پدرخوانده نظام مافیایی ولایت فقیه، زیر ضرب قیام دموکراتیک مردم ایران در سختترین روزهای عمرش بهسر میبرد و هر لحظه با «گسل» و بحرانی جدید روبهروست. او همانند فرماندهای سوار بر قطاری بدون ترمز رو به پرتگاهی هولناک است که لوکوموتیورانش رئیسی است و هر روز تعدادی از این قطار به پایین میپرند بلکه نجات یابند. یک روز «خواص» چاق و چلهای که «نان انقلاب را» خوردهاند، یک روز «مسئولان درجه یک این نظام» و روز بعد هم پاسداران ردهبالای سپاه که «لحظه لحظه جنگ» را حضور داشتهاند و الآن دیگر «کم آوردهاند»!
با این اوضاع، آخرین چیزی که خامنهای به آن نیاز داشت اعتراض و شقه مراجع حکومتی دانه درشت قم بود. خامنهای بهدلیل نداشتن سواد فقهی بالا همیشه از آنها حساب میبرد و سعی میکند آنها و مقلدانشان را در این روزگار بریدگی به هر قیمتی در کنار خود حفظ کند. به همین جهت روز ۷دی ۱۴۰۱ پاسدار قالیباف را سراغ آنها فرستاد تا با اخماد وحشت آنان از قیام و اعتراضات مردمی و شرایط بحرانی نظام، عجالتاً آنها را خاموش کرده و در کنار خود نگه دارد بهخصوص که روز قبل از سفر قالیباف به قم آنها اعتراض خود را رسانهیی کرده بودند که «وقتی میشنویم که مثلا دلار فلان مقدار شده، هیچ عکسالعملی از مسئولان نمیبینیم و حتی ابراز هم نمیکنند که ما وضعیت را درست میکنیم و نمیگذاریم به این صورت باقی بماند و بهسادگی از کنار قضایا عبور میکنند» (مکارم شیرازی، ۶دی).
دستاورد خامنهای از مأموریت قالیباف؟
اگر چه گفتگوی طرفین در این دیدارها بهطور کامل در رسانههای رژیم منعکس نشده ولی همان صحبتهای منتشر شده نشاندهنده بنبست و بیراهحلی تمامیت نظام از یکسو و تعمیق شقه و شکاف - این بار از سوی مراجع کلهگنده حکومتی- است.
۱-کاملاً مشخص است انتخاب قالیباف با توجه به ریاست مجلس رژیم بوده و خامنهای تلاش داشته با وعده و وعید سر این مراجع را شیره بمالد و برای آنها روضه «تدوین قانون» های جدید و «تحول اقتصادی» بخواند ولی همگی آنها ابراز نارضایتی کرده و هیچ سیگنال مثبت و روی خوشی به فرستاده خامنهای نشان ندادند و وعدههای سر خرمن قالیباف چیزی از هراسشان از وضعیت انفجاری جامعه و قیام مردم کم نکرد. آنها خواهان «عمل» و تأثیر مادی و ملموس و تغییر شرایط اقتصادی بودند: «آنچه شما از آن فرمودید تدوین قانون است ولی از آن مهمتر، عمل به قانون است. باید علاوه بر تدوینها بهدنبال عمل باشید»! (آخوند سبحانی خطاب به قالیباف، ۷دی)
نوری همدانی با ترشرویی گفت: «این جریانی که جنابعالی فرمودید چیزی از گرانی کاسته نشده»! (انتخاب، ۷دی)
جوادی آملی هم پاسخش نفرین بود که «کشوری که آب دارد، خاک دارد، نتواند خود را اداره کند و نیازمند به دیگران باشد خدا او را از رحمت دور کند!».
مکارم شیرازی هم ناامیدانه گفت: «وابستگی پایههای اقتصادی کشور به دلار سبب افزایش نرخ دلار در کشور شده، اما از مسئولان تصمیمگیری خاصی دیده نمیشود»! (جماران، ۷دی)
۲-پیام واگرایی و شقه در استدلالهای مذهبی این مراجع هم دیده میشد. آنجایی که آخوند سبحانی «سرنوشت قوم بنی اسرائیل» را به فرستاده خامنهای یادآوری کرد و جوادی آملی دعایی از ماه رمضان را خواند که مضمونش جایگزینی و سرنگونی حاکمیتهاست و نمونهیی از حاکمی شکستخورده را ذکر کرد و نتیجه گرفت که «اگر مدیران و کارگزاران با عرضه وجود نداشته باشد و مردم در صحنه نباشند، شکست قطعی است!» (جماران، ۷دی) و نوری همدانی هم با یادآوری عهدنامه مالک اشتر، آیه یاس خواند که «متأسفانه چیزی از گرانی و مشکلات مردم کم نشده است. در این چند سال چیزی ارزان نشده است»!
۳-جای دیگری که گسل و تضادهای داخلی بین طرفین بیرون زد مربوط به ادامه سیاست انقباضی خامنهای در سانسور حکومتی بود که حتی قبای مراجع و متولیان نظام را نیز گرفته است. این مراجع معترض بودند که چرا رسانهها و صدا و سیمای خامنهای صحبت آنها را منعکس نمیکنند. نوری همدانی گفت: «مردم از ما گِلهمند هستند که چرا مشکلات را به مسئولان انتقال نمیدهیم اما مردم باید بدانند که از مشکلات آنها آگاهیم و آن را بیان میکنیم، ولی متأسفانه انعکاس داده نمیشود» (انتخاب، ۷دی) ولی مکارم شیرازی با تکرار اینکه «از شرایط ناراضی هستیم» بهشکل روشنتری اعتراض خود را بیان کرد که «صدا و سیما تذکرات مراجع را منعکس نمیکند» (جماران، ۷دی)
در «پستوهای ارتجاع حاکم»!
در مجموع این دیدارها هیچ نتیجه و دستاوردی برای خامنهای نداشت و اتفاقاً فاصلهها و اختلافات را بیشتر عیان کرد و بریدگی یک لایه کت و کلفت آخوندهای حکومتی تحت تأثیر خیزش بزرگ مردم ایران را نشان داد. در مقابل انبوهی از اعتراض و گلایه و گفتگوی بین قالیباف و این مراجع، تنها یک جمله ابراز «امیدواری» آبکی و یک دعای نیمبند و چند «باید» و «نباید» تعارفآمیز در رسانهها مخابره شد و بر همگان روشن شد خامنهای علاوه بر موج ریزش در خواص و پاسداران و مسئولان ردهبالا و خیل بریدگی در بدنه و پایین نیروهای سرکوبگر و سپاه و بسیج، این بار با افزایش اعتراض و اختلاف و تضاد با مراجع مواجه شده و در حال از دست دادن این لایه مذهبی حکومتی است. شاید بهترین نتیجهگیری از این مأموریت شکستخورده قالیباف در توئیت روحانی برجسته و مبارز، استاد جلال گنجهای دیده شد که با یادآوری قدر و قیمت قیام مردم ایران نوشت: «خیزش انقلابی جاری را قدر بدانیم! امثال آخوند نوری حقیقتها را ادراک و بیان بکنند یا نکنند، همین میزان اظهاراتشان ثابت میکند که خیزش انقلاب۱۴۰۱ مردم ایران تا پستوهای ارتجاع حاکم اثر گذاشته است، بشارتی از بشارتهای پیروزی محتوم»!