پس از اجلاس مشترک رژیم با کشورهای ۴+۱که روز جمعه (۷تیرماه) در وین برگزار شد، گفته شد که اینستکس یا «ابزار حمایت از فعالیتهای تجاری» شروع به کار کرده، اکنون پس از گذشت چند روز میتوان دید که این قضیه تبدیل به کشمکش و بحرانی جدید در رژیم شده است.
روشن است که ارزیابی دو باند از اینستکس یا سازوکار اروپایی برای حمایت از تبادلات تجاری چقدر با همدیگه فاصله دارد:
در حالی که ظریف بهنمایندگی از باند روحانی اینستکس را یک دستاورد استراتژیک و راهبردی میداند، باند دیگر مانند کیهان خامنهای و امثالهم آن را با تعابیری مانند «کلاه گشاد»، «بدتر از برجام»، «تحقیرآمیز و خفتبار» و امثالهم توصیف میکنند.
ربط اینستکس و برجام
اینستکس در واقع اسم مستعار برجام اروپایی است و آنچه بعد از خروج آمریکا از برجام باقی مانده است. واقعیت این است که بعد از خروج آمریکا از برجام، این معامله تنها یک کالبد بیجان یا یک پوسته است، چون برجام بدون آمریکا یک شوخی است، آن چنان که خود خامنهای هم در سخنرانی نوروزی خود (در اول فروردین ۹۸) برجام اروپایی را یک «شوخی تلخ» نامید؛ اکنون روشن میشود رژیم تا کجا مفلوک و بیچاره است که ۴ماه بعد از آن حرف، خامنهای به همین پوسته تو خالی آویخته و ظریف هم آن را بهعنوان یک دستاورد استراتژیک حلوا حلوا میکند.
موضوع اینستکس یا برجام برخلاف آنچه میخواهند جلوه بدهند، اقتصادی نیست، سیاسی است. زیرا واقعیت این است که دولتهای اروپایی تنها ۲۰درصد اقتصاد اروپا را در دست دارند و ۸۰درصد اقتصاد این اتحادیه در دست شرکتهای خصوصی است. بنا به تأکید کارشناسان حکومت آخوندی دولتهای اروپایی از این ۲۰درصد تنها یک درصد آن را وارد اینستکس کردهاند و امروز همه میدانند که اینستکس صرفاً یک شرکت واسط برای تبادل نفت در برابر غذاست آنهم در شرایطی که با وجود تحریمها رژیم اصلاً قادر نیست نفت خود را به فروش برساند. ضمن اینکه هر قدر هم که بتواند نفت بفروشد، در ازای آن تنها مجاز به خرید و تهیه غذا و دارو و امکانات پزشکی و درمانی است.
تنها شرکتهای کوچک که از قبل در منطقه حضور داشتهاند با میزان توان محدود میتوانند از اینستکس برای تجارت با رژیم استفاده کنندکه حجم این مبادلات بنا به نظر کارشناس هرگز به ابعاد میلیارد نخواهد رسید و مجموع آنها بخش بسیار ناچیزی از نیازهای رژیم را پوشش میدهند که فاصلهٔ پرنشدنی با نیازهای چندین میلیاردی رژیم دارد. فلاحتپیشه عضو مجلس ارتجاع بهرغم اینکه همسو با روحانی و طرفدار برجام است، میگوید: « این سازوکار فروش نفت در برابر غذا هم نیست و اروپا فقط خطهایی اعتباری برای خریداری نیازمندیهای کشور ایجاد کرده است که جمهوری اسلامی باید تلاش کند تا سایر ملزومات تجاری مانند فروش نفت و... را در سازوکار بگنجاند».
حتی ظریف هم که اینستکس را حلوا حلوا میکند، از دستاورد سیاسی آن، آن هم در درازمدت حرف میزند؛ بگذریم که منزوی شدن آمریکا را که بهعنوان دستاورد سیاسی نقل میکند، اساساًً جوک و پرت و پلاست.
علت ذوقزدگی ظریف و کج دار و مریز خامنهای
اما چرا خامنهای، کسی که در شروع سال جدید در اولین سخنرانیش سازوکار اروپایی را «شوخی تلخ» توصیف کرد و میگفت اروپائیها از پشت به ما خنجر زدهاند، اینچنین زبونانه به برجام اروپایی چنگ زده است و وزیر خارجهاش آن را اینچنین حلوا حلوا میکند؟
زیرا به همین پوسته و همین کالبد بیروح نیازمند است و آن را تضمینی برای بقای رژیم میداند. در غیراین صورت باید برجام را به کلی نفی کند و آن چنان که دلواپسان میگویند از آن خارج شود. معنی خروج از برجام و نقض برجام هم روشن است. قرار گرفتن در ذیل بند ۷منشور ملل متحد است.
خامنهای نمیتواند و تا بهحال جرأت نکرده صراحتاً از خروج از برجام حرف بزند و روشن است که شرکت رژیم در نشست برجام و متعهد شدن به رعایت تعهدات برجامی بدون موافقت خامنهای امکانپذیر نبود. این همان بنبست مرگباری است که رژیم گرفتار آن است؛ نه پای رفتن از برجام را دارد و نه تاب ماندگاری در آن را!
علت کجدار و مریز
برخی ناظران سؤال میکنند اگر رژیم محتاج اینستکس است و منافع اقتصادی سیاسی و امنیتی اروپا هم ماندن رژیم در برجام را اقتضا میکند؛ پس دیگر چه پیچ و چه تضادی هست که این موضوع یک سال در حالت تعلیق قرار گرفته و اکنون نیز وضعیت مبهم و بسیار ناپایداری دارد؟
در پاسخ باید گفت: این یک توهم است که گویا بدون حل مسألهٔ بنیادین سیاسی و صرفاً با ساز و کارهای اقتصادی و مکانیسمهایی از قبیل اینستکس بتوان مسألهیی حل کرد. مسألهٔ بنیادین سیاسی هم یعنی اینکه آیا رژیم میخواهد از اتمی و موشکی و دخالتهای تروریستی که خودش اینها را مؤلفههای قدرت خود تلقی میکند، دست بردارد یا نه؟
خامنهای در یکی از سخنرانیهای اخیر خود به همین مسأله اشاره کرد و گفت آنها در مذاکره با ما میخواهند ما از مؤلفههای قدرت و از عمق استراتژیک خود دست برداریم و ما هم دست برنمیداریم و مذاکره از نظر ما تسلیم و ذلت است. با این همه، همین خواسته روشن خود را نمیتواند عملی کند و زیر میز مذاکره بزند و تلاش میکند با کجدار و مریز و از این ستون به آن ستون برای خود زمان بخرد.
و این همان بنبستی است که رژیم در انتهای کوچهاش گیر افتاده و نه راه عبور دارد و نه راه بازگشت و خروج!
وضعیتی فرسایشی در تنگنای تحریمهایی کمرشکن که عامل زمان را هم به ضررش رقم زده و تمامی اینها در شرایطی است که از در و دیوار آن کوچه بنبست و هر دو سوی آن شعارهای براندازان و مردم بپا خاسته بگوش میرسد. مسأله این است!