این روزها چه در رسانههای بینالمللی و چه در رسانههای حکومتی، حرف و حدیث زیادی درباره قرارداد ۲۵ساله رژیم با چین مطرح است و حدس و گمانهزنیهای زیادی در اینباره صورت میگیرد. اما منابع رسمی خود رژیم و وزارتخارجه تابهحال هیچ اطلاعات مشخصی راجع به آن انتشار ندادهاند.
قراردادی پنهان در پردهٔ سکوت
موسوی، سخنگوی وزارتخارجه رژیم، وقتی که روز دوشنبه ۲۳تیر در نشست خبری خود در همین رابطه مورد سؤال قرار گرفت، از پاسخ مشخص طفره رفت و تنها به شعار و رجزخوانی پرداخت و ادعا کرد که با این قرارداد، رژیم «تمام حربههای تبلیغاتی و فشارهای اقتصادی و تحریمهای ظالمانه آنها را بیاثر خواهد کرد». وی حرفها و اعتراضاتی را که در همین رابطه در درون رژیم جریان دارد، هجمههایی که قطعاً ریشهٔ خارجی دارد و ضدانقلاب هم در آن نقش دارند توصیف کرد.
آنچه از فضای موجود بهویژه موضعگیریهای رسمی رژیم و رسانههایش میتوان فهمید این است که همه چیز در مورد این قرارداد دارد در سکوت و پشتپرده پیش میرود و توجیه مقامهای دولت این است که این قرارداد هنوز در حال تدوین است و نهایی نشده. اما یکی از اعضای مجلس ارتجاع (آخوند آزادیخواه) در جلسهٔ علنی ۲۲تیر، مدعی شد که این قرارداد در حال حاضر دارد اجرا میشود.
طبیعی است اگر این قرارداد به مرحله جدی و عملی برسد آمریکا که در پی سیاست فشار حداکثری بر رژیم ایران است واکنشهایی خواهد داشت و دست به مقابله خواهد زد.
خامنهای، پایهگذار این قرارداد خائنانه
پایههای این قرارداد در سال ۱۳۹۴ در سفر رئیسجمهور چین به ایران و ملاقاتی که بین او و خامنهای صورت گرفت گذاشته شد. خبرگزاری رسمی رژیم (۱۴تیر۹۹) در مورد سابقه امر یادآوری کرد: «شی جین پینگ (رئیسجمهور چین) موضوع همکاریهای ۲۵ساله را در دیدار با رهبر انقلاب نیز مطرح کرد که ایشان هم ضمن تأیید فرمودند: توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است».
آقامحمدی مهره ویژه خامنهای و عضو تشخیص مصلحت نظام، قرارداد کذایی را «نشان هشیاری و نگاه بلندمدت نظام» توصیف کرد. وی در توجیه این قرارداد، ناخواسته استیصال ولیفقیه ارتجاع را برملا نمود و تأکید کرد خامنهای نمیخواهد به آمریکاییها مراجعه کند و جامزهر بخورد!
بههرحال جزییات قرارداد هر چه باشد، معلوم است که این قرارداد مافوق استعماری و خائنانه است؛ چرا که رژیم در ضعف و نیاز مطلق است و بهشدت به اندکی هوا برای نجات از خفگی اقتصادی نیاز دارد، بنابراین در این شرایط، بستن هر قراردادی با هر کشوری، از موضع بهشدت نابرابر و لاجرم خفتبار و ناعادلانه است. کما اینکه روزنامه حکومتی همدلی (۲۳تیر۹۹) بهنقل از یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به همین معنا اعتراف کرده و مینویسد: «عقد یک تعهد ۲۵ساله، آن هم در ابعاد گوناگون در جهت گسترش روابط با چین، نشانگر آن است که ایران در یک بافت موقعیتی ناگزیر، برای عبور از وضع موجود قرار گرفته است».
یک قدرت نوظهور استعماری، با اشتهای وافر
چینیها نشان دادهاند که در تعامل با کشورهای ضعیف آفریقایی و آسیایی، در بیرحمی و اجحاف هیچ دستکمی از قدرتهای شناخته شدهٔ استعماری ندارند.
روزنامه حکومتی شرق (۱۹تیر) با اشاره بهگزارشی که تارنمای معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه منتشر کرده مینویسد: «سرمایهگذاریهای چین در بنادر کشورهایی چون میانمار، بنگلادش، سریلانکا، مالدیو و پاکستان... برای دیگر کشورها، بیمهایی را ایجاد کرده است. برای نمونه، در روند سرمایهگذاری چین در سریلانکا... دولت جدید این کشور بهمنظور پرهیز از اعلام ناتوانی در بازپرداخت یک وام یک میلیارد دلاری از چین سرانجام در سال ۲۰۱۷ با اجاره ۹۹ساله بندر همبنتوتا بههمراه ۱۷هزار جریب اراضی مرغوب از حاشیه بندر به یک شرکت دولتی چینی موافقت کرد».
برونرفتی برای رژیم؟
اکنون سؤال مهم این است که در هر حال و با هر جزییاتی که از این قرارداد اعلام بشود یا نشود، آیا این قرارداد برونرفتی برای رژیم رو بهسقوط، ولو مقطعی، محسوب میشود؟
در پاسخ، بایستی سرنوشت رژیم شاه را بهخاطر آورد و همانگونه که رهبر مقاومت در پیام اخیر خود خاطرنشان کرد: «خامنهای... حتی اگر مثل شاه، آمریکا و اروپا و چین و ماچین را هم با خود داشته باشد باز هم سقوط و سرنگونی این رژیم «سوخت و سوز» ندارد. از همه سو در بنبست و بحران است و حرف آخر را مردم ایران میزنند. سرنوشت را پیشتازان و دلیران قیام و ارتش آزادیستان مینویسند».