در تاریخ ۲۹ژوئن ۲۰۱۹برابر با ۸تیر ۹۸یک هیأت بینالمللی از اشرف۳ در آلبانی بازدید کرد. بهدنبال آن یک کنفرانس بینالمللی با حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی و اعضای هیأت بینالمللی و با شرکت هزاران رزمآور ارتش آزادی در اشرف ۳برگزار شد.
در این کنفرانس تحت عنوان «رژیم آخوندی منبع جنگ و بیثباتی در منطقه، مقاومت ایران پیامآور صلح و آزادی» پارلمانترها و شخصیتهای سیاسی، حقوقی و مذهبی از اروپا و استرالیا به سخنرانی پرداختند.
از جمله موضوعاتی مهمی که در این کنفرانس مطبوعاتی مورد بحث گرفت مسألهای بهنام «جنگطلبی» بود. آنچنانکه فراز مهمی از سخنان مریم رجوی در کنفرانس مطبوعاتی به این سؤال که «چه کسی جنگطلب است»، اختصاص یافت. موضوعی که پشتیبانان و پاسداران سیاسی دیکتاتوری آخوندی و اصحاب مماشات پیوسته میکوشند تا مجاهدین و آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران را جنگطلب نشان دهند. همان لابیهای رنگارنگ رژیم ولایتفقیه که افشاگری مقاومت درباره سایتهای اتمی مخفی آخوندها را زمینه چینی برای جنگ معرفی کردند و اکنون هم مجاهدین و مقاومت ایران را به جرم مخالفت با نقض حقوقبشر و دفاع از آزادی در ایران، متهم میکنند که میخواهند آمریکا لشکرکشی کند! و این بهقول مریم رجوی، همان دروغ مفتضح این جماعت پاسدار نشان است.
واضح است که جنگطلب نامیدن مقاومت و مردم ایران خیانت به واقعیت است. واقعیتی که جا به جا و مورد به مورد جنگطلبی رژیم را اثبات میکند.
این موضوع از آن منظر شایان اهمیت است که دلایل، مدارک و اسناد به اندازه کافی موجود و در دسترس هستند تا شکی بر جنگطلبی و جنگافروزی رژیم ملاها و تردیدی بر سود و منفعت مزدوران و پشتیبانان این رژیم از هر نوع جنگافروزی، باقی نگذارد. اما بهقول مریم رجوی، آیا این مماشاتگران ممکن است شرم کنند؟ یا نه، همچنان در جستجوی راهی برای تبرئه رژیماند؟!
برای همگان این حقیقت مثل روز روشن است که نظام دیکتاتوری ولایتفقیه از روز اول غصب حاکمیت مردم ایران در پی انقلاب ضدسلطنتی ۵۷ناتوان از برآورده کردن مطالبات برحق مردم از یکسو و بهدلیل سیاست غارت و چپاول هر چه بیشتر مردم محروم از سوی دیگر، در داخل کشور متوسل به سرکوب و شکنجه و اعدام؛ و در خارج کشور متوسل به صدور تروریسم و جنگافروزی شد و برای باجگیری و پیشبرد مقاصر جنگطلبانه خود با استفاده از سیاست خائنانه مماشات دولتهای غربی، صنعت گروگانگیری را ایجاد کرد که تاکنون ادامه داشته است.
بهراستی چه کسی جنگطلب است؟ آیا طی ۴دهه گذشته تحت سیاست مماشات دولتهای وقت آمریکا حتی یک تیر هم به سوی رژیم آخوندی شلیک شد؟
از یکسال گذشته آخوند علی خامنهای ولیفقیه ارتجاع در چنبره مشکلات داخلی و خارجی خود و با اتخاذ سیاست انقباض برای جلوگیری از ریزش نیروهای وارفتهاش و درهم شکستگی نظام پوسیدهاش به جنگافروزی رو آورد. رژیم آخوندی طی هفتههای اخیر به چهار کشتی تجاری در سواحل فجیره حمله کرد. در اواخر اردیبهشت دو لوله مهم نفت در عربستان را با پهپادهای انفجاری مورد حمله قرار داد. یک موشک آخوندها از طریق مزدورانش در نزدیکی سفارت آمریکا در بغداد فرود آمد. حملات موشکی عوامل رژیم به فرودگاههای عربستان یکی پس از دیگری تکرار شد.
روزهای ۲۲و ۲۳خرداد رژیم آخوندی در نزدیکی سواحل ایران در دریای عمان به دو نفتکش ژاپنی حمله کرد. در ۳۰خرداد حمله موشکی به پهپاد و هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی بر فراز آبهای بینالمللی در خلیجفارس صورت گرفت و سپاه پاسداران اعلام کرد و گفت ۲۰۰میلیون دلار به دشمن خسارت وارد کرده است.
در تاریخ ۲۲دی ۱۳۹۴پرسنل یک قایق آمریکایی در آبهای بینالمللی توسط پاسداران نیروی دریایی سپاه دستگیر و به گروگان گرفته شدند. دولت وقت آمریکا تحت سیاست استمالت از ملایان، هیچ واکنشی به این عمل تروریستی نشان نداد.
