریک و بیانتهای بیآبی و تشنگی مردم خوزستان بیاندازیم و برای باز خوانیاش به قراردادهای خائنانه و سود جویانه چند سال گذشته بپردازیم تا حقایق روشن شود.
نخستین بار قریب به پانزده سال پیش یعنی در روز ۲۲آذرماه ۱۳۸۲ روزنامه جام جم از امضای سند انتقال ۹۰۰هزار متر معکب آب قابل شرب ایران به کویت خبر داد.
این توافقنامه از سوی حبیبالله بیطرف، وزیر نیروی ایران و «احمد فهد الاحمدالجابرالصباح»، وزیر انرژی کویت امضا شد. بیطرف با تشریح اینکه در طول ۳۰سال آینده کشور کویت از طریق خط لوله، سالانه ۳۰۰میلیون متر مکعب آب شیرین مازاد بر نیاز ایران را خریداری خواهد کرد، امضای این توافقنامه را نقطه عطفی در روابط دو کشور اعلام کرد.
بهصورت دقیقتر در سال ۱۳۸۲ یعنی در زمان محمد خاتمی، رژیم توافقنامهای بلند پروازانهیی را با کویت امضا کرد که بر اساس آن قرار شد تا سالانه ۳۳۰میلیون مترمکعب آب به کویت منتقل شود. طبق این توافقنامه خط لولهای که آب را به کویت منتقل میکند با بیش از ۵۰۰کیلومتر طول، از زیر آبهای خلیجفارس عبور کند. قرار بود ۳۵۰کیلومتر از این خط لوله زمینی باشد و ۱۵۰کیلومتر آن زیر آبی.
هزینه احداث این لوله ۲میلیارد دلار برآورد شد. دولت خاتمی در زمانی این توافقنامه را امضا کرد که کارشناسان ایران نسبت به خطر کمآبی هشدار میدادند ولی هشدارها مطلقاً جدی گرفته نمیشدند. قراردادی ۳۰ساله که بر مبنای آن آب شیرین رودخانه کارون روزانه ۹۰۰هزار مترمکعب یا ۱۰هزار لیتر آب در ثانیه به کویت صادر شود.
مجدداً در ۲۶دی ۱۳۸۶منوچهر متکی وزیر خارجه دولت احمدینژاد، در نشست مطبوعاتی مشترک با همتای کویتی خود، یعنی شیخ محمد صباح معاون نخستوزیر و وزیر خارجه کویت، مهمترین همکاری اقتصادی بین ایران و کویت را پروژه انتقال آب به کویت عنوان کرد و گفت: «این موضوع از سالها قبل در دستور کار قرار داشت».
اما این همه ماجرا نبود!
بعدها مشخص شد که رژیم از سال ۱۳۸۸ به عراق هم آب شرب ارسال میکرد و سالانه خود را ملزم به انتقال ۱۲۰ هزار مترمکعب آب به بصره کرده که از طریق کشتی منتقل و تخلیه میشد.
البته این انتقال نه فقط از طریق کشتی بلکه از طریق تانکر و لوله؛ آنهم بدون هیچگونه مصوبه قانونی انجام شد. بر طبق مستندات موجود؛ مقرر میشود که در قراردادی فاقد سقف زمانی هر دو روز یک بار حدود ۶۵۰هزار لیتر آب شرب از طریق کشتی به شهر بندری فاو در عراق منتقل شود. در همین رابطه وقتی از نوری المالکی پرسیده میشود پیمانکار این پروژه کیست به صراحت اعلام میکند که: « نمیتوانم نام پیمانکار ایرانی را اعلام کنم».
در این بین وقتی بحران بیآبی به نقطه جوش خود رسید و به حیات و ممات روزانه مردم تبدیل شد و خشم گدازان مردم در کوچه و خیابانهای شهر خودش را عیان کرد؛ مقامات ریز و درشت رژیم سرازیر شده؛ هر کدوم به سیاق حال و روز خود و ترس از پیامدهای سیاسی و احتماعی آن؛ به صحنه آمده علم تکذیب را بالا بردند و از اساس منکر چنین پروژهٔ خائنانهیی شدند که نمونههای بارزش «فرامند هاشمی زاده» معاون عمرانی استاندارد خوزستان، «علی ساری» نماینده اهواز، همراه با «عبدالله سامری»نماینده خرمشهر، «مصطفی شبه» معاون حفاظت و بهرهبرداری منابع آب سازمان آب و برق خوزستان بودند که چنین طرحی را از اساس منکر شدند.
اما طنز ماجرا اینجاست که «شلتاح عبود»، استاندار بصره در گفتگو با روزنامه عراقی الزمان که در شهریورماه ۸۸انجام شده و اتفاقاً در رسانههای حکومتی ایران بازتاب یافته، به صراحت میگوید اگر ایران نبود از تشنگی میمردیم. و اضافه میکند: «اخیراً برای رفع مشکل، ۷۰تانکر آب شرب از ایران وارد نمودهاند».
در همین راستا در ویدیوی منتشر شده از سوی شبکه بلادیه عراق محمد جواد ظریف در حال امضای قرارداد انتقال آب کارون به بصره است. مجری این شبکه خبری از مسئولان و مقامات ایرانی تشکر میکند و ساکنان بصره هم برای انتقال آب کارون برای احشام و کشاورزی و آب شرب به استان بصره از رژیم قدردانی میکنند.
از سوی دیگر شبکه تلویزیونی سی سی.تی.وی چین با انتشار یک گزارش مصور از قول آسوشیتدپرس اعلام کرد که انتقال آب کارون به عراق در یک توافقنامه مشترک از سال ۱۳۸۸ اجرایی شده و از طریق کشتی به میزان ۵۶۰ هزار لیتر آب آشامیدنی ارسال شده است.
و اما براستی چه جناح یا باندهای مافیایی از چنین پروژههای انتقال آب بهره میبرند؟ پروژههایی که قیمت ضرر و زیانش برای آب و خاک مان صرفاً مالی و اقتصادی نبوده و نیست، بلکه با جان و هست و نیست مردم مان، علی الخصوص با سرنوشت فرزندان و آیندگان این سرزمین گره خورده و در هالهایی از ابهام فرو برده؟!
جواب در یک کلام اینست: سود مجموعه عظیمی از پروژههای آب که از طریق پروژه آبرسانی غدیر و با پیمانکاری قرارگاه خاتمالانبیا صورت میگیرد به جیب قرارگاه خاتم و سپاه سرازیر میشود. مافیای آب زیر چتر سپاه کنترل میشود. آنها هستند که خط قرمز ایجاد میکنند تا فعالان محیطزیست و رسانهها وارد تحقیق در این مورد نشوند و کسی دست وطنفروشیشان را رو نکند.
اما در ورای همه اینها آنچه که مطلقاً قابل انکار و لاپوشانی نیست خروش مردمیست که در کوچه و خیابانهای شهر فریاد میزنند: «ما آب میخواهیم، ما تشنه ایم». البته با قیام مردم خرمشهر رژیم موقتاً مجبور به عقبنشینی شد و بخشی از آبی را که از مردم خوزستان سرقت میکرد و به عراق میداد را قطع کرد و باعث شد تا در عراق مردم بپاخیزند. امری که بار دیگر نشان داد تا کجا رژیم آخوندی برای ماندگاری خودش در عراق از جیب مردم ایران هزینه کرده و حالا در وحشت از قیام مردم ناچار به قطع صدور آب به عراق و پذیرش قیام مردم عراق شده است. این معنای همان بنبستی است که رژیم در همه زمینهها با آن دست به گریبان است.