فضای حاکم بر باندهای رژیم قبل از سفر روحانی
قبل از رفتن روحانی به اجلاس سازمان ملل فضایی از دودلی و ناامیدی بر تمامیت رژیم آخوندی حاکم بود. باند موسوم به اصولگرایان تقریباً متفق بودند که این سفر دوایی از دردهای رژیم دوا نخواهد کرد و بو برده بودند در پی حوادث مربوط به آرامکو و محکومیت جهانی علیه رژیم این دیدار به جایی نخواهد رسید و کارشناسان این جناح امثال کوشکی آیه یاس میخواندند که «سفر روحانی و ظریف با توجه به رفتار تحقیرآمیز آمریکاییها در صدور روادید، تنها نوعی پذیرش حقارت بود، بنابراین بعید است دستاوردی برای کشور مان داشته باشد».(رسالت ۳مهر ۹۸)
آخوندها فکر میکردند بهدلیل نزدیک شدن به سال انتخابات در آمریکا میتوانند با لگدپراکنیهای تروریستی از جمله موشک زدن به آرامکو و بازی در شکاف بین اروپا و آمریکا، هم از جهان باجگیری کنند و هم بر وضعیت انفجاری داخلی خود سرپوش بگذارند و هم به عوامل روحیهباخته خود در داخل و منطقه روحیه بدهند، ولی آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
باند مغلوب رژیم اما، اگر چه آنها هم چشم امید زیادی به این سفر نداشتند و میگفتند که «همین طرحی که روحانی در حوزه امنیت ملی در منطقه خلیجفارس مطرح کردند. ممکن است در لفظ مورد استقبال قرار گیرد، اما در عمل راه به جایی نمیبرد»(همدلی ۱مهر ۹۸) با این حال در تبلیغات سعی میکردند حفظ ظاهر کنند و ربیعی سخنگوی دولت آنها با حلوا حلوا کردن طرح صلح پوشالی «صلح هرمز» بشارت میداد که سردمداران رژیم «تصمیم دارند از این فرصت استثنایی» استفاده کنند و سخنرانی روحانی «بیشتر از همیشه مخاطبان همدل و گوشهای شنوا را در صحن و حاشیه سازمان ملل خواهد داشت».(ایرنا ـ ۱مهر ۹۸)
نتایج و پیامدهای سفر روحانی
حال که این سفر پایان پذیرفت میتوان دید در صحنه سیاسی و تعادلقوای موجود چه اتفاقی افتاد و اینکه آیا رژیم توانست از این نمد کلاهی برای خود بدوزد و شرایط سیاسی بینالملل را به سود نظام تغییر دهد یا خیر.
اول اینکه برخلاف امیدهای واهی چند هفته قبل که خیلی از عوامل رژیم ابراز امیدواری میکردند که این سفر باعث شود که از سیاست فشار حداکثری آمریکا کم شود، هنوز روحانی در نیویورک بود که رئیسجمهور آمریکا تحریمهای دیگری اعمال کرد و ورود مقامات ارشد رژیم و بستگان درجهیک آنها به آمریکا را ممنوع کرد. در نتیجه فشار حداکثری آمریکا بیشتر شد.
دوم اینکه رویای جدا کردن اروپا از آمریکا و باز کردن راه اقتصادی و مسیر تبادل تجاری اقتصادی با اروپا تقریباً دود شد و به هوا رفت. یعنی شلیک به سمت پالایشگاههای عربستان باعث نزدیکی اروپا به آمریکا شد و ضربه شدیدی به سیاست استمالت وارد شد. کار به جایی رسید که کشورهای اروپایی سردمدار پیشبرد سیاست مماشات در بیانیه خود رژیم را مسئول حوادث آرامکو دانسته و آن را محکوم کردند.
قاضیزاده، نماینده مجلس ارتجاع، به این نزدیکی سیاستهای اروپا و آمریکا اعتراف کرده و گفت: «این بیانیه جبهه یکسان اروپا و آمریکا ضدایران را فاشتر کرد و نشان داد دو طرف میخواهند با اجماعسازی ایران را مرعوب کنند».(تلویزیون رژیم شبکه یک ۴مهر ۹۸) کما اینکه روزنامه فرهیختگان رژیم هم زیر مطلب غضبآلودی با عنوان «مکرون رسما زیر بلیت ترامپ» نوشت: «دو اتفاق مهم فضای سیاسی حاکم بر مجمع عمومی سازمان ملل را تغییر داد... اولین اتفاق، صدور بیانیه شدیدالحن تروئیکای اروپایی درباره وقایع آرامکو بود... دومین مسأله اظهارنظر بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس، بود. او در اظهارنظری عجیب و برخلاف رویه گذشته این کشور، برجام را توافق بد توصیف کرد که باید با توافق دیگری جایگزین شود».(۳مهر ۹۸)
سوم اینکه ضربه مرگبار دیگری بر نعش در حال احتضار برجام وارد شد و بهطور رسمی در این زمینه هم اروپا مثل آمریکا خواهان اتفاق جدیدی با رژیم شد و این بهمعنای عبور و بهخاکسپاری برجام بود یعنی همان چیزی که رژیم هیچگاه به آن تن نداده و حتی در تئوری و حرف هم آن را قبول نکرده است؛ چون میداند در توافق جدید موضوع جامزهرهای بعدی مثل جامزهر منطقهای و موشکی و دخالتهای منطقهای و... مطرح است که بهدلیل وضعیت شکنندهٔ رژیم، ظرفیت پذیرش یکی از آنها هم وجود ندارد.
روزنامهٔ جوان رژیم در مطلبی با عنوان «اروپاییان رسماً در حال زدن مهر باطل شد روی برجام هستند» روی همین نکته سوم تأکید میکند و میافزاید: «این نخستین بار است که کشورهای اروپایی در مواضع خود بهصورت رسمی همصدا با آمریکا از برجام عبور کردهاند و از لزوم مذاکرات جدید هستهای سخن میگویند... چرخش ناگهانی اروپاییها و متمایل شدن به سمت دونالد ترامپ، در شرایطی است که برخی مقامات کشورمان به تضمینهای اتحادیه اروپا برای منتفع شدن تهران از برجام دل بسته بودند. حفظ برجام سخت شده». (۴مهر ۹۸)
دوران سختی در انتظار رژیم است
نتیجه اینکه برخلاف دودودم چند هفته قبل مبنی بر احتمال راهگشایی در مذاکرات بین رژیم و آمریکا و باز شدن فضای تنفس اقتصادی و شل شدن تحریمها، در صحنه عمل بهدلیل خودزنی بزرگی که رژیم در موشکپرانی به عربستان کرد فضای تنش بین استبداد آخوندی و جامعه بینالملل از یک نقطهعطف دیگر عبور کرد.
آخوندها فکر میکردند بهدلیل نزدیک شدن به سال انتخابات در آمریکا میتوانند با لگدپراکنیهای تروریستی از جمله موشک زدن به آرامکو و بازی در شکاف بین اروپا و آمریکا، هم از جهان باجگیری کنند و هم بر وضعیت انفجاری داخلی خود سرپوش بگذارند و هم به عوامل روحیهباخته خود در داخل و منطقه روحیه بدهند، ولی آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
به همین دلیل سفر روحانی یک شکست به تمام معنا و بهقول زیباکلام از باند مغلوب «پایان همه امیدها» بود و «عملا هیچ پیشنهاد کارآمدی نه از سوی دولت آمریکا و نه از سوی دیپلماتهای ایران مطرح نشد».(رسانه حکومتی آرمان ۴مهر ۹۸)
کلام پایانی اینکه دوران گردنکشی و باجگیری و مماشات بهسر رسیده و روزگار حسابرسی و روزهای سخت برای رژیم فرا رسیده است. این همان واقعیت سختی است که برخی مهرهها و رسانههای حکومتی هم با همهٔ سرسختی و ناباوری به آن رسیده و دریافتهاند:
«با توجه به مجموعه اتفاقاتی که در نیویورک رخ داد بهنظر میرسد که دوران سختی در انتظار ایران است».(رسانه حکومتی آرمان ۴مهرماه ۹۸)