پس از اشغال عراق توسط آمریکا و سقوط حکومت آنجا که بهدنبال ارائه اطلاعات غلط و هدفدار آخوندهای حاکم بر ایران مبنی بر وجود موهوم سلاحهای کشتار جمعی در عراق، صورت گرفت؛ دولت دستنشانده آخوندها یعنی نوری مالکی روی کار آمد و بیش از ۶۰۰نظامی آمریکایی توسط شبهنظامیان وابسته به دیکتاتوری آخوندی کشته و تعداد زیادی مجروح شدند.
در مقابل اما، آمریکا نهتنها هیچ واکنشی نشان نداد بلکه اپوزیسیون اصلی و سازمانیافته مقابل این رژیم تروریست و خونریز ملاها یعنی مجاهدین و ارتش آزادیبخش را خلعسلاح کرد، قرارگاههایشان را بمباران کرد، قرارداد حفاظت از آنها را خائنانه نقض کرد و آنها را ۱۴سال تحت یک محاصره ظالمانه قرار داد. این همه در زمانی صورت پذیرفت که نظامیان آمریکایی در عراق مورد هدف نیروی تروریستی قدس و شبهنظامیان وابسته به قاسم سلیمانی قرار میگرفتند.
اقدامات تروریستی رژیم البته از همان ابتدای به حاکمیت رسیدن آخوندها در جریان است ولی سیاست استمالت با فاشیسم حاکم بر ایران که تنها زبان زور را میفهمد، آنها را برای ادامه چنین اقداماتی جری کرده است.
روز ۲۳اکتبر ۱۹۸۳برابر با اول آبان ۱۳۶۲یک بمبگذار انتحاری یک تانکر آب را در پادگان نیروهای تفنگدار آمریکا در بیروت منفجر کرد که طی آن ۲۴۱تفنگدار دریایی جان باختند.
سربازان آمریکایی کشته و زخمی شده در آن حمله بخشی از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد بودند که برای خاتمه دادن به جنگ داخلی لبنان در آن کشور مستقر شده بودند. چند سال بعد پاسدار محسن رفیقدوست وزیر سپاه پاسداران حکومت آخوندها طی مصاحبه با یک روزنامه حکومتی گفت: «در پیروزی انقلاب در لبنان و در خیلی از جاهای دنیا، آمریکا… میداند آن مواد منفجرهای که با آن ایدئولوژی ترکیب شد و در مقر تفنگدارهای دریایی چهارصد افسر و درجهدار و سرباز را یکمرتبه به جهنم فرستاد، هم تی.ان.تی آن مال ایران بود و هم ایدئولوژیش از ایران رفته بود. این برای آمریکا بسیار محسوس است». (روزنامه حکومتی رسالت- ۲۹تیر ۱۳۷۰)
آمریکا اما با اینکه شکی نداشت که این کار رژیم است باز عکسالعمل متناسبی نشان نداد
روز ۱۳آبان ۱۳۵۸تنها ۹ماه پس از غصب حاکمیت مردم ایران توسط رژیم آخوندی، گروهی از پاسداران تحت عنوان «دانشجویان خط امام» برخلاف همه عرفهای معمول سیاسی و دیپلماتیک، به درون سفارت آمریکا در تهران حملهور شده و اعضای سفارت را بهگروگان گرفتند. اقدامی که بهمعنی اشغال خاک یک کشور تلقی میشود و خمینی دجال از آن بهعنوان « انقلاب دوم» نام برد. اشغال یک سفارت کشور خارجی از سوی یک حکومت کار سختی نیست و از عهده هر دولتی برمیآید اما آخوندها برای حذف بازرگان و بهدلیل درماندگی در برابر اقبال اجتماعی مجاهدین دست به اشغال سفارت آمریکا زدند تا با طرح شعارهای عوامفریبانه بهاصطلاح ضدامپریالیستی، بهگفته خودشان مجاهدین را خلعسلاح کنند. آخوندها به مدت ۴۴۴روز آمریکائیان را در گروگان و اسارت خود نگهداشتند ولی عکسالعمل جدی دریافت نکردند.
از دهه ۶۰به بعد دیکتاتوری ولایتفقیه به صعنت سودآور گروگانگیری از اتباع کشورهای غربی رو آورد و آنرا توسط عوامل و مزدوران منطقهیی خود بهویژه حزبالله لبنان پیش برد. در هر مورد گروگانگیری نیز باج خواسته شده از سوی ملاها توسط دولت وقت غربی تحت سیاست مماشات به آخوندها پرداخت شد.
اینها فقط شمهای از اعمال تروریستی و جنگافروزیهای رژیم آخوندی بود که بهدلیل سیاست مماشات جواب مناسب را دریافت نکرد.
به راستی جنگافروز و جنگطلب کیست؟
(ادامه دارد